loading...
vampire
absh بازدید : 147 سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

در يونان باستان:
دجّال در اسطوره‌هاي يوناني، موجودي غول پيكر كه چهار دست دارد و در زير زمين به زنجير است، كه بعد از آزاد شدن به سمت «المپ» مي‌رود!!

برای دیدن بقیه به ادامه مطلب رجوع کنید


گزارش تخلف

تعريف

دجّال ذكر شده در متون اسلامي كه از آن به اسم آنتي كرايست (ضدّ مسيح) در ادبيات ديني غرب مسيحي، مسيح دروغين (مسيح دجّال) و آنتاگونيست به معناي ضدّ منجي در ادبيات لاتين ياد شده است، در آخرالزّمان دشمن منجي خواهد بود و به دست منجي از بين خواهد رفت. 
دجّال در لغت (عربي) به معناي كذّاب است. دربارة دجّال، نظرات مختلفي وجود دارد كه به بخشي از آنها اشاره مي‌نماييم.

در يونان باستان:

دجّال در اسطوره‌هاي يوناني، موجودي غول پيكر كه چهار دست دارد و در زير زمين به زنجير است، كه بعد از آزاد شدن به سمت «المپ» مي‌رود!! معادل يوناني دجّال antichristos مي‌باشد.

دجّال در مسيحيّت
از آنجا كه دجّال در مقابل مسيح مي‌ايستد، آن را ضدّمسيح و از آنجا كه ادّعاي منجي بودن دارد، آن را مسيح دجّال يا مسيح دروغين مي‌گويند و مقصود كسي است كه با مسيح ضدّيت مي‌كند و مدّعي آن باشد كه خود در جاي مسيح است.
در «كتاب مقدّس» در بخش «كتاب دانيال نبي» از «عهد عتيق» و «رساله و مكاشفة يوحنّا» از «عهد جديد» از دجّال نام برده شده است.
در رسالة اوّل يوحنّا آمده ‌است: دروغگو كيست؟ جز آنكه مسيح بودن عيسي را انكار كند آن دجّال است كه پدر و پسر را انكار مي‌نمايد. 1
باز در همان رساله آمده ‌است: شنيده‌ايد كه دجّال مي‌آيد الحال هم دجّالان بسيار ظاهر شده‌اند و از اين مي‌دانم كه ساعت آخر است.
در جاي ديگر در همان رساله مي‌گويد: و هر روحي كه عيساي مجسّم شده را انكار كند، از خدا نيست و اينست روح دجّال كه شنيده‌ايد كه او مي‌آيد و الآن هم در جهان است.
برخي از علماي مسيحي از جمله صاحب «قاموس كتاب مقدّس»، دجّال را اسم عام مي‌داند و به تصوّر وي مراد از دجّال و دجّالان، كساني هستند كه مسيح را تكذيب كنند و اين معنا از عبارات «انجيل» نيز استفاده مي‌شود. همچنين گفته شده دجّال يا ضدّ مسيح شخصي است كه در آخرالزّمان قيام كرده و مسيح، رجعت كرده و او را از پاي در خواهد آورد.

كتاب مكاشفة يوحنّا باب سيزدهم

در اين هنگام جانور عجيبي را در رؤيا ديدم كه از دريا بالا مي‌آمد. اين جانور هفت سر داشت و ده شاخ. روي هر شاخ او يك تاج بود و روي هر سر او نام كفرآميزي نوشته شده بود. اين جانور شبيه پلنگ بود، امّا پاهايش مانند پاهاي خرس و دهانش مانند دهان شير بود. اژدها تاج و تخت و قدرت و اختيارات خود را به او بخشيد. يكي از سرهايش را ديدم كه زخم كشنده‌اي برداشته بود، ولي خود به خود خوب شد! آنگاه تمام مردم دنيا از اين معجزه غرق در حيرت شدند و جانور را با ترس و احترام پيروي كردند. آنان اژدها را كه چنين قدرتي به آن جانور داده بود، ستايش كردند. جانور را نيز پرستش كرده، گفتند: كيست به بزرگي او؟ كه مي‌تواند با او بجنگد؟!

سپس اژدها آن جانور را تحريك كرد تا به گزافه‌گويي بپردازد و به او اختيار داد تا امور دنيا را به مدّت چهل و دو ماه به دست گيرد. در تمام اين مدّت، به اسم خدا و خانة خدا و تمام كساني كه در آسمانند كفر مي‌گفت. اژدها به او قدرت داد تا با خلق خدا جنگيده، ايشان را شكست دهد و بر تمام قوم‌ها و قبيله‌ها از هر زبان و نژاد دنيا حكومت كند؛ همة مردم دنيا نيز او را پرستش خواهند كرد. امّا كساني كه نامشان از آغاز آفرينش، در دفتر زندگان كه متعلّق به برّه است، نوشته شده، او را پرستش نخواهند نمود.

هر كه مي‌تواند گوش دهد، به دقّت گوش كند، از خلق خدا هر كه قرار است زنداني شود، زنداني خواهد شد و هر كه قرار است با شمشير كشته شود، كشته خواهد شد و هر كه قرار است با شمشير كشته شود، كشته خواهد شد، ولي دل‌سرد نشويد، چون اين فرصتي است تا صبر و ايمانتان را در عمل نشان دهيد.

سپس جانور عجيب ديگري ديدم كه از داخل زمين بيرون آمد. اين جانور دو شاخ داشت، اژدها بود. او تمام قدرت آن جانور اوّل را كه از زخم كشندة خود خوب شده بود، به كار مي‌گرفت و از تمام دنيا مي‌خواست كه جانور اوّل را بپرستند. او پيش چشمان همه دست به معجزات باور نكردني مي‌زد و از آسمان آتش به زمين مي‌آورد! او در حضور جانور اوّل قدرت مي‌يافت تا اين كارهاي عجيب را انجام داده، مردم دنيا را فريب دهد و ايشان را وادار سازد مجسّمة بزرگي از جانور اوّل بسازند، همان جانوري كه از زخم شمشير جان سالم به در برده بود. حتّي او توانست به آن مجسّمه جان ببخشد تا بتواند سخن گويد و همة كساني كه او را نمي‌پرستند، به مرگ محكوم كند. از اين گذشته، بزرگ و كوچك، فقير و غني، برده و آزاد را وادار كرد تا علامت مخصوصي را بر روي دست راست يا پيشاني خود بگذارند و هيچ كس نمي‌توانست شغلي به دست آورد يا چيزي بخرد مگر اينكه علامت مخصوص اين جانور، يعني اسم يا عدد او را بر خود داشته باشد. اين خود معمّايي است و هر كه باهوش باشد، مي‌تواند عدد جانور را محاسبه كند. اين عدد، اسم يك انسان است و مقدار عددي حروف اسم او به 666 مي‌رسد.

مصاديق دجّال در مسيحيّت:
بزرگان، رهبران، پادشاهان و مفسّران مسيحي هرگاه با كسي اختلاف پيدا مي‌نمودند آن را دجّال (ضدّ مسيح) مي‌ناميدند از جمله: 
نرون، قيصر آزاردهندة مسيحيان، تركيب عبري آن نرون قسر به حروف ابجد معادل 666 است؛
مارتين لوتر، بنيانگذار مسيحيّت پروتستان و بدعت در مسيحيّت، وقتي مورد تكفير پاپ قرار گرفت، در سال 1530م.، دستگاه پاپي و پاپ را دجّال ناميد؛

ناپلئون (به خاطر جنگ افروزي)؛
در دهة چهل قرن بيستم، هيتلر را دشمن مسيح توصيف و برخي عنوان كردند، يأجوج متّحد جومر است كه در «سفر حزقيال»، ذكر آن رفته و منظور «آلمان» است؛
هنگامي كه موسيليني قدرت را در «ايتاليا» به دست گرفت و قصد كرد امپراتوري «روم» را احيا كند، عنوان شد او دشمن مسيح است؛

استالين به اين عنوان توصيف شد (به خاطر دشمني ماركسيسم و حكومت «شوروي» سوسياليستي با اديان و دين داران)، به ويژه با وجود متن‌هايي كه شيطان را يأجوج (روسيه) به شمار مي‌آورد؛
ميخائيل گورباچف كه به مرور زمان جاي استالين را گرفت او را به جهت ديگري هم دجّال ناميدند، به دليل ماه گرفتگي روي صورتش و رهبر شوروي بودن؛

هنري كسينجر، وزير خارجة اسبق و مشاور امنيّت ملّي چند رئيس جمهور «آمريكا»، صهيونيست فريبكار؛
رونالد ريگان، رئيس جمهور جمهوري خواه و ايوانجليست آمريكا در دهة هشتاد و طرّاح «جنگ ستارگان» كه نام‌هاي شش حرفي او نماينگر 666 است: Ronald Wilson Reagan؛
صدّام بعد از مخالفت با غرب و اشغال «كويت» مخصوصاً چون جانشين بخت نصر و وارث پايتخت بابل بود؛
پاپ ژان پل دوم، مخصوصاًً به خاطر زخمي شدن بر اثر سوء‌قصدي كه به جان وي شد و رفع خطر مرگ از او؛
مظاهر جديد تمدّن، مانند شكستن هستة اتم، تسخير فضا، ماهواره، طرّاحي شبكة جهاني اينترنت و...
گروهي، نشان باركد بر بسته‌بندي اجناس را نيز از اين موارد دانسته‌اند؛ زيرا در كتاب مكاشفة يوحنّا آمده است كه خريد و فروش در اختيار اوست، به توصية اين گروه، باركد را بايد نابود كرد.

جرج واكر بوش به سبب آنكه نامش همانند ريگان از 3 بخش 6 حرفي تشكيل شده و در هزارة جديد به قدرت رسيد، البتّه عنوان شده نام خانوادگيشان هربرت بوش بوده كه پدرش نام او را تغيير داد تا مصداق دجّال آخرالزّمان باشد، دراين باره بوش پدر گفت: پسرم همان ديكتاتور آخرالزّمان است كه حكومتش 7 سال طول مي‌كشد و بعد از آن نظم نوين جهاني آغاز مي‌شود (در سال 2007م.). بدين منظور از دوران كودكي برايش معلّم مخصوص گرفتند تا براي اين واقعه تربيت شود، او ادبيات نمادين كتاب مقدّس را ياد گرفت و به عضويت «جوامع مخفي شيطان‌پرست» همانند «انجمن جمجمه و استخوان» درآمد.

در گردهمايي كشيشان كه در 15 ژوئيه 1999م. در «كينگز پورت تنسي»، منعقد شد و 1500 نفر در آن حضور داشتند، جري فالول (يكي از سران ايوانجيليسم و مسيحيّت صهيونيستي آمريكا و كساني كه به پيامبر اكرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) توهين كرد) گفت: دشمن مسيح كه 2000 سال پيش به تصوير كشيده شده است و تاجي از شر بر سر دارد، ممكن است يك يهودي باشد كه امروز با ما زندگي مي‌كند، او بي شك يهودي است. اگر او دشمن مسيح است، بايد يهودي باشد و آنچه ما مي‌دانيم، اين است كه او مي‌بايست يهودي و مذكّر باشد.

در ملاحظه و تبصره‌اي [بايد بگوييم] پس از انتقاد گروه‌هاي يهودي از او، فالول مي‌گويد: چون وقتي مسيح براي اوّلين بار در دو هزار سال پيش، بر زمين فرود آمد، يك يهودي بود، بنابراين اكثر انجيلي‌ها اعتقاد دارند، دشمن مسيح بي شك يهودي و مذكّر است.

نمادها و تاريخ‌هاي مربوط به وحش
بازي با اعداد و نماد‌ها، سابقه‌اي طولاني در غرب دارد، آنها در اين تاريخ‌ها، منتظر تحوّل در جهان بودند، مخصوصاً اعدادي كه به 1000 و 666 مربوط است كه با نزديك شدن هر كدام موج تبليغات منجي‌گرايي و پايان تاريخ به اوج خود مي‌رسد. هر بار هم با گذشتن موعد مقرّر و نيامدن مسيح، بسياري از مسيحيان دست از اعتقادات خود مي‌كشند و دين را كنار مي‌گذارند.
تاريخ 6/6/1996؛
666.3= سال 1998؛
وارونه 666=999 كه با احتساب هزاره گرايي = سال 1999؛
نشان FFF (به اين خاطركه F ششمين حرف الفباي انگليسي است= 666)؛
نشان 777؛ زيرا اگر آن را به‌صورت افقي وارونه كنيم تبديل به FFF مي‌شود، همچنين هفتمين حرف از حروف الفبا G مي‌باشد GGG كه شبيه 666 است.



:: برچسب‌ها: قیامت , فراماسونری , دجال کیست , دجال چیست؟ , دجال متولد شد , دجال آخرالزمان , دجال شناسی , دجال در قرآن , دجال , شیطان شیطانیسم , شیطان پرستی شیطان پرستی در ایران , شیطان پرستی در تهران , شیطان پرستی و فراماسونری , مراسم شیطان پرستی , شیطان پرستان , شیطان پرستان ایرانشیطان پرست ها , عکس شیطان پرستان , فراماسونری , فراماسونری در ایران , فراماسونر , ماسون , ماسون یاب , فراماسیون , فراماسونها , فراماسیونری , فریماسونری , نمادهای فراماسونری , مقاله فراماسونری , مقالات فراماسونری , کتاب های فراماسونری , دانلود کتاب های فراماسونری , کتاب فراماسونری , لژ فراماسونری ,بیلدربرگ , ایلومیناتی , ایلومناتی , فراماسون های معروف , فراماسونری های معروف , فراماسون ها , فراماسون ها در ایران , فراماسون های ایرانی , ماسونی , دجال عصر ما , پایگاه قیامت , سایت قیامت , دجال چیست , , دجال عصر ما,
absh بازدید : 177 چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

مشایی و فراماسونری

 

همونطور که میدونید یکی از روش های فراماسون ها نفوذ در کشورها و گرفتن پست های کلیدی در آن حکومت است.

طوری که بر شخص مهم مملکت تاثیر بذاره  و اختیارات اون رو به چنگ بگیره و یا خودش شخص مهم اون کشور بشه.

در ایران میتونیم به:

 

١- محمد علی فروغی

یا به بنی صدر

اشاره کنیم.

توجه: قبل از شروع بحث باید بگم که این وبلاگ به هیچ علاقه ای به هیچ جناحی نداره و فقط یه کار پژوهشی انجام میده. 

ما بعد از یک سری تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که اصلاحات جریانی نفوذی از طرف فراماسونری بود که اثبات این حرفم رو در

مطالب آینده بیان میکنم.

حالا ماسون ها بعد از شکست جریانشان در حکومت ایران اینبار میخواهند با نفوذ اشخاصی در حکومت ایران و دادن پست های کلیدی به آن ها  دوباره جریان فراماسونری رو در حکومت ایران نفوذ بدن!

 


سخنرانی آیت الله «محمد تقی مصباح یزدی»را پیرامون بازتولید تشکیلات فراماسونری در ایران که روز 24 فروردین 1390 در جمع مسئولان «شورای عالی زنان» ایراد شد، باید یکی از مهمترین سخنرانیهای تاریخ سیاسی معاصر دانست؛

 

 

 چه اینکه نمادها و نشانه های معرفتی- سیاسی دو دهه گذشته حکایت از ظهور پدیدهای به نام «کودتای ایدئولوژیک ماسونها» در ایران دارد که در تحلیلهای امنیتی، موفقیت چنین کودتایی را «شرط لازم» برای «سقوط فیزیکال» یک نظام سیاسی میدانند.

 

 

هر چند دو ماه پیش نیز یکی از نزدیکان آیت الله مصباح یزدی در گفتگویی خبر از نقطه نظرات ایشان پیرامون «افزایش نفوذ جریان فرهنگی فراماسونری در بدنه دولت» داده بود، اما اینبار اشارات صریح رییس «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)» به شاخصه های این فرقه نفوذی و مقایسه تطبیقی آن با رویکردهای شبه معرفتی مانند «مکتب ایرانی» و «ملیگرایی» سبب شد تا دوباره حساسیت پیرامون کارکرد فراماسونری در ایران از حاشیه بحثهای تئوریک به متن مسائل سیاسی کشور بیاید.
گویی تاریخ هم برای «آیت الله» - که نه تنها «فقیه» بلکه «فیلسوفی الهی» است – و هم برای ما تکرار میشود. او یکبار پیشتر در پایان دهه 1370 با ارائه سلسله گفتارهای انتقادی خود پیش از خطبههای نماز جمعه تهران علیه گفتمان ماسونی اصلاحطلبان شوریده بود

 

 

و اکنون نیز در روزهای آغازین دهه 1390 بار دیگر با اتخاذ موضعی به هنگام علیه بازتولید ایدئولوژی و تشکیلات فراماسونری در ایران به میدان آمده است.

با این تفاوت که یک دهه پیش، آیت الله «مصباح یزدی» به «خودیها» پیرامون نفوذ «غیرخودیها» هشدار داد، اما نگرانی امروز او از «نفوذ ماسونها در جریان خودی» است؛

 

 هر چند محور هر دو هشدار آیت الله به فاصله یک دهه، ظهور قرائت های التقاطی دینی از «اسلام سکولار» و «نسبیگرایی» تا «مکتب اسلام ایرانی» و «ملیگرایی» است. هشدار آیت الله روشن است: نزاع میان «اسلام آمریکایی» با «اسلام ناب محمدی(ص)» با صورتی نوین و ماهیتی ثابت برای «تجزیه دین» - این بار توسط فرقه مشائیه- ادامه دارد و بنابر آموزه های امام خمینی(ره) نباید از این دشوارترین «جنگ عقیدتی» میان حق و باطل غافل بود. برای همین آیت الله مصباح یزدی میگوید: «خطری که من احساس میکنم شدیدترین خطری است که تاکنون اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذیهایی است که در بین خودیها در حال رشد هستند.»

مشایی فراماسونری
 
مراقب باشیم!
absh بازدید : 288 چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

شیطان‌پرستی:

یکی از آیین‌های انحرافی و عرفان‌های دروغین نوظهور که از مصادیق آشکار دجّال آخر الزمان به حساب می‌آید، آیین دروغین شیطان‌پرستی است. ارکان اصلی و بنیادین این آیین عبارتند از: 1- ارتباط عمیق و ریشه‌دار با صهیونیسم و یهودیت انحرافی. 2- اعتقاد و باور به قدرتی شکست ناپذیر و فراگیر برای شیطان. 3- شهوت‌پرستی، فساد جنسی و زن‌پرستی. 4- استفاده‌ی گسترده از مشروبات الکلی، مواد مخدر و مواد روان‌گردان. 5- مادی گرایی و ثروت طلبی محض. 6- استفاده‌ی فراگیر از فیلم‌ها، تصاویر و موسیقی‌های حرام. 7- مسیح ستیزی و ضدیت با آموزه‌های الهی عیسی مسیح.

نمادهای شیطان پرستان و تطبیق آن بر ویژگی‌ های دجّال: آنتوان لاوی، مأمور شناخته‌ شده‌ی سازمان جاسوسی آمریکا و بنیان‌گذار شیطان‌پرستی، بعد از تالیف دو کتاب انجیل شیطان‌پرستی و آیین شیطان‌پرستی و نوشتن یک سری مناجات‌ها با شیطان، به فکر پیاده کردن این افکار مخصوصاً دستورات آیین شیطان‌پرستی در قالب نمادهای جالب و تازه افتاد در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی، خط بسیار روشنی از ارتباط سهیون(یهودیت انحرافی) و سیتنیسم(شیطان‌پرستی) به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل برخی از نمادهای شیطان‌پرستی که به عنوان نگین انگشتر، گردنبند، تصاویر بر روی دست بندها، پیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، ساعت و... درج شده و به ایران اسلامی نیز راه یافته است، مورد بررسی و معرفی قرار می‌گیرد: 
1- نماد عددی « 666 » : 
این سمبل با عنوان شماره تلفن شیطان، توسط گروه‌های هوی متال وارد ایران اسلامی شده است اما در حقیقت علامت انسان و نشانه‌ی جانور در میان شیطان‌پرستان تلقی می‌شود. از سال‌های پیش تاکنون این عدد با اشکال مختلفی بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ کشور مشاهده می‌شود. «666» بر اساس حروف ابجد، حروف شیطان نیز می‌باشد. «666» در الهیات مسیحی، کد عددی «دجّال ضد مسیح» است که پیش از ظهور منجی موعود به دشمنی و ستیز با تمام آرمان‌ها و آموزه‌های الهی عیسی مسیح، می‌پردازد.
2- نماد صلیب شکسته شده : 
این نماد با هدف به مسخره گرفتن مسیحیت و دشمنی آشکار با آموزه‌های الهی عیسی مسیح، وارد شیطان‌پرستی شده است.
3- نماد صلیب وارونه : 
این نماد حکایت از وارونه شدن مسیحیت دارد و عمدتاً برای استهزاء و به سخره گرفتن این دین است. صلیب وارونه در گردنبدهای بسیاری مشاهده شده و خواننده‌های راک، انواع مختلف آن را به همراه دارند.
دجّال در الهیات مسیحی، «ضد مسیح» و در الهیات اسلامی، «مسیح دروغین» خوانده می‌شود و این از آن روست که دجّال هرچند ادهای قدرت و کرامت‌های مسیحایی را دارد اما در عمل به جنگ و ستیز با تمام نمادها و آموزه‌های عیسوی می‌پردازد.
4- نماد هرج و مرج ( Anarchy ) : 
اين نماد به معناي از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که «هرچه تخریب کننده است تو انجام بده» این نماد مورد استفاده‌ی گروه‌های هوی متال است.
5- نماد تک چشم فراگیر : 
چشم در برخی نمادهای روشن فکری نیز به کار می‌رود. اما شیطان‌پرستان اعتقاد دارند که چشم در بالای هرم، چشم شیطان است و بر همه جا نظارت و اشراف دارد. این علامت در پیشگویی‌ها، جادوگری و کنترل مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار می‌گیرد. گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریکا نیز به کار رفته است.
6- نماد پنتاگرام یا ستاره‌ی پنج پر : 
اگر نوشته‌ی وسط نماد یعنی «Satanism» به معنای شیطان‌گرایی را به همراه دایره حذف کنیم، آن وقت یک ستاره‌ی پنج ضلعی می‌ماند که همان نشانه‌ی ستاره صبح یهود یا پنتاگرام است. دجّال دارای تک چشم پرفروغ و درخشان است که همانند ستاره‌ی صبح می‌درخشد.
7- نماد شهوت : 
این نماد به انگلیسی،«Ankh» انشاء می‌شود که سمبل شهوت‌رانی و باروری است. این نماد به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر می‌شود. امروزه نماد «فیمینیسم» و زن‌پرستی نیز در واقع نمادی برداشته شده از سمبل‌های شیطانی است.
8- نماد پرچم رژیم صهیونیستی : 
رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایت‌های آشکار و پنهان، حتی از قرار گرفتن نماد رسمی کشور نامشروعش در کانون علائم شیطان‌گرایان نیز پرهیز ندارد. بیشتر پیروان و حمایت کنندگان دجّال در آخرالزمان یهودی‌ها هستند.
9- نماد ضد عدالت : 
با توجه به این که تبر رو به بالا، در روم باستان نماد عدالت بشمار می‌آمده، شیطان‌پرستان تبر رو به پایین را با عنوان ضد عدالت انتخاب کرده‌اند.
10- نماد چشم شیطان : 
این نماد نیز به معنای چشم شیطان و نظارت و اقتدار است. دجّال، دارای تک چشم جادویی، افسون‌گر و شیطانی است که خیره شوندگان خود را تحت اقتدار و سیطره‌ی کامل خویش می‌گیرد.

اسرائیل و ترویج شیطان پرستی:

رژیم اشغالگر قدس که سلامت اخلاقی، روحی و روانی انسان‌ها را همواره به منزله‌ی تهدیدی جدی برای منافع ملی خود می‌بیند، در اقداماتی گوناگون و پیاپی مبادرت به ساخت جریان‌های مسموم فرهنگی کرده است و این جریانات مسموم را به رگ‌های حیاتی جوامع(از طریق جاذبه‌های مجازی) تزریق می‌کند. در نگاهی جامع، ارتباط رژیم صهیونیستی و نقش آن در سازماندهی گروه‌های شیطان‌پرست در محورهای زیر قابل اشاره است:
الف) این گروه‌ها به لحاظ پیوند با آموزه‌های یهودیت انحرافی (صهیونیسم)، ارتباط ریشه‌دار گسترده‌ای با این رژیم داشته و خواهند داشت.
ب) فرقه‌های مختلف شیطان‌پرستی از سوی دو سازمان مهم جاسوسی، یعنی CIA و موساد، هدایت و تغذیه می‌شوند.
ج) بودجه، نظارت و پشتیبانی شیطان‌پرستان فعال در جمهوری اسلامی ایران، به طور مستقیم از سوی سازمان موساد تأمین شده و این سلسله اقدامات با اهداف امنیتی دنبال می‌شود.
د) رژیم صهیونیستی از اعضای این گروه‌ها برای مقاصد شوم سیاسی و جاسوسی بهره می‌برد به گونه‌ای که انجام خشونت بارترین اعمال به این گروه‌ها واگذار می‌شود.

موسیقی و شیطان پرستی:

شیطان‌پرستان با استفاده‌ی از موسیقی توانسته‌اند به نفوذ خود در اقسا نقاط جهان بیفزایند. بیشتر این اقدامات در فضای تأسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است. متالیکا در حقیقت ضد ارزش‌هایی را ارائه می‌کند که شامل بازگشت به تاریکی(محور اصلی تفکرات شیطان‌پرستی)، بی‌رحمی و تجاوز جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. خوانندگان گروه متالیکا روی صحنه و در کلیپ‌های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوه‌های فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار می‌زنند و از کثیف‌ترین گروه‌های موسیقی جهان به شمار می‌آیند. متالیکا از هم جنس بازی نیز دفاع می‌کند و آلبومی را در سالروز مرگ «کوئین» هم جنس باز بنام آمریکایی، منتشر کرد.
برخی آمارها حکایت از این امر دارد که تاکنون بیش از ده میلیون و دویست هزار کپی از آلبوم‌های این گروه موسیقی شیطانی به فروش رسیده است.

مرلین منسون ، دجّال ساختگی آمریکا:

استفاده از موسیقی و به تبع آن ظهور خوانندگان جدید همانند شیاطین نو، ظرفیت‌های جدیدی را در اختیار شیطان‌پرستان قرار داد.
پس از انجام اقدامات جسورانه‌ی گروه منسون در انتخاب رنگ بندی صحنه، نوع اجرا، گستاخی در استفاده از الفاظ رکیک و ترویج فحشا در آثارشان، منسون به ستاره‌ی مبتذل اما پرمخاطب در رسانه‌های آمریکایی مبدل شد. ناگفته نماند که حضور معنادار روزنامه‌های آمریکایی در چهره سازی این عنصر نامطلوب فرهنگی نیز بی‌تأثیر نبوده است.
منسون در سال 1997 به یکی از خبر سازترین چهره‌های جهان مبدل شد. محصول این فعالیت‌ها، شهرت و ثروت بسیار زیادی است که حداقل پنج نسل بعد از این خواننده‌ی متالیکا را بیمه کرده است و بسیاری از آگاهان، نامبرده را از سوپر میلیونرها یا بهتر بگوییم میلیاردرهای جهان می‌شناسند که به کمک تسلط بر احساسات جوانان دور مانده از معنویت و به مددکارهای شنیع توانسته است ثروت کلانی را جذب حساب‌های بانکی‌اش نماید. خبر تکان دهنده‌ای از پاره کردن انجیل در اجرای کنسرت زنده‌ی منسون و پرتاب کردن آن به سوی جمعیت در سراسر جهان منتشر شد. منسون انجیل را پاره کرد و خطاب به جمعیت با صدای سنگین و خشکیده فریاد زد: « این است خدای شما». باز خبری می‌رسد و به سرعت در تمامی سایت‌های خبری پخش می‌شود که او در هنگام برگزاری یکی دیگر از کنسرت‌هایش، مدفوع را بر روی صحنه‌ی اجرا بلیعده و سپس مست و لایعقل به نعره کشیدن‌های مداوم ادامه داده است. این اخبار علی رغم زشتی خیره کننده‌اش، به سرعت در جهان گسترش می‌یابد. طبیعی است که در جامعه‌ی ویران آمریکا، انجام چنین اقداماتی صرفاً تندروی‌های کودکانه یک جوان آمریکایی است که حتی تا سی و هفت سالگی نیز در وجودش مانده است. منسون در بسیاری از کشورها توانسته است گروه‌های مختلفی از جوانان را تحت تأثیر فضای عمومی رایج در آمریکا مبنی بر داشتن حلقه‌های هوادار برای خوانندگان مطرح نظیر مایکل جکسون و... را ایجاد نماید. تغذیه‌ی این گروه‌ها با ترتیب دادن دکورهای ویژه (ساخت کلیپ‌های پرهزینه و فوق فنی و...) و به مدد انجام امورات خلاف اخلاق امکان‌پذیر می‌شود. ارائه‌ی آثار متناوب و بودن وقفه‌های طولانی از دیگر عواملی است که کمک می‌کند این خواننده‌ی متالیکا، همواره گروه‌های کوچک و بزرگ از هواداران را به خود اختصاص دهد.
تمام افرادی که با این شیطان مدرن بر خورد داشته‌اند، چنانچه مورد سوال قرار بگیرند، اولین موردی را که از منسون نقل خواهند کرد، نوع آرایش سر و صورت و نحوه‌ی لباس پوشیدن، راه رفتن و حتی و وسایل نقیله ی مورد استفاده ی او خواهد بود. اگر چه این شیطان ساخته شده توسط نظام سلطه و استحاله ی فرهنگی آمریکا، فلسفه‌بافی‌هایی را نیز در خصوص ظاهر نامتعارفش ارائه کرده است، مانند اینکه می‌خواهد « با انجام چنین چهره آرایی‌ها، باطن انسان‌ها را به تصویر بکشد» و... اما آن چه حقیقی به نظر می‌رسد وجود بسیاری از بیماری‌های روحی و روانی است که در درون وی به وجود آمده و این گونه راه به جهان خارج گشوده است. چشم چپ منسون اولین نمادی است که از آن به عنوان «Marilyn Manson Look» یاد می‌شود. این چشم با لنز پر رنگ روشن از چشم دیگر وی که معمولاً با رنگ سیاه پوشیده می‌شود، متمایز شده است. این ویژگی منسون، با ویژگی تک چشمی بودن دجّال مطابقت دارد. دجّال دارای مرکبی است که از هر تار موی مرکب او آوای موسیقی حرامی بلند است که هرکدام گروهی از مردم جهان را گمراه کرده و به تباهی می‌کشاند. دجّال دارای تک چشم شیشه‌ای سبز رنگی است که با آن همگان را افسون و جادو می‌کند و نگاه‌ها را به سوی خویش خیره می‌گرداند.

absh بازدید : 406 چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

در ادامه سعی شده تمامی نمادهای فراماسونرها به همراه عکس و توضیحات کامل آورده شود. نمادگرایی یکی از شاخصه اصلی فراماسون هاست که شاید در بیشتر کارها و فعالیت های خودشان نمادگرایی را انجام میدهند.

نمونه ای از این نمادها آبلیسک – دست شیطان یا دست شاخدار – گونیا و پرگار – عدد ۶۶۶ – عدد ۱۳ و … میباشد که در ادامه به توضیح کامل آنها میپردازیم.

ماسون ها و عقاید شرک آمیز مصر باستان
۱. نقوش اهرام ٬ مجسمه های ابوالهول و همچنین نوشته های هیروگلیف در سراسر لژهای ماسونی به چشم می خورد

مجسه های مصر و نمادهای فراماسونری

۲. دعاهایی که ماسون ها می خوانند مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه از آنها استفاده می شده است . مثل: مَعَت نِب مِن آ٬ مَعَت بَ آ = بزرگ است استاد فراماسونری ٬ بزرگ است روح فراماسونری.

دعاهای مصری و نمادهای ماسونی

۳.یکی از نمادهایی که در فراماسونری بسیار کاربرد دارد نماد چشم جهان بین است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان می باشد

تک چشم و چشم جهان بین نماد فراماسونریتک چشم در تبلیغات جنبش سبز و نمادهای فراماسونری

۴. علامت ستاره شش گوش

ستاره 6پر یا ستاره شش گوش نماد فراماسونری ستاره شش پر یا شش گوش نماد فراماسونری

ستاره شش پر در پرچم آمریکا نماد فراماسونری

این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و…. است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است. دراسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امّا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است
نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از آن در مراسم شیطانی خود استفاده می نمایند. در کتاب « Web of Darkness : شبکه ی تاریکی » اثرSean Sellars (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است :
« این علامت، قوی ترین علامت در شیطان پرستی است. ستاره ی شش گوشه از شش ضلع، شش گوشه (زاویه) و شش مثلث کوچک درست شده است که معرّف عدد ۶۶۶ می باشد. » این عدد در بین مسیحیان و نیزشیطان پرستان عددی ویژه و خاص است و نشان دهنده ی دجال یا Antichristمی باشد. هدف اصلی شیطانپرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist است؛ به همین دلیل است که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین نمادشان محسوب می شود.در ادامه در کتاب نوشته شده است که حتی کلمه ی « hex » که در زبانانگلیسی به معنی نفرین و تلاش برای آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM : ستاره ی شش گوش » گرفته شده است. »

۵. افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند.  همان طور که ذکر خواهد شد در باور مصریان قدیم، Isis و Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد. بعد از مدتی Osiris مرد و خدای شهر های مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد.

ایسیس نماد فراماسونرها  اوسیریس osiris نماد فراماسونرها

۶. علامت آنخ

نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود. این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود. رواج تفکر فمینیستی در جهان نیز مشکوک بوده و احتمالاً توطئه ای از جانب ماسون ها می باشد. (فمینیسم دیدگاه تساوی حقوقی زن و مرد اسلام و سایر ادیان الهی را قبول ندارد و به بهانه ی احقاق حقوق زنان، در جهت اهداف استعماری قدم برمی دارد.)

علامت آنخ که نماد فمینیسم شد و نمادهای فراماسونری

۷. ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.

ابلیسک نماد فراماسونرها obelisk   ابلیسک نماد فراماسونرها obelisk

obelisk ابلیسک نماد فراماسونری

و این تنها نمونه ای است از انواع Obelisk در سراسر جهان

شما میتوانید با سرچ این کلمه در گوگل ایمیج عکس های بیشتری از آنرا ببینید!

۸.گونیا و پرگار(یکی از مهمترین و معروفترین علامات).

گونیا و پرگار نمادهای ماسونی  گونیا و پرگار نمادهای ماسونی

نشان فراماسونری، گونیا و پرگار
در وسط این دو علامت، حرف G قرار گرفته است (به اعتقاد فراماسونها، « Goat = بز » نماد شیطان است.نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که نشان دهنده ی اهمیت فوق العاده ی علامت چشم جهان بین در نزد ماسون ها می باشد.

۹.ستاره ی ۵ گوشه ی معکوس یا Baphomet.

نشان دهنده ی بز یا Goat می باشد. در بین شیطان پرستان، بز نماد شیطان است.

ستاره 5پر یا بوفومت نماد فراماسونری  ستاره 5پر نماد فراماسونری

۱۰. دست شیطان یا دست شاخدار.

در تفکر ماسون ها و شیطان پرستان، شیطان شاخدار Cornuto است و با حرکت دست خود، شیطان را نمایش می دهند. در این علامت باید روی دست به طرف شما باشد و در نشان دادن با دست چپ انگشت شصت باید باز شود! ولی با دست راست شصت هم بسته است.
نماد دست شیطان یا دست ماسون نماد فراماسونری

اوباما با دست شیطان نماد فراماسونری

جرج بوش و دست شیطان نماد فراماسونری

۱۱.چلیپای شکسته (صلیب شکسته) یا Swastika: علامت شناخته شده ی هیتلر و نازی ها.
صلیب شکسته نمادهای فراماسونری ستاره 6پر و صلیب شکسته در هم آمیخته نماد فراماسونری

در هم آمیختن ستاره 6پر و صلیب شکسته نماد فراماسونری
نکته ی جالب اینکه این علامت در گروه های ماسونی هم کاربرد دارد.در شکل سمت چپ که مربوط به

absh بازدید : 202 چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

انتهای عالم ظهور دجّال حتمی است.

ساده اندیشان اسلامی دجّال را به انسانی تعبیر می کنند که گویا چشمی در وسط پیشانه دارد و دارای الاغی هست
 که شرق و غرب عالم را توسط  او طی می کند و ...... که البته گفته ها در این زمینه بسیار است و نظرهای گوناگون 
و اندیشه های فروان و تحلیلهای زیادی در باره دجّال مطرح شده است.
.

امید است که دوستان در تعقیب دجّال تلاش کنند تا باشد که از فریب و نیرنگ های او در امان بماند.

دجّال چیست؟ و کلمه دجال را باید چگونه تعریف کرد؟

اینجانب مطالبی را که در پیرامون دجّال در خدمت دوستان می نگارم 
که البته , بر خواسته از اندیشه ی انفرادی من است بر این عقیده 
استوار هستم که دجّال انسان انفرادی نیست که در وقت معین قیام 
کند و دهکده جهانی را یک مراتبه فتح و اشغال نماید , بلکه دجآلانی 
را باید در قالب گرو و حزب تعریف کرد که برای رسیدن به اهداف برتری 
جوی و سلطه پیدا کردن بر جامعه جهانی آهسته آهسته به پیش 
میروند..

دجّالان ریشه های اقتصادی و بنیاد در آمد را در دست گرفته اند  و با تبلیغات بیش از حدّ , ریشه ی قلبهای عده ی را 
متزلّزل و آنان را به بهانه های گوناگون و مختلف و نشان دادن زرق و برق های دنیایی به سوی خویش می خوانند.

امروز آثار , رفتار و کردار ها و خواسته های بین المللی دجّلان هویداست و در جامعه جهانی فوق العاده نقش خویش را آشکار ساخته اند. و در هرزمینه می تواند گفت که آثار شوم دجّال در آن دیده می شود و حتی در داخل اعتقادات عده ی نیز تحت عنوان عالم دین نقش داشته و دارند و لذات که اگر فتواهایی دور از عقل در زمینه قتل عام انسانها صادر می شود دال بر نفوس آنان در جامعه مسلمین , یهود و مسیحیّت می باشد که چگونه برای رسیدن به اهداف و مرام ضد انسانی شان حتی از طریق روحانیت نیز وارد میدان شده اند.

 ولذاست که در هرکجای از جهان , اگر فتنه ی برپاست باید جستجو نمود که نقش دّجال در آن چگونه عملی شده است.
و امّا معنی کلمه دجّال

معنی واقعی کلمه دجّال حیله گری و نیرنگ است و ریشه «دجل » به معنای دروغگوی و حیله 
گری است و دجّالان همیشه از دروازه های فریب وارد میدان می شوند و برای تخریت جامعه بشری بدترین اندیشه را در سر دارند و بر اساس پلانهای طرح شده و نفشه های گوناگون کوششان بر این است که باید انسان از اصالت انسانی شان فاصله گیرند و روح و روان آنان تخدیر شوند , عزّت و شرف آنان لگد مال و غیرت و مردانگی از آنان گرفته شوند و زنان شان حرمت و کرامت زنانگی خویش را از دست بدهند.

در مرام دجّالان زنان باید آلت و بازیچه قرار گیرند در کاباره و کازینو و تیاتر و میدیا باید از وجود زن بهره برٌده و زنان را باید وارد بازار تجارت نمود تا باشد که برای رسیدن به اهداف کلان و تسخیّر دژهای محکم بشری چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ اعتقادات دینی ریشه های جامعه بشری را خشکاند و یا تسخیر نمود.
و امّا یک حدیث

براساس روايتي منسوب به امام علي(ع) بيشتر ياران «دجالی» كه به جنگ و ستيز با حضرت ولي عصر(عج) خواهند پرداخت، از افراد ناصالح و آلوده خواهند بود و آنان شال و ردايي سبز رنگ بر سر و شانه هاي خود خواهند افكند: بحار الانوار، ج52، ۱۹۳ به قلم اللهیاری......  ادامه دارد.....بقلم اللهیاری

دجال: قسمت دوم

عرض کردم که دجال نمادیست از سیا پروری و جریانیست که در آن جز خدعه و نیرنگ بیش نیست و امروز از حرکات قریب به اکثریت پیداست که دجال با نشان دادن زرق و برقهای دنیایی جهانیان را به سوی خویش فرا خوانده و با اراء طرح ها و پلانهای تخریبی و نا امنی و با ایجاد جدال و فتنه و نفاق خانمان سوز , دهکده جهانی را که متعلّق به همگان است را ناامن ساخته اند.

تجاوز آشکار به حریم کشورها به بهانه ی دفاع از حقوق بشر و ایجاد رعب و وحشت در میان جامعه ی جهانی برای چپاول سرمایه های مردمی و ایجاد انواع و اقسام بیماریهای ساختگی مانند انفلوانزا و غیره برای سود و درآمد کلان از طریق آن , و ترغیب بشریت به سوی ناروایها مانند سکس و اختلاط زن و مرد در انزار عموم و تشبه مردان به زنان و زنان به مردان و زمینه سازی ازدواج های منحرف و خلاف فطرت انسانی یعنی ازدواج مردان با مردان و زنان با زنان و تجاور به حریم خانواده و فامیل و من جمله تجاوز پدران به فرزندان خودشان و..... که از جمله مصیبتهای بزرگ و بی شمار امروز دنیای ماست.

تمام مصیبت و اندو و غصّه های موجوده هر اجتماع در تمام گوشه و کنار دنیا در سایه نیرنگها و فریبهای دجّالان زمینه سازی می شود و از میدیا و برنامه های تبلیغاتی سینما و تلویزون بهره برده و خواسته های شوم شان را بر بشریت تحمیل می کنند.

امروز همه شاهد برآنیم  که عوامل فتنه و مختریعین جنایات چگونه بر اندیشه و افکار مردم متمدن امروزی مسلط شده اند و از بشریت در سایه علم چیزی ساخته اند که حتی بدتر از دوران بربریت می توان شمرد و از همه اینها بدتر که در ذات خود مصیبت بزرگ جهانی محسوب می شود , دنیای متمدن غرب است که در سایه جهل , حسادت و نیرنگ و فریب شیطانی , در مکیدن خون مردم جهانیان مشغولند.

دنیای ظاهری ما دهکده بیش نیست که این هم خودش جزء از علایم آخرالزمان محسوب می شود و امام صادق علیه السلام پیشوای ششم شیعیان جهان فرمودند که در نزیدکیهای انقلاب جهانی , جهان به هم نزدیک می شود و اگر , تخم مرغی را در غرب جهان بگذارند در دنیای شرق آن را همانگونه که هست خواهند دید.

دنیایی تمدن امروزی زمینه ساز بهترینها در عصر حاضر نیز هست که مورد تقدیر می باشد , امّا در قبال از وجود آثار علمی امروزی بدترین استفاده ها را هم می کنند که در واقع بعضی پیش آمدها حتی مایه ننگ بشری می شود که البته ما نام آن را می گذاریم انحطاط بشر به رهبری دجّالان در عصر اتم. بقلم اللهیاری ..... ادامه دارد بقلم اللهیاری

دجال کیست و عوامل آن کیانند : قسمت سوم

در سخنان گذشتگان این جمله پیدا بود که می گفت در آخرالزمان قند و حلوای مطرح است که دجال ها به دنبال دارند تا که توسط آن به فریب مردم مشغول شوند. این سخنان معنی دار چهل و پنج سال در گوشهایم طنین انداز بود از آنجایکه ذهن بچگانه ام مرا وادار در شنیدن سخنان موسفیدان می کرد در مجالسها بیشتر علاقه داشتم که بدانم دجّالان چکاره هستند؟ و آنها چرا این همه قدرت را دارند که با فریب و نیرنگ در مقابل دین و ایمان جامعه بشری صف آرایی می کنند و در عینحال آشکارا در برابر قدرت لایزالی خدا نیز قد علم می کنند؟

امروز نظر به گفته های گذشتگان پدیده شوم و شیطانی دجّالان در جهان آشکار شده است و ازغرب عالم  الی شرق را به بهانه های گوناگون در اختیار دارند و آن قند و حلوای مطروحه نیز جامه ِی عمل پوشیده و وعده و وعیدهای که در ارتباط با دیموکراسی داده می شود را , ما با دیده ی  دل لمس و با چشم ظاهر نیز آن را شاهدیم این بلا را ما در افغانستان , ایران و سایر کشورها به وضوح می بینیم که دشمنان بشریت برای نابودی فرهنگ و دین و ایمان مردم چگونه وارد می شوند.

در اغتشاشات تهران وجود هشت زن عامل همه ی فتنه ها بود که به پشتیبانی دجّالان وارد میدان شده بودند و با حرکات تند و داغ خویش عملاً از خواسته های شیطان حمایت می کردند و بلای را در جامعه ی ایرانیها خلق کردند که در آن هم خسارات روحی وارد شد و هم مالی و جانی.

در اکثریت کشورها برای بلعیدن سرمایه های ملی آن سرزمین اولین اقدامی که دجّالان آن را داغ  مطرح می کنند حقوق زنان می باشد و این موضوع را آنقدر با شور و فغان تبلیغ می کنند که گوی بیچاره تر از زنان در همه عالم کسی نیست , در حالیکه در همه ی کشورهای فقیر و غنی در اثر خیانت و چپاول هستی و ضایع ساختن حقوق طبیعی بشریت نه مردان به حقوق انسانی شان رسیده اند و نه زنان.

در کشوریکه تمدن ظاهری دارد که در آن زندگی می کنم نظر به تجربه ی عملی از آنجایی که شاهدم از لحاظ حقوق انسانی , 70 درصد مردم این سرزمین از حقوق انسانی خویش محرومند و در اکثریت موارد زنان بشترین ضرر ها را از لحاظ حقوقی متحمل می شوند و بطور خلاصه هفتاد درصد مردم در این کشور بردگانی محسوب می شوند که برای سی درصد دیگر از وجود خویش مایه بگذارند.

لذاست که در دایره حرکت دجّال اکثریت قاطع قربانی ها را زنان متحمل می شوند و این زنان هستند که با زود باوریهای خویش هر حکمی را نا سنجیده می پذیرند و به آن جامه عمل می پوشانند.

بر اساس نقش زنان در امور اجتماعی از مسیر منفی آن که دجّالان برای رسیدن به اهداف شیطانی شان از آن بهره های سیاسی و لذّات شهوانی را می برند را باید پذیرفت که اکثریت 90 درصدی تبلیغات کالا و کمرشالها برای فروش این زنان هستند که باید برهنه شوند و برای تبلیغات وارد میدان شده و از اندام خویش مایه بگذارند تاکه زمینه فروش را مساعد ساخته و جیب ارباب را لبریز پول سازند , این مصیبت سنگین نظام خانواده ها را بهم ریخته و عاطفه انسانی را لگدمال و احترام والدین را نیز کاملاً مخدوش ساخته است.و لذاست که زنان امروز در کشورهای پیشرفته بیچاره ترین قشریست که باید هم خودشان به حالشان گریه گنند و هم چشمان بیدار دلان برای این همه بی حرمتی بگرید.

پس جریان دیموکراسی از نوع دجّالان حیله بیش نیست و برای اینکه زنان شرقی را نیز مانند خودشان کنند اینک اشک تمساح را به صورت دارند تا که زنان مسلمانان را نیز برهنه سازند.

در آینده نقش تخریبی گروها و احزاب های سیاسی مانند طالبان و غیره را مترح خواهم نمود که چگونه دجّالان از وجود این گروها برهره های سیاسی را می برند........ ادامه داردبقلم اللهیاری

دجّال کیست؟ و عوامل آن کیانند؟ قسمت چهارم

وعده داده بودم که در باره احزاب و گروها در جامعه اسلامی مطالبی را داشته باشیم و در پیرامون فتنه ها و نقشه های شوم و شیطانی دجالان گپی به میان آوریم تا باشد که واقعیت ها آشکار شود.در این زمینه مدافعین هم ممکن وجود داشته باشند , ولی فطرت سالم حقایق پشت پرده های موجود را در نظام موجوده جهانی درک می کنند و میدانند که دجّال در کدام لباس بحران ساز است.

در این اواخر کتابی را در پیرامون ایجاد فتنه در کشورهای اسلامی در سایت معتبر انگلیسها پخش شد تهت عنوانConfessions of a British spy and British enmity against Islam

http://www.sunna.info/antiwahabies/wahhabies/htm/spy1.htm امید که فرزندان قوم آنانیکه در دنیایی انگلیسی زبانان زندگی می کنند این سایت را به دقت بخوانند و خودشان مطالب را زیرو رو کنند و آن وقت اگر پای دفاع از دجّال پیش آمد در در پاسخگوی در خدمتیم و در دفاع از متن دین ممکن اگر خدا توفیق داد از خود و ایمان دینی خود دفاع خواهیم کرد.

نگفته نمامد که چاپ فارسی کتاب نیز میسر است که البته بدست ما نرسیده است.

جنایات برتانیا در کشورهای اسلامی از طریق سلام تی وی www.salaamtv.comپخش گردید که البته فوق العاده عالی بود و ممکن در تماس با سلام تی وی تحت عنوان برنامه های داکتر صحافی آیپاد آن نیز به زبان فارسی بدست آید.

در این زمینه تکرارً به عرض عزیزان رسانیده می شود که اهداف ما در ارتباط با دجّال های عصر حاضر روشنگری بیش نیست و اینکه چرا بشریت گرفتار بدبختیهای روز افزودن شده اند و می شوند را باید دانست و ریشه یابی کرد....... ادامه

بقلم اللهیاری

دجّال کیست؟ و عوامل آن کیانند؟ قسمت پنجم

یکی از مشکلات بسیار بزرگی که دامن بشریت را سفت گرفته است تأید عملیست که عده خود را در ارتباط با آن بر حق دانسته و با اراء انواع و اقسام حیله ها برتری را از آن خود میدانند.

اینها کسانی هستند که تحت عنوان مأمورین و رسالت بردوشان دجّال بزرگ ,  همیشه با اندیشه مخّریب وارد عقاید مردم می شوند و با طرح منفی ها دین و ایمان مردم را زیر سوال می برند. خدای سبحان , اینها را عوامل فتنه دانسته که برای اربابان و شیاطین قلم می زنند و تبلیغ می کنند و درجمع با ابتکار دجّالان بزرگ مردم را از صراط اصلی به بیراه برده و از نور بتاریکی دعوت می کنند.

لذاست که آیه 257 بقره را خدا سبحان برای هویدا ساختن چهره های منفور دجّالان به بشریت عرضه داشته است تا باشد که همه بدانند که خواسته خدای جلیل برای هدایت بشرچیست و درقبال خواسته های دشمنان بشریت بر کدام محوراستوار است.

اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ كَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ. بقره 257

خداوند، ولىّ و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده اند; آنها را از ظلمتها خارج ساخته، به سوى نور مى برد. ولى كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند; كه آنها را از نور خارج ساخته، به سوى ظلمتها مى برند; آنها اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود. . دزاین قسمت نامه های اعتراضی را بخوانید.

دجّال در افغانستان دنبال عوامل خود هستند

ما بار بار خدمت دوستان مطرح کرده ایم که استکبار جهانی برای خوشبختی مردم افغانستان گام بر نمیدارند و اظهار داشته ایم که دشمنان مردم افغانستان دنبال عواملند تا باشد که از طریق آن به چپاول سرمایه های مردم افغانستان مشغول شوند.

در تاریخ سه ده ی اخیر در افغانستان شاهد حزب خلق و پرجم در افغانستان بودیم و این گروها از بدترین افراد این مرزبوم بودند که هم لکه ننگ در دامن اسلام بودند و هم در دامن پشتونها و تاجیکها و اینها بودند که با دعوت روسهاها در افعانستان کشور را در بست فروختند.

بعد از فرار شیطانی مانند روسها , بازهم اینها بودند که در طول سی سال جنگ خونین داخلی را راه انداخته و ریشه های غیرت و مردانگی مردم خویش را خشکاندند و عواملی مانند طالبان را بر مردم مسلط ساختند.

طالبان: عواملی که نمیدانستند چه می کنند؟ این جاهلان کسانی بوده و هستند که ضربات سنگین خویش را در سایه نام دین بر پیکر ملت نیمه جان افغانستان فرود آورده و نتیجه آن شد که سرک ها را برای دشمنان افغانستان پاک سازی کنند و راه ورود را برای شیطان جهانی مساعد سازند  و سپس مأموریت خویش را به حامد کرزی بسپارند.

کرزی خان نیز با سر سپردگی کامل به آمریکا , اینک غلام  بی اختیار سرنویشت کشور را به دجّالان سپرده و شاهدیم که عمر او نیز کم کم به پایان رسیده و دشمنان مردم افغانستان که همان استکبار جهانی باشند در سدد آن است که بار دیگر خونین ترین و جاهل ترین قوم را بنام طالبان بر سر نویشت مردم افغانستان مسلط سازد. در این زمینه قضاوت با خوانندگان عزیز. بقلم اللهیاری.

افغانستان میدان تاخت و تاز دجّالان جهانی

نامه از کابل

مقالات سایت صدای هزاره جات را در پیرامون دجّال کیست؟ و عوامل آن کیانند؟ را بدقت خواندم مطالب خوبی را در گرد و اطراف جریان موجوده جهانی از جمله تجاوز به حریم جامعه امروزی تحت عنوان حقوق بشرمطرح کرده اید که البته آثار قلمی شما بسیار آموزنده است.

برادران و خواهران عزیز:

شماها که در دنیایی خارج پهلو گرفته اید ممکن به ظاهر آرامش روحی و جسمی را لمس نماید و لقمه غذا از گلون شما به آسانی و براحتی عبور کند و با همبرگر و استیک نیز آشنایی پیدا کرده و راه های دیزنی لاین و پارک و بوستان هارا نیز به خوبی پیدا کرده اید و از ساز و برگ و دانسهای شما در یوتوب پی به عمل شماها برده و سایر خوش گذرانی ها را نیز نصیب هستید که نوش جان تان باد , ولی از اینکه شاهد رشد فساد , انحطاط و بیچارگی و قتل عام مردم خویش در داخل افغانستان نه می باشید حق دارید که از دیموکراسی و برهنگی های زنان و شرب خمر و کاباره و دانس خانه های آن دیار دفاع نماید و دنیای استکبار را به ظاهر مورد ستایش قرار دهید.

 امروز , این مردم ستمدیده افغانستان هستند که درست در میان دو جریان تحت عنوان برزخ عینی و آشکار بنام لشکر طالبان,القاعده و قشون دجّالان آمریکا و اروپا قرار گرفته و با امواج حمله خودکش ها و بمبگذار های کور و بی هدف و حملات عمدی هوایی و زمینی دشمن رو برو هستند و آرامش بطور کامل از مردم افغانستان مظلوم سلب شده است.

مردم افغانستان دجالان را که در یک تن و دو لباس قرار دارند را با دیده دل لمس می کنند و با چشم ظاهر خویش شاهدندکه دشمنان بشریت چگونه تحت عنوان دین و دیموکراسی در افغانستان سر می برّند و پُست بدن انسان ها را زنده زنده می کنند و خانه ها را بر سرشان ویران می کنند و منابع هستی و سرمایه کشور شان را به غارت می برند.

طالبان و القاعده کیانند؟ و بنیانگذاران این لشکر شوم را چه کسانی پایه گذاری کردند؟ مگر وزیر خارجه آمریکا خانم کلینتون بی شرمانه اعتراف نکردند که در ایجاد طالبان و القاهده در افغانستان اشتباه کردیم؟

پس امروز آنچه که بر سر مردم افغانستان سایه افکنده است عمکرد دجّالان بزرگ یعنی آمریکا و اروپاست و در قبال هم گروهای دینی نیز تحت عنوان طالبان و القاعده می باشند که اربابان قدرت , آنان را برای راه سازی و تعمیر جاده برای اشغال افغانستان در خدمت خویش گرفته اند و از وجود نادان ترین و بیچاره ترین آنان که به خیال خود دنبال بهشت هستند و با حمله انتحاری می خواهند بهشت را بدست بیاورند , به نفع خویش بهره می برند.

دوستان من:

دجالان را اگر می خواهید بشناسید بیاید در افغانستان , و امروز آن قند و حلوایکه مطرح بود را , ما در افغانستان به چشم خویش می بینیم و شاهدیم که دشمنان بشریت چگونه از حیله و نیرنگها برای فریب فرزندان افغانستان استفاده می کنند و وجود بچه های قوم را به خربات خانه های ویران شده که آثار شوم شیطان می باشد , می کشانند و تحت عنوان دیموکراسی و آزادی خواسته های شان را بر نفس نونهالان ما تحمیل می کنند.  

از طرف دیگر اسلام ستیزی و حرکات بر علیه دین و ایمان مردم است, طالبان و القاعده بهترین وسیله برای اسلام ستیزی قرار گرفته و این گروی شوم که خود عوامل استکبارند امروز کاری کرده اند که در اندیشه نسل نو و کهنه مردم افغانستان دین و اسلام یعنی کدورت , حسادت و کینه و قطع دست و پا سنگسار جلوه کنند چون همه می بینند که دارندگان مذهب طالبانی و القاعده مطابق امر اربابان چه می کنند و چه بلای بزرگ را در افغانستان تحت عنوان دین و اسلام بر سر مردم بوجود آورده اند.

حال آیا به نظر شما آنچه را که استکبار جهانی در افغانستان ایجاد کرده اند عمل دجّال گونه نیست؟ اگر هست پس امروز این دجّالان حرفه هستند که هم در سایه دین و اعتقادات مذهبی وارد شده اند و هم در سایه دیموکراسی و آزادی در حالیکه آرمان هردو یکی و آن فقط و فقط نفی خدا , حق و اسلام ناب محمدی در کشور به اصطلاح اسلامی افغانستان.

بیشتر از این چه عرض کنم فقط همین قدر باید قبول داشت که همه ی آنچه که بر ما مستولی شده است حاصیل دوری ما از خدا و روز واپسین می باشد و این امر باعث شده است که هم از ایجاد و خلّاقیت عقب بمانیم و هم از رسیدن به قله معرفت و دانش , و امروز این جهل و نادانی خود ماست که دشمنان از آن بهره می برند و به بهانه های مختلف بر ما می تازند. حبیب از کابل

absh بازدید : 151 چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم)

در روایات اسلامی، احادیث فراوانی در مورد دجال  و  خر  دجال  گفته  شده است و معصومین (ع)، فتنه ای که توسط دجال برپا می شود را سخت ترین فتنه ی  تاریخ  دانسته اند.  معصومین (ع)  همواره  درباره ی  دجال به مسلمانان  هشدار داده اند و مسلمین را از  فریب  خوردن  توسط  دجال  برحذر  داشته اند.  در روایات ذکر شده  است  که  دجالان  زیادی  در  طول  تاریخ  خواهند  آمد، اما  دجال آخرالزمان از همه خطرناک تر خواهد بود. توصیفاتی که در روایات پیرامون دجال و  خر دجال آمده اند، مربوط به همین دجال آخرالزمان می باشد. با این اوصاف، لزوم  شناخت  دقیق  این موجود خبیث بر هیچ کس پوشیده نیست، زیرا که در صورت عدم  شناخت دجال، انسان ها ممکن است فریب خورده و دجال را یاری کنند و بدین ترتیب شقاوت  ابدی را برای خود بخرند.

معصومین (ع) برای این که مومنین را از چنگال  دجال  رهایی  بخشند،  نشانه ها  و توصیفات دجال را در روایاتفراوانی ذکر کرده اند تا مومنین با مطالعه ی این توصیفات، بتوانند دجال را بشناسند و از افتادن در دام دجال برهند. نکته ی مهمی که در روایات دجال حایز اهمیت  است،  این  است  که  روایات  پیرامون  دجال،  بسیار  گسترده  و گوناگون بوده و بسیاری از آن ها از نظر سندی یا محتوایی مخدوش  می باشند؛  اما در هر حال روایات  مستند  فراوانی  نیز  وجود  دارند که می توانند راهگشای مسلمانان باشند.

از سوی دیگر، در بین علما نظرات متفاوتی در مورد محتوای روایات دجال وجود دارد.  برای مثال عده ای از  علما  معتقدند  که دجال و خر او شخصیت هایی حقیقی هستند و در واقع دجال یک  انسان،  و  خر  او  واقعاً یک خر می باشد.  اما عده ای دیگر از علما که تعدادشان نیز بسیار  زیاد  است، معتقدند که دجال و  خر دجال  توصیفاتی نمادین  از  جریان های  فکری،  سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خاصی هستند که مسلمانان و دیگر انسان ها  را  فریب داده  و خطرناکترین فتنه ی تاریخ را رقم می زنند.

در نظر این خادم حقیر آقا امام زمان (عج)، به احتمال بسیار زیاد، سخن گروه دوم  از علما (که قایل به نمادین بودن توصیفات روایات در مورد  دجال  و  خر دجال  هستند)، صحیح تر به نظر می رسد؛  زیرا  سخن  گروه  اول  علما  بنا  به  دلایلی  کمتر  قابل پذیرفتن است.

برای مثال اگر بپذیریم که  واقعاً  دجال  انسانی  یک  چشم  و  دارای ویژگی های بسیار عجیب است و خرش نیز خری استثنایی  است  و  از  هر  مویش نغمه ای بلند می شود، چگونه می توان پذیرفت که عده ی زیادی  به  دورش جمع می شوند و از وی حمایت می کنند؟ زیرا اگر انسانی با  این  ویژگی های  عجیب  و غریب همراه با خری عجیب تر از خودش!  ظاهر  شود،  انسان ها  نسبت به او مشکوک شده و او را به راحتی می شناسند.  در این حالت، با توجه به عجیب  و  غریب بودن  این انسان (دجال)، مردم به راحتی وی را شناخته و دیگر از وی فریب  نمی خورند.  زیرا انسانی که یک چشم بوده و چشمش در وسط پیشانی  او  است،  به  راحتی  قابل شناسایی است. بنابراین دجال نمی تواند واقعاً یک انسان باشد، بلکه احتمالاً  نماد یک تفکر، گروه و یا جریان خاصی در آخرالزمان است که خیلی فریبنده و  بدون  اینکه دیگران متوجه شوند، اعمال شیطانی خود را انجام می دهد.

از توصیفاتی که در احادیث و روایات در باب دجال وارد  شده  است،  می توان  نتیجه گرفت که دجال یک شخص واحد نیست، بلکه یک جریان  و  یک  تفکر  است.  بیشتر توصیف ها در مورد دجال به صورت نمادین است و ویژگی هایی که برای دجال  گفته شده است، عموماً مربوط به انسان  نمی شود.  این  در  حالی  است  که  در  مورد سفیانی ( یکی دیگر از دشمنان امام زمان(عج) )، کاملاً ویژگیهای  یک  انسان  بیان شده است. به همین دلیل اکثر علما در مورد سفیانی اتفاق نظر دارند  که  سفیانی احتمالاً یک انسان است.

بسیاری  از  عالمان  بزرگ  از  جمله  آیت الله مکارم شیرازی  دجال  را  نماد  حرکات شیطانی « سردمداران ستمگر جهان مادی » می دانند.  همچنین  مقام معظم رهبری  نیز  گرچه صریحاً از دجال نام نبرده اند، اما  بارها  به  خطر  « نظام سلطه »  اشاره  کرده اند. از سوی دیگر امام خمینی (ره)  هم  بارها  آمریکا  را  «شیطان بزرگ»  نامیده اند.  این نامگذاری ها نشان می دهد که  در  ورای  الفاظ  ظاهری،  باید  به  لایه های  پنهان معانی روایاتنیز توجه کرد.

به نظر بنده ی حقیر، تشکیلات  جهانی  فراماسونری،  دجال  آخرالزمان  است.  زیرا شباهت های بسیاری با توصیفات نمادینی که از دجال در روایات  آمده  است،  دارد. همچنین فتنه ای که این تشکیلات جهانی به  راه  انداخته  است،  به حق  بزرگترین فتنه ی تاریخ است؛ تا آن جا که بزرگترین فتنه گران تاریخ  از جمله  اسراییل، آمریکا، یهود، بهاییت و… همگی جزیی از این تشکیلات شیطانی هستند.

البته نظر ما در مورد دجال بودن فراماسونری،  با نظر علمای بزرگی همچون  آیت الله مکارم شیرازی و مقام معظمرهبری مغایر نیست؛ زیرا تشکیلات فراماسونری،  دقیقآً منطبق بر « استکبار جهانی » و « نظام سلطه »  است.  در واقع  در  این  مقاله، تلاش داریم تا صحت این ادعا را اثبات کنیم و تطبیق روایات پیرامون دجال را بافراماسونری (استکبار جهانی)، بررسی نماییم.

در هر صورت انسان جایزالخطا است  و  خطا کردن جزیی از  ذات  انسان  می باشد؛ بنابراین ما نیز از این قانون مستثنی نیستیم. در مورد  تطبیق  دجال  با  فراماسونری نیز باید ذکر کنیم که ما این مسأله را به  صورت  احتمال  قوی  ذکر  می کنیم،  اما  ادعا نمی کنیم که این مطلب صد در صد قطعی است. اگر این تطبیق  صحیح  نباشد  نیز قصور از جانب ما بوده است و اشکالی بر روایات مترتب نیست.

البته ترس از اشتباه نباید سبب شود تا از  مطالعه  در  نشانه های  ظهور  خودداری کنیم؛ زیرا ممکن است که ما نشانه ها را نشناخته و این نشانه ها به  وقوع  بپیوندند و ما نادانسته گرفتار فتنه های آخرالزمان شویم. اما در طی این  مطالعات،   باید  دقت کنیم که نشانه های ظهور را بدون مطالعه و  بی مهابا  بر  حوادث  اطرافمان  تطبیق ندهیم؛ بلکه در شرایطی این تطبیق را انجام دهیم  که  دقیقاً  نشانه ها  بر  حوادث منطبق باشند و ما خودمان آن ها را به یکدیگر ربط ندهیم! از سوی دیگر حتی اگر نشانه ها را بر حوادث اطرافمان تطبیق دادیم، باید مسؤلیت این مسأله را خودمان بر عهده بگیریم و از اشکال گرفتن بر روایات بپرهیزیم؛ زیرا این روایات نبودند که ما را  به تطبیق وا داشتند، بلکه ما خودمان این کار را انجام دادیم! با رعایت این مسایل،  هم  می توانیم نشانه های ظهور را به خوبی مطالعه کنیم و  ان شاء الله  بدین ترتیب  از افتادن در دام فتنه های آخرالزمان بپرهیزیم، هم از افتادن در اشتباهی که عده ای از پیشینیان ما انجام دادند (و به دلیل تطبیق نا به جای نشانه ها بر حوادث  اطرافشان عجله کردند و با عدم وقوع ظهور نا امید شدند)، خودداری کنیم.

بعد از ذکر این مقدمه ی طولانی،  به  بیان  شباهت های  فراماسونری  با  دجال  در روایات اسلامی  می پردازیم.  این  نکته  را  باید  متذکر  شویم  که  در  اینجا  سعی نموده ایم تا  عده ای  از  نشانه ها را ذکر کنیم که در اکثرروایات، مشترک  بوده اند.  نشانه های مهمی که در اکثر  روایت  پیرامون  دجال  ذکر  شده اند  و  با  تشکیلات فراماسونری مشابهت دارند، عبارتند از:

۱ – یک چشم بودن دجال و وجود چشم مذکور در وسط پیشانی.

یکی از مهمترین ویژگی های دجال که در روایات متعددی به آن اشاره شده است، یک چشم بودن دجال می باشد:

پیامبر (ص) درباره ی دجال فرمودند:

« … ما من نبى إلا و قد أنذر قومه و لکن سأقول فیه قولاً لم یقله نبى لقومه تعلمون إنه أعور … »

« … هیچ پیامبرى نیست جز اینکه از او برحذر داشته است. ولى من به شما چیزى مى گویم که هیچ پیامبرى به قوم خود نگفته است: مى دانید که او أعور (یک چشم) است … »

همچنین  حضرت علی (ع)  در پاسخ به سوال یکی از یارانشان درباره ی  دجال، می فرمایند:

« … عینه الیمنى ممسوحة والأخرى فی جبهته تضیء کأنها کوکب الصبح، فیها علقة کأنها ممزوجة بالدم …  »

« … چشم راست ندارد و چشم دیگر در پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است … »

بدین ترتیب می توان گفت که یک چشم بودن دجال، نشانه ی مهمی است که می توان با توجه به آن، دجال را شناخت.

اما نکته ی شگفت انگیز این که یکی از معروفترین و مهمترین نماد های فراماسونری، علامت یک چشمی « هرم و چشم جهان بین » است که این نماد، دقیقاً مشابه توصیفات معصومین (ع) درباره ی دجال است.

نماد بسیار معروف « هرم و چشم جهان بین »  فراماسونری،  یک چشم  است  که در وسط رأس هرم قرار گرفته است؛ از سوی دیگر،  معنای  دیگر  رأس  در  عربی، « سر » می باشد. همانند توصیف  روایات که می گویند: « … او أعور (یک چشم) است … » و « … چشم راست ندارد و چشم دیگر در پیشانی اوست … »،  نماد « هرم و چشم جهان بین » فراماسونری نیز یک چشم دارد که این چشم  در  وسط  قسمت  انتهائی  هرم (قسمت رأسی : سری) قرار گرفته است.  بنابراین  این  علامت  معروف  فراماسونری،  با توصیف روایات درباره ی دجال، مطابقت کامل دارد.

نکته ی مهم این که علامت « چشم جهان بین » در حالی به عنوان یکی از مهمترین علامت های فراماسونریمطرح می شود که این تشکیلات شیطانی، نه گروه تصویربرداری است و نه کانال تلویزیونی! و استفاده ی این تشکیلات از علامت « یک چشم »، ارتباطی به فعالیت های تلویزیونی و تصویری و … ندارد. بدین ترتیب، استفاده از علامت « چشم جهان بین » در این گروه، بی مسما بوده و قویاً توطئه آمیز می باشد.

همانند توصیف روایات درباره دجال «هرم وچشم جهان بین» فراماسونرنیز یک چشم دارد که این چشم در وسط قسمط انتهایی هرم (قسمت رأسی) قرار گرفته است.

همانند توصیف روایات درباره دجال «هرم وچشم جهان بین» فراماسونرنیز یک چشم دارد که این چشم در وسط قسمط انتهایی هرم (قسمت رأسی) قرار گرفته است.

۲ – چشم او (دجال) که در وسط پیشانی اوست، مثل ستاره می درخشد.
همان گونه که در مطلب قبل ذکر شد، حضرت علی (ع) در پاسخ به سوال یکی از یارانشان درباره ی دجال، می فرمایند:

« … عینه الیمنى ممسوحة والأخرى فی جبهته تضیء کأنها کوکب الصبح، فیها علقة کأنها ممزوجة بالدم …  »

« … چشم راست ندارد و چشم دیگر در پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است … »

همان گونه که ملاحظه فرمودید، در حدیث مذکور، یک ویژگی مهم برای « تک چشم » 

absh بازدید : 234 سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

مقاله ای فوق العاده مهم از عدنان اکتار که از کشور ترکیه برای ما ارسال کرده اند … حتما مطالعه کنید

حضرت مهدی (عج) دستوراتی را که خداوند به حضرت رسول داده است را جامه عمل خواهد پوشاند.

دانش و اطلاعات مربوط به آخرالزمان را خداوند از طریق حضرت جبرئیل به رسول گرامی اسلام داده است. و رسول اکرم نیز این دانش را که از طریق الهامات برای وی منکشف گردیده است، از طریق احادیث با دیگر مسلمانان در میان گذاشته است. حضرت مهدی (عج) بصورت کامل از این دستورات الهی ، که پیشتر بر پیامبر اکرم نازل شده است، اطاعت خواهد کرد. حضرت مهدی (عج) به عنوان کسی که در عشق و ترس از خدا به سر می برد، به تلاش بی وقفه خود در راستای اجرای دستورات الهی ادامه خواهد داد. او با گسترش عشق، علم، هنر، اخلاق حسنه، صلح،و خردورزی، اخلاق و سیرت اسلامی را در تمام جهان مستقر خواهد کرد.

دستوراتی که از طریق الهام بر قلب مبارک حضرت رسول نازل شده و اجرای آنها بر حضرت مهدی(عج) واجب می باشد، از این قرار است:

۱- حضرت مهدی (عج) خونی نخواهد ریخت.

مردم پیرامون حضرت مهدی (عج) جمع خواهند شد، همانگونه که زنبوران به دور ملکه خویش حلقه می زنند. او زمین را که مملو از ظلم شده است با عدل پر خواهد کرد. عدالت او به شکلی خواهد بود که هیچ خوابیده ای از خواب نخواهد پرید و قطره ای خون به زمین نخواهید ریخت. و زمین به دوران وفور نعمت باز خواهد گشت. ( ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۲۹ )

حضرت مهدی (راه حضرت رسول را ادامه خواهد داد)، هیچ خوابیده ای را از خواب بیدار نخواهد کرد و هیچ خونی نخواهید ریخت. ( البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۱۶۳ )

در زمان [حضرت مهدی (عج) ] هیچ خوابیده ای از خواب نخواهید پرید، و خونی نخواهید ریخت. ( ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۴۴ )

کسانی که از او [حضرت مهدی(عج) ] اطاعت می کنند، و تابع او هستند با او در بین رکن و مقام ( در مسجدالحرام) بیعت خواهند کرد. آنها کسی را از خواب بیدار نخواهند کرد، و هرگز خونی نخواهند ریخت. ( ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۲۴ )

۲ – حضرت مهدی (عج) از طریق اقدامات علمی، اخلاقیات اسلامی را در تمام جهان نهادینه خواهد کرد.

حضرت مهدی (عج) بقدری مهربان و دلسوز است که هیچ خوابیده ای را از خواب بیدار نخواهد کرد و هیچ خونی نخواهید ریخت.(ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۴۲ )

حضرت مهدی (عج) در صلح قدم خواهد زد. ( البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۱۷۳)

او [حضرت مهدی (عج)] راه پیامبر گرامی اسلام را ادامه خواهد داد. او هیچ خوابیده ای را از خواب بیدار نخواهد کرد و هیچ خونی نخواهید ریخت. ( البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۱۶۳)

۳ – حضرت مهدی (عج) وظایف خود را در قسطنطنیه ( استانبول ) نیز به انجام خواهد رساند.

روایت شده است از ابن عمر ، که می گوید:پیامبر خدا (ص) گفته است که شش چیز در جامعه آخر الزمانی رخ خواهد داد : … ششمین مورد چیره شدن بر شهر است. پرسیدم که : ای رسول خدا ، منظور شما از شهر ، کدام شهر است؟ و او پاسخ داد : قسطنطنیه [استانبول] .

[ پیروزی حضرت مهدی (عج) بر استانبول از نوع برتری معنوی خواهد بود.] ( البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۲۰۴ . – احمد دیا الدین الکموشخناوی، رموز الحادیث – ج ۱ – ص ۲۹۶ )

حضرت مهدی (عج) بر قسطنطنیه و ارتفاعات دیلم توفق و برتری [معنوی] خواهد یافت. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۲۷)

حضرت مهدی (عج) در استانبول نیز ظهور خواهد کرد و میراث مقدس پیامبر را نیز با خود خواهد داشت.

او بعنوان نشانه ، پیراهن، شمشیر ، و آیین های پیامبر را نیز با خود خواهد داشت. پرچمی که هرگز بعد از رحلت پیامبر اسلام بر افراشته نشده است. و هرگز تا ظهور حضرت مهدی (عج) نیز بر افراشته نخواهد شد. ( البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۱۶۴ ).

۴ – حضرت مهدی (عج) با تکبیر بر استانبول پیروز خواهد شد، . و این کاری علمی خواهد بود.

این زمان فرا نخواهد رسید تا اینکه مومنین بقدری قوی شوند که قادر باشند تا با تکبیر و تسبیح بر استانبول و سرزمین روم برتری یابند. ( دیلمی، الفردوس ، ۸۲/۵ شماره ۷۵۲۴؛ التبارانی ، المعجم الکبیر ۱۵/۱۷ ، ص ۲۱ )

پیامبر (ص) ما اظهار داشته است که : آنها با تکبیر و تسبیح بر قسطنطنیه پیروزی و برتری [معنوی] خواهند یافت و به آنچنان غنیمتی دست خواهند یافت که پیشتر هرگز مشاهده نشده است. ( ابن مجاه ، کتاب الفتن ، ص ۳۵ )

پیامبر اسلام فرموده است:

روز قیامت فرا نخواهید رسید تا اینکه قبل از آن فردی از اهل البیت من [ حضرت مهدی ]، بر جهان حکمرانی کند. او بر استانبول و جبال هفتگانه آن برتری خواهد یافت. ( ماری ابن یوسف کرمی حنبلی، فوائد الفکر الفکر فی المهدی المنتظر )

۵- حضرت مهدی (عج) بر رم نیز تسلط خواهد یافت.

” حضرت مهدی(عج) و شاگردان او با تسبیح و تکبیر الهی بر رم مسلط خواهند شد.( البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۲۰۴ ) و ( السیوطی، الحاوی للفتاوی – ج ۲ – ص ۸۱)

” …. حضرت مهدی (عج) و پیروان او رم را با تکبیر و تسبیح خداوند تسخیر خواهند کرد، و دیوارهای آن شهر [ واتیکان] فرو خواهد ریخت. ( البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۲۰۴ )

۶-حضرت مسیح (عج) یاری کننده حضرت مهدی (عج) خواهد بود.

حضرت مسیح (عج) از آسمان نزول خواهند کرد تا به امام زمان بپیوندند، او به امام زمان خواهد پیوست و پشت سر او نماز خواهد خواند. ( شیخ صدوق ، العمالی ، فصل ۳۹ – ص ۱۸۱)

پیامبر خدا فرموده است: گروهی از امت من تلاش فکری و معنوی فراوانی خواهد کرد تا حقیقت را قبل از فرارسیدن قیامت برپا کند. در چنین هنگامه ای مسیح پسر مریم به زمین نزول خواهد کرد. رهبر آن گروه قائم ، به مسیح خواهد گفت که ما را در برپایی نماز مقتدایی کن. و او در پاسخ خواهد گفت : نه . سپس مسیح ، مقام امامی را به او اعطا خواهد کرد. (صحیح مسلم – ج اول – ص ۲۰۹)

ابن ابی شیبا به نقل از ابن شیرین در کتاب مصنف خود می گوید: رهبر این گروه همان حضرت مهدی (عج) است که به مثابه یک امام بر حضرت مسیح (عج) عمل خواهد کرد. (المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخرالزمان – ص ۷۹)

نعیم ابن حامد از عبدالله بن عمر نقل می کند که وی گفت: حضرت مهدی (عج) همان کسی است که، مسیح پسر مریم پس از نزول از آسمان پشت سر او به اقامه نماز خواهد ایستاد. (المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخرالزمان – ص ۷۹)

۷ – اقدامات حضرت مهدی (عج) موجب خواهد شد تا اخلاق اسلامی بر تمام عالم مستولی گردد.

چهار نفر پادشاهان زمین بوده اند. دو نفر از آنها از مومنین بودند . و دو نفر از کافرین. آن دو مومن یکی ذوالقرنین (عج) بود و دیگری حضرت سلیمان (عج) . آن دو کافر یکی نمرود بود و دیگری بخت النصر (Nebuchadnezzar).اما نفر پنجمی هم (حضرت مهدی) از میان مومنین قیام خواهد کرد که پادشاه کل زمین خواهد بود. (المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخرالزمان – ص ۱۰)

حضرت مهدی (عج) جهان را به مانند حضرت سلیمان و حضرت ذوالقرنین (عج) اداره خواهد کرد.(ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۳۰ )

ابو بشیر می گوید: از امام جعفر صادق پرسیدم : ای پسر رسول خدا (ص) چه کسی قائم شما اهل البیت خواهد بود؟ او پاسخ داد : حضرت مهدی (عج) بر جهان چیره خواهد شد، حضرت مسیح پسر مریم پشت سر او به اقامه نمار خواهد ایستاد. در آن زمان جهان به نور الهی روشن خواهد شد. و در تمام نقاط دنیا ، حتی در جاهایی که قبلا چیزی غیر از خدا پرستیده می شد، خداوند متعال مورد پرستش قرار خواهد گرفت. و حتی اگر مشرکان تمایل نداشته باشند، تنها ایمان موجود در آن دوره ، ایمان به خدای واحد و احد خواهد بود. (بحارالانوار – ج ۵۱ – ص ۱۴۶)

حضرت رسول (ص) به حضرت علی ( ره ) فرمود: تو اولین هستی، و مهدی آخرین خواهد بود؛ که خداوند تسلط بر جهان را برای شما قرار داده است. ( بحارالانوار – ج ۵۲ – ص ۳۷۸ )

حضرت مهدی (عج) بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و اسلام را در تمام جهان به صحنه عمل خواهد آورد…. خداوند به مردم قدرتی خواهد داد که هر کسی در هر نقطه ای از عالم ، صدای او را خواهد شنید، حضرت مهدی (عج) به اسلام حیات خواهد بخشید. (بحارالانوار – ج ۵۲ – ص ۲۷۹ و ج ۵۳ – ص ۱۲ ؛ شیخ صدوق ، کمال الدین – ج ۲ – ص ۳۶۷)

۸ – حضرت مهدی ، جهان ترک ، و جهان عرب را در یکجا جمع خواهد کرد.

ابراهیم ابن عبیدالله ابن علا نقل می کند که پدرش به نقل از امام جعفر صادق گفته است که: روزی حضرت علی (عج) به شرح وقایعی پرداخت که پیش از ظهور قائم رخ خواهد داد …. پرچمهای گروههایی از ترکها در هر جا دیده خواهد شد که به یاری پسر من [حضرت مهدی (عج) ] خواهند شتافت. ( شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبة النعمانی – ص ۳۲۳ )

ملک ابن زمرا می گوید: حضرت علی (عج)، امیر المومنین به من گفت : … ای ملک ، بهترین اتفاق نیکو مربوط به آخر الزمان است که در آن قائم ما ظهور خواهد کرد … و خداوند تمامی افراد را گرد او جمع خواهد کرد. (شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبة النعمانی – ص ۲۴۲)

امیر مومنان می گوید : اگر شما منتظر بمانید تا خداوند مقرر نماید که یک نفر ( حضرت مهدی) برای خاطر شما به پا خیزد، کسی که شما را با هم متحد نماید ، در حالی که پیشتر متفرق بودید، آنگاه خداوند به شما پاداش خواهد داد و به یقین در خواهید یافت که او [حضرت مهدی (عج)] همان کسی است که منتقم خواهد بود ( کسی که پاسخ فکری قطعی برای مقابله با داروینیسم، ماتریالیسم، و کفر و الحاد ارائه خواهد کرد) در برابر خطاکاران، و حقوق تضییع شده شما را باز خواهد گرداند، ( کتاب الغیبة ، بحارالانوار ج ۵۱ و نیز در کتاب امام قائم – محمد باقر مجلسی ، انتشارات انصاریان – ایران – قم – ۲۰۰۳ – ص ۱۸۲)

امر ابن نفیل می گوید: شنیدم که امام حسین (عج) گفت : “کسی که شما منتظر قیام او هستید [(حضرت مهدی(عج) ] ظهور نخواهد کرد تا اینکه عصری برسد که شما خود اقرار کنید که چقدر از هم فاصله گرفته اید، عصری که شما بروی همدیگر آب دهان پرت کنید، عصری که یکدیگر را به کفر متهم نمایید، و همدیگر را دشنام بدهید”. از او پرسیدم : پس در این صورت در آن زمان دیگر چیز فرخنده و مبارکی باقی نخواهد ماند ؟ او پاسخ داد : آن عصر ، عصر تمام مبارکی ها خواهد بود ، چراکه قائم ما ظهور خواهد کرد و بر همه آنها خط بطلان خواهد کشید. ( شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبة النعمانی – ص ۲۴۱ )

۹ – حضرت مهدی (عج) بر مردم اهل کتاب با تکیه بر تورات و انجیل واقعی حکومت خواهد کرد.

جابر ابن یزید جعفی از امام محمد باقر نقل می کند که :

علت اینکه حضرت مهدی در میان مردم بعنوان حضرت مهدی شناخته می شود این است که امری سری را عیان خواهد کرد. او به غاری در انطاکیه خواهد رفت و نسخه اصلی تورات و انجیل و سایر کتب مقدس را از آن غار بیرون خواهد آورد، و بر مسیحیان بر مبنای آن انجیل و بر یهودیان بر مبنای آن تورات حمکرانی خواهد کرد. (المهدی الموعود ، ج ۱ – ص ۲۵۴ و ۲۵۵)

” علت اینکه وی حضرت مهدی (عج) نامیده می شود، این است که او بسوی کوهی از کوههای دمشق خواهد رفت. و در آنجا کتاب اصلی تورات را پیدا خواهد کرد…” (السیوطی، الحاوی للفتاوی – ج ۲ – ص ۸۱ )

۱۰ – حضرت مهدی (عج) در برابر ماتریالیسم، الحاد، داروینیسم، و بی دینی، به پیروزی علمی دست خواهد یافت.

شیخ الطوسی در کتاب الغیبة گفته است: پیروزی حضرت مهدی (عج) بدلیل بهره بردن از برهان و دلایلی متقن است که حضرت درباره تمامی آنچه که خداوند خلق کرده است ، آنها را در اختیار دارد . دلایل او به حدی زیاد است که هیچ کس دیگر نمی تواند در برابر او عذری بیاورد و یا آنها را انکار کند. ( کتاب الغیبة ، بحارالانوار ج ۵۱ و نیز در کتاب امام قائم – محمد باقر مجلسی ، انتشارات انصاریان – ایران – قم – ۲۰۰۳ – ص ۷۰)

ابو بشیر می گوید: از امام محمد ابوبکر و یا امام جعفر صادق نقل شده است : همان کسی که به او [مهدی (عج) ] امامت اعطا نموده است ، همو به وی دانش و کتاب خواهد داد و او را تنها نخواهد گذاشت. (شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبة النعمانی – ص ۳۸۷)

۱۱ – حضرت مهدی در عصر آخرالزمان بر علیه ادیان دروغین و ادیان متعصب کوشش خواهد کرد.

هفتاد هزار نفر از علمای دینی جامعه من از ضدمسیح پیروی خواهند کرد. ( احمد ابن حنبل مسند – ص ۷۹۶ )

در آخرالزمان چنین امتی پدید خواهد آمد، آنها قرآن تلاوت خواهند کرد، در حالی که قرآن فقط در دهانهای آنها است و در جان آنها فرو نمی رود. ارتباط آنها از دین قطع خواهد شد، همانگونه که تیر از کمان جدا می شود. و هر مسلمانی حق دارد بر آنها بشورد. آنها سرهای تراشیده دارند. ( ابو عبدالرحمن احمد بن شعیب النصایی، حضرت علی در احادیث، ص ۱۴۲)

همچنین از امر بن سعد نقل شده است:

حتی اگر مردم دعوت شوند که با فرزند من باشند، آنها باز هم از او دور خواهند بود، این گروه بقدری شریر هستند که پایبند هیچ ارزش اخلاقی نیستند. آنها برای [خوشایند] حاکم ستمگر، دستور شلاق و تازیانه صادر می کنند، به ظالمان درس فساد می دهند، و برای خون و خونریزی، فتوا صادر می کنند. (شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبة النعمانی – ص ۱۷۰)

25 نکته که هر شیعه باید درباره حضرت مهدی(عج) بداند !

۱۲-حضرت مهدی بسیار دوست داشتنی، مهربان و دلسوز خواهد بود.

خدمات حضرت مهدی بقدری شایان و بزرگ خواهد بود که درباره اش گفته شده است که : نه تنها انسانها، بلکه تمام موجودات زنده روی زمین و آسمان نیز از او راضی خواهند بود. (محمد بن علی السبان ، ایسافور رقیبین، ص ۱۴۶ ؛ السیوطی، الحاوی للفتاوی ، ج ۲ ، ص ۶۶ و ۶۷)

ظهور او سر منشاء شادمانیها خواهد بود، نه تنها برای مومنین، بلکه برای تمام خلایق عرض و سما . چه بسیار خواهند بود پرندگان، حیوانات وحشی، و حتی ماهیان دریاها که از آمدن او به وجد و شادمانی خواهند پرداخت. ( البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۱۶۲ و ۱۶۳)

او ( حضرت مهدی) همان راه پیامبر را در پیش خواهد گرفت. او هیچ فرد خوابیده ای را از خواب بیدار نخواهد کرد. … جهان به جای ظلم و جور و شکنجه با عدل پر خواهد شد. او ( حضرت مهدی) همه امکانات را بر مبنای برابری و عدالت و حقیقت میان مردم تقسیم خواهد کرد. این همان چیزی است که باعث خواهد شد تا ساکنان زمین و آسمان از او خشنود و راضی باشند. بسیار خواهند بود پرندگان آسمان ، حیوانات وحشی جنگل ها، و حتی ماهیان دریاها که از این کار او به وجد آمده و خشنود باشند. (البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۱۶۳)

تمام افراد بدور او خواهند نشست، همانند پدر مهربانی که کودکانش بدور او حلقه می زنند، یا همانند پادشاه بخشنده ای که مردم در گرداگرد او جمع می شوند، و با هم سخنان نیکو می زنند ، و محفلشان برای همیشه سراسر وجد و شادمانی است، و حاضرین با شور و اشتیاق برای غایبین از آن تعریف می کنند.(سید مرتضی سیستانی، گزیده هایی از صحیفه المهدیه، نشر الماس ، ص ۲۵۷ )

[ در دوره حضرت مهدی] گوسفندان در کنار گرگها به چرا خواهند پرداخت، و کودکان با مارها و عقربها به بازی خواهند پرداخت، و هیچ آسیبی نخواهند دید، در این دوره ، افراد یک دانه خواهند کاشت، و هفتصد دانه برداشت خواهند کرد.(ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۴۳)

طاووس: ” یکی از شاخصه های حضرت مهدی (ع) نظارت دقیق و موشکافانه آن حضرت بر مقامات منسوب خویش می باشد”. (السیوطی، الحاوی للفتاوی ، ج ۲ ، ص ۱۵۰ )

در زمان ظهور حضرت، هیج خوابیده ای از خواب بیدار نخواهد شد، و از بینی هیچ کس، قطره ای خون نخواهد چکید. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۴۳ )

” مهربانی خاص حضرت نسبت به فقرا، از دیگر مشخصات حضرت مهدی خواهد بود.” (ماری ابن یوسف کرمی حنبلی ، فوائد فوائد الفکر فی مهدی المنتظر)

۱۳ – حضرت مهدی (ع) بازدارنده ریاکاری و دو رویی خواهد بود.

“بسیاری از مردم بدلیل ترس از او ( حضرت مهدی ) – ( بیش از ترسی که از قرآن دارند ) از ارتکاب به گناهان اجتناب می کنند… ” ( محی الدین ابن عربی – الفتوحات المکیه ، ص ۶ )

اصبغ النباته میگوید: علی، امیر المومنین گفت : بگذارید برای شما مثالی بزنم . فردی که دارای گندم فراوان می باشد، گندمهای خود را تمیز و مرتب کرده و در انبار خود ذخیره می کند، پس از مدتی که به آنها سرکشی می کند می بیند که گندمها آلوده به شپش شده اند. او گندمهای آلوده را جدا می کند و دوباره انبار می کند، پس از مدتی که برای سرکشی می آید می بیند که گندمها دوباره آلوده شده اند، او این کار را چند بار تکرار می کند، و سرانجام از آن انبوه خرمن گندم ، مقدار بسیار اندکی از گندم سالم و آلوده نشده برای وی باقی می ماند، گندمهایی که شپشها دیگر نمی توانند به آنها آسیب برسانند. در آخرالزمان نیز دوره ای فرا خواهد رسید که تعداد انسانهای پاک که آلوده به فساد نشده اند بسیار اندک خواهد شد. ( احمد بن محمد بن سعید نیز همین حدیث را نقل کرده است – شیخ محمد ابن ابراهیم نعمانی، الغیبة النعمانی – ص ۲۴۶ )

۱۴ – وجود مبارک حضرت مهدی (ع) به گونه ای عمل خواهند کرد تا همه اقرار کنند که براستی محمد (ص) پیامبر خدا است.

حدیث دیگری از امام بکر نقل شده است که : پیروزی و برتری زمانی تحقق خواهد یافت که حضرت مهدی (ع) از نوادگان محمد (ص) ظهور کند. در آن زمان دیگر منکری باقی نخواهد ماند. ( تفسیر البرهان – ج ۲ – ص ۱۲۱ )

۱۵ – حضرت مهدی (ع) تمام عوامل و بهانه ها و موانع پیش روی نهادینه شدن اخلاق اسلامی را از میان برخواهد داشت، و عصر وی همانند دوران های پربرکت خواهد بود.

او (حضرت مهدی ) همه کارهایی را که پیامبر انجام داد، انجام خواهد داد؛ او به همان شیوه پیامبر، تمام بنیانهای جهل را از بین خواهد برد، همانگونه که پیامبر این کار را انجام داد. او اسلام را از نو احیا خواهد کرد.(میکاییل المکارم ، ج ۱ ، ص ۵۷)

او ( حضرت مهدی) اسلام را در دوره آخرالزمان دوباره تثبیت خواهد کرد، همانگونه که پیامبر در عهد اول این کار را کرد .(ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۲۷ )

…. حضرت مهدی دین را به همان شکل که در آغاز بوده است، پیاده خواهد کرد. او تمام مکاتب دینی دیگر را در جهان از میان خواهد برد. و پس از مذهب راستین و خالص ، دیگر هیچ مکتب دینی ناخالصی باقی نخواهد ماند.(البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۱۸۷ و ۱۸۶)

حضرت مهدی (ع) هیچ نوع بدعت و نو آوریهای دینی را نخواهد پذیرفت.(ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۴۳ )

حضرت مهدی (ع) بدعت ها و نو آوریهای دینی را ریشه کن نکرده ، رها نخواهد کرد.او تمام اجبارهای دینی در دوره آخر الزمان را از حالت اجباری در آورده و بصورت اختیاری خواهد کرد، همانگونه که در صدر اسلام اینگونه بوده است.(ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۱۶۳ )

25 نکته که هر شیعه باید درباره حضرت مهدی(عج) بداند !

۱۶ – حضرت مهدی (ع) خشونت و فلسفه خشونت را بر خواهد چید.

شیخ طوسی در کتاب الغیبة می گوید: ” هنگامی که زمانه ظهور او فرا برسد، خداوند به نور خود تمام دروغها را به دست او از بین خواهد برد، و به دست او تمام خشونت ها را به پایان خواهد برد. او (حضرت مهدی ) شرم بندگی و بردگی دیگران را از گردن شما برخواهد داشت”. (کتاب الغیبة ، بحارالانوار ج ۵۱ – محمد باقر مجلسی ، انتشارات انصاریان – ایران – قم – ۲۰۰۳ – ص ۱۳۲ ).

در زمان رهبری حضرت مهدی (ع) ، دوره حکام و ستمگران و برتری سیاسی ریاکاران و سالوسان و خیانتکاران به پایان خواهد رسید. (المهدی الموعود – ج ۱ – ص ۲۵۲)

۱۷- حضرت مهدی (ع) نسبت به حمایت از اسلام به شدت حساس است ، او از حقوق اسلامی حمایت جدی خواهد کرد.

کوچکترین کلمه ای که بر علیع اسلام زده شود، باعث آزرده خاطری وی خواهد شد. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۳۰ )

حضرت مهدی (ع) در مقابل ستمگران از حقیقت دفاع خواهند کرد. براستی او کسی است که حقیقت را از دل انسان استخراج و آن را احیا خواهد نمود. ( العقیلی ، النجم الثاقب فی بیان النعال من اولاد علی بن ابو طالب )

از نهج البلاغه : رسول مومنان (ص) فرمود: هنگامی که او (حضرت مهدی) از دیده ها پنهان شود، هیچ شخصی قادر نخواهد بود تا را او را شناسایی و رهگیری کند. (کتاب الغیبة، بحار الانوار، ج ۵۱ – انتشارات انصاریان – ایران – قم – ۲۰۰۳ – ص ۱۸۶)

۱۸- حضرت مهدی (ع) احادیث مربوط به آخرالزمان را به شیوه ای صحیح برای مردم توضیح خواهند داد.

ابو بشیر میگوید: من شنیدم که امام محمد باقر فرمودند: هنگامی که حضرت مهدی (ع) ظهور کند، شیوه رسول الله را بکار خواهد بست. و تنها اوست که قادر است که کارهای حضرت رسول را توضیح داده و تشریح کند . ( شیخ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة النعمانی ، ص ۱۹۱ )

اقبال الدین می گوید:

از محمد بن سینان ، امیر ابن شمیر ، جابر و ابو جعفر نقل شده است: دانش مربوط به کتاب خداوند تبارک و سنت رسول الله همانند یک نهال در قلب مهدی (ع) رشد کرده و به بالندگی خواهد رسید. ( کتاب الغیبة، بحار الانوار، ج ۵۱ – انتشارات انصاریان – ایران – قم – ۲۰۰۳ – ص ۷۲ )

۱۹- حضرتمهدی (ع) خرد نهفته در آیات قرآنی را برای مردم بازگو خواهد کرد، و موجب خواهد شد تا آنها خود به قرآن ایمان بیاورند.

هنگامی که مردم بر اساس فهم اندک خود به تفسیر آیات قرآنی می پردازند، او به اصلاح دیدگاههای مردم خواهد پرداخت، و آنها را به حقیقت قرآن رهنمون خواهد کرد. بدین ترتیب، او به مردم نشان خواهد داد ، که بدلیل دوری از حقیقت قرآن ، مردم چگونه عملا سنت اسلامی را فراموش کرده اند. او معانی حقیقی قرآن را برای ایشان شرح خواهد داد. ( نهج البلاغه ، خطبه ۱۳۴ )

شیوه تعامل حضرت مهدی به گونه ای خواهد بود که قلب همه انسانها را تحت تاثیر قرار خواهد داد، و مردم با یقین قلبی ، به سوی الله روی خواهند آورد. حتی آنهایی که از دین رویگردان شده بودند، با رضایت و اطمینان ، خود به وظایف و الزامات دینی شان عمل خواهند کرد.

۲۰- حضرت مهدی (ع) عادل و دادگر خواهد بود.

جهانی که قبل از آمدن او مملو بود از ظلم و جور ، با آمدن او پر خواهد شد از عدل و داد. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۲۰)

هنگامی که پیغامبر آنها بیاید، تمام تصمیمات آنها بر اساس عدالت خواهد بود، آنها اشتباه نخواهند کرد. ( سوره یونس – آیه ۴۷ )

۲۱- حضرت مهدی (ع) بخشنده خواهد بود.

طاووس : حضرت مهدی (ع) در توزیع کالاها بسیار بخشنده خواهد بود. (السیوطی، الحاوی للفتاوی ، ج ۲ – ص ۱۵۰ )

در دوره آخرالزمان ، خلیفه ای خواهد بود که کالاها را بدون شمارش و محاسبه توزیع خواهد کرد. ( المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخر الزمان – ص ۱۵ )

رهبری از میان رهبران خواهد آمد که کالاها را شمارش نخواهد کرد. هرگاه از او چیزی خواسته شود، او پاسخ خواهد داد : برگیر. آنگاه شخص درخواست کننده، پیراهن خود را خواهد گسترد تا عطایای او را جمع کند. ( المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخر الزمان – ص ۱۵ )

۲۲ – مبنای عملکرد حضرت مهدی (ع) مبتنی بر رضایت خداوند می باشد و نه رضایت مردم.

حضرت علی (ع) در این باره و اینکه پس از ظهور حضرت مهدی (ع) چه چیزی رخ خواهد داد، می گوید:

او نیازی به نظرات و قضاوت شخصی افراد نخواهد داشت؛ عملکرد او بر اساس قوانین قرآنی خواهد بود. ( میکاییل المکارم – ج ۱ – ص ۸۱ )

روزها و شبها به پایان نخواهد رسید تا اینکه مردی از خاندان من (حضرت مهدی) خواهد آمد، کسی که به سادگی ، جلوی بی نظمی و اغتشاش را خواهد گرفت، و از عمل کردن دلسرد و نومید نخواهد شد، حتی اگر تهدید به مرگ شود.( المتقی الهندی، البرهان فی علامات المهدی آخر الزمان – ص ۱۳ )

“ای رسول مومنان درباره حضرت مهدی (ع) با ما سخن بگو ” … پس آنگاه ایشان فرمودند: ” او هنگامی که مرگ وی را احاطه کند ، نخواهد ترسید. او به کناری نخواهد کشید، او به مومنانی که گرداگرد او حلقه زده اند ، پشت نخواهد کرد. هنگامی که جنگجویان به مخالفت با او برخیزند، او نخواهد ترسید، … او سخاوتمند و شجاع خواهد بود”. ( کتاب الغیبة، بحار الانوار، ج ۵۱ – انتشارات انصاریان – ایران – قم – ۲۰۰۳ – ص ۱۸۴ )

۲۳ – حضرت مهدی به مجاهده فکری خویش ادامه خواهد داد تا اینکه همه مردم را به راه راست بازگرداند.

او به کوششهای خویش ادامه خواهد داد تا اینکه همه مردم را به راه راست بازگرداند. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۲۳ )

حتی اگر کوهها در مقابل وی ایستادگی نمایند، او آنها را خرد کرده و راهی برای خود یافته و و به راه خود از میان کوهها ادامه خواهد داد، (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۳۹ )

حضرت مهدی (ع) خود را به کار خویش اختصاص خواهد داد. (البرزنجی ، العشاء لعشرة الصئاح – ص ۱۷۵)

۲۴- حضرت مهدی (ع) به سرعت ، عمل خواهد کرد.

این کار هفت سال طول خواهد کشید، اما هر سال او معادل ۲۰ سال شما است. (ابن حجر الهیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر – چاپ قاهره – ص ۴۴)

۲۵ – حضرت مهدی بهترین استفاده ها را از تکنولوژی خواهد برد.

پیروان حضرت مهدی (ع) دارای این قدرت هستند که کل کره زمین را در عرض یک لحظه طی کنند. ( میکایل المکاریم – ج ۱ – ص ۱۴۴ )

امام صادق می گوید: او (حضرت مهدی) در بین رکن و مقام ابراهیم خواهد ایستاد و با صدای بلند فریاد خواهد زد: ای نمایندگان من ، ای اصحاب خاص من، ای کسانی که خداوند شما را در این دنیا مهیا کرد تا به یاری من بشتابید، از من اطاعت کنید و به سوی من بیایید. آنها صدای او را خواهند شنید، در حالی که در شرق و غرب عالم هستند، در خانه های خود هستند و یا در محراب. صدای او به گوش همه آنها خواهد رسید، و همگی بسوی او خواهند شتافت، و در اندک زمانی گرداگرد او حلقه خواهند زد، در عرض یک چشم بر هم زدن. این اجتماع در بین رکن و مقام ابراهیم رخ خواهد داد ( قبل از طلوع آفتاب) . ( بحارالانوار – ج ۵۳ – ص ۷)


absh بازدید : 153 سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

داوینچی مسلمان بود!

یکی از نخبگان تاریخ هنر جهان، لئوناردو داوینچی است. اعجوبه‌ای که فخر جهان هنر به شمار می‌رود. این هنرمند به واسطه ذهن خلاق و جست‌وجوگرش فراز و فرودهای زیادی را در زندگی شخصی خود دیده است.

 یکی از این موارد بحث تشرف به اسلام و مسلمان شدن اوست که افراد زیادی روی این بحث صحه گذاشته‌اند و در کشور ما نیز به تازگی کتابی با عنوان «طراحی‌های لئوناردوداوینچی» توسط «مرتضی خلج امیرحسینی» هنرمند نقاش و پژوهشگر حوزه نقاشی تألیف و روانه بازار نشر شده است که در بخشی از این کتاب دلایل تشرف داوینچی به دین مبین اسلام شرح داده شده است. به مناسبت چاپ این کتاب با مرتضی خلج امیرحسینی به گفت‌وگو نشستیم.

آقای خلج در شرح زندگی داوینچی اشاره به دوران و نقاط تاریک زندگی او شده است. آیا اسلام آوردن او، جزو همین دوران محسوب می‌شود؟

بله. بخش اعظم آن مربوط به هشت سال غیبت ناگهانی داوینچی می‌شود. زندگینامه‌نویسان مطرح به کار روی زندگی پرفراز و فرود داوینچی علاقه نشان داده‌اند که «وازاری» و« لوماتدسو» هم عصر خود داوینچی بوده‌اند، اما هیچ کدام به این دوره اشاره‌ای نکرده‌اند. به احتمال قریب به یقین این زندگی‌نامه نویسان حقیقت ماجرا را می‌دانسته‌اند اما از ترس پاپ و نیروی ذی نفوذ کلیسا جرئت نوشتن حقیقت را نداشته‌اند.

با توجه به ذهن کنجکاو و پرسشگر داوینچی که به جرئت در تاریخ هنر همتایی برای برابری با وی وجود ندارد، می‌توان غیبت هشت ساله‌اش را زمانی برای تحقیق و بررسی دین اسلام دانست یا خیر؟

اکثر صاحبنظران چنین نظری داشته‌اند، چون این زمان هشت ساله تنها مقطعی است که نه تنها در آن فعالیت هنری صورت نگرفته بلکه هیچ اطلاعات دیگری در این خصوص ثبت وضبط نشده است که همه این موارد ذهن را به جایی می‌رساند که بی‌گمان در فعالیت در این زمان هشت ساله، راز مگویی وجود داشته که نه خود داوینچی و نه کسانی که روی زندگینامه او کار کرده‌اند جرئت اشاره به آن را نداشته‌اند.

گویا داوینچی سفرهایی هم به کشورهای مسلمان داشته، درست است؟

بله. سفر به خاورمیانه، مصر و آفریقا در زندگینامه داوینچی ثبت شده است، به طور مثال بخشی از فعالیت‌های داوینچی فعالیت در حوزه زمین‌شناسی است و در رساله‌ای که در این زمینه دارد درباره کشور مصر و رود نیل چنین می نویسد: «رود نیل بیش از تمام آب‌های کنونی اقیانوس‌ها، آب به دریا فرستاده است، پس تمام دریاها و رودها، بارها و بارها از دهانه نیل گذشته‌اند» یا در جای دیگر درباره آفریقا می‌نویسد: «صحرای کبیر آفریقا زمانی از آب شور پر بوده است» و در جایی دیگر درباره «سدوم عموره» در فلسطین اینگونه نظر می‌دهد:« سدوم عموره نه به واسطه شرارت انسان بلکه به واسطه فرو نشستن خاک آن در بیت المیت نابود شده‌اند.» این دست نوشته‌ها از میان 5 هزار صفحه دست نوشته وی مؤید آن است که لئوناردو سال‌هایی را در کشورهای اسلامی زندگی کرده است.

پس از گذار از آن دوره مبهم هشت ساله و بازگشت داوینچی به عالم هنر عناصر و ردپایی از اعتقادات و عقاید مسلمانان در آثار وی مشهود است یا خیر؟

بله. اتفاقاً داوینچی هم مثل مسلمانان، عیسی مسیح (ع) را مرده نمی‌پنداشت و به صلیب کشیده شدن او را اشتباه مسیحیت قلمداد و این اعتقادات را در آثارش متجلی می‌کرد. گویا رمز و رازی برای آیندگان بر جا خواهد گذاشت و گذر زمان اعتقادقلبی او را رفته رفته مشخص خواهد نمود. یکی از کارهای مهمی که لئوناردو انجام داد حذف‌ هاله‌های نورانی دور سر مریم مقدس، مسیح (ع) و دیگر حواریون بود.

برای مثال با تصویر کردن تلاش عیسی(ع) برای بالا رفتن و سوار شدن بر بره گوسفند یا نشستن حضرت مریم (س) روی پای مادرش حنا و موارد بی‌شمار دیگر سعی داشته به مخاطب خود بفهماند که مسیح (ع) و مریم (س) و حواریون دیگر همه انسانی بوده‌اند همانند انسان‌های دیگر و آنها هم مانند دیگران بنده‌های خدا هستند یا زمانی قرار بر این می‌شود که لئوناردو تابلویی مذهبی از عیسی (ع) برای کلیسا کار کند، لئوناردو تابلوی مذکور را به پایان می‌رساند و زمانی که برای تحویل آن به کلیسا می‌رود، روحانیون مسیحی از پذیرش آن تابلو به واسطه حذف‌ هاله‌های نورانی سر باز می‌زنند و لئوناردو مجبور می‌شود کپی دیگری از آن تابلو آماده کند و هاله‌هایی بسیار کمرنگ به گونه‌ای که به زحمت می‌توان آنها را دید، دور سر شخصیت‌هایش کار می‌کند.

به نظر می‌رسد حذف هاله‌های نورانی دور سر حضرت مسیح (ع) و سایر حواریون و بعد انسانی دادن به شخصیت‌ها، اشاره‌ای به مهم‌ترین ویژگی دین اسلام است. آیا می‌توان چنین نتیجه‌ای از این اقدام گرفت؟

بله. مطمئناً هدف لئوناردو در چنین مسئله مهمی خلاصه می‌شود، چون اگر شما به صورت اجمالی به اصول اولیه ادیان دیگر نگاهی داشته باشید، خواهید دید که اکثر آنها با تشریفات و قوانین مدون به دست روحانیون هر دین انسان‌ها را طوری دسته‌بندی کرده‌اند که پس از خداوند، خود روحانیون جانشین خداوند روی زمین‌اند و پس از اشراف و ثروتمندان معمولاً طبقه فرودست جامعه را تحت نفوذ و فرمان خود درمی‌آوردند و هدفشان از این کار استثمار طبقه زحمتکش جامعه در هر زمان و مکانی بوده است و به این صورت رهبران روحانی طبقه پایین دست جامعه را اسیر خواسته‌های خاکی و انسانی خود می‌کردند و با این کار در وهله اول خود را تافته جدابافته‌ای معرفی می‌کردند.
در حالی که در دین اسلام از این موارد خبری نبوده و همه اقشار جامعه در یک سطح و با یک نگاه دیده می‌شدند و تنها عامل برتری افراد به فرموده قرآن مجید، تقوای آنان است که این امر در آیه «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» متجلی است و ذهن کنجکاوی همانند ذهن داوینچی که خود بارها جوامع روحانی زمان خود را به نقد کشانده، قطعاً شیفته این آیه و طرز فکر متعالی و روحانی و ورای این آیه می‌شود و با تمام وجود به دین اسلام مشرف می‌شود.
گرچه در جاهایی مواردی مطرح شده که وی برخی از اعمال اهل سنت را هم به چالش کشیده به گونه‌ای که در جایی می‌گوید، چرا خلفای اهل تسنن مانند معاویه و ابن زیاد و... خود را نماینده خدا روی زمین می‌دانند، اما در جایی که نمی‌توانند از گناه چشم‌پوشی کنند، می‌گویند ما «جبر» شده‌ایم و برای جبر شده گناهی منظور نمی‌شود و جالب است که جبر شدن تنها برای رهبران بالادست معنا می‌دهد و برای مردم عامی جبر شدن معنایی ندارد یا در جای دیگر به اهل تسنن اعتراض می‌کند و می‌گوید چرا در زمان جنگ بین ابن زیاد و حضرت امام حسین (ع) در سال 61 هجری قمری و پس از آن صدایی از اهل تسنن درنیامد، در حالی که حتی در ادیان دیگر به مناسبت تاسوعا و عاشورا برای این امام مظلوم (ع) عزاداری به راه می‌اندازند؟ البته این یک نظریه است و باید گروهی به صورت جدی در راستای صحت و سقم آن بکوشند تا حقیقت آشکار شود.

به خاطر دارم در جایی خواندم که داوینچی بسیاری از مطالب محرمانه خود را به خطی ثبت می‌کرد که دیگران با آن خط آشنایی نداشتند و تصور عمومی بر این بود که او با این خط کشفیاتی را می‌نویسد که هنوز مجال ساخت آنها را ندارد. شما این مورد را چطور می‌بینید؟

اصلاً در خود تاریخ هنر و تاریخ زندگی داوینچی این مورد ثبت شده است. در این نوشته‌ها می‌نویسند: لئوناردو همیشه با دقت و احتیاط در اتاق کار و مطالعه خودش را قفل می‌کرده و یادداشت‌های سری‌اش را تنها افراد خاصی می‌توانستند بخوانند.

او در این نوشته‌ها روحانیون مسیحی که حضرت عیسی (ع) و قدیسان را مقامی چون خدایان می‌دانند، شماتت کرده و بسیاری از مسیحیان زمان خودش را فریبکار شمرده و از آنها که با حقه و فریب مردم قطعاتی از بهشت را با زر و سیم خرید و فروش می‌کنند حیرت کرده است. مسئله بعدی شکل و شمایل خطوطی است که داوینچی موارد محرمانه خود را با آن ثبت و ضبط می‌کرد.

این خط مثل خطوط شرقی و به خصوص عربی از راست به چپ نوشته می‌شده است و صورت خط عربی‌گونه به همراه برخی از اعتقادات فلسفی‌اش در رابطه با مسئله روح و معاد یکی دیگر از مواردی است که مسئله تشرف او به اسلام را اثبات می‌کند.

درباره مسئله روح و معاد بیشتر توضیح دهید.

خب داوینچی مانند علما و فلاسفه مسلمان در رسالات فلسفی‌اش می‌نویسد:«ای ضرورت شگفت‌انگیز تو با دلیل متعالی خود تمام معلول‌ها را وا می‌داری که نتیجه مستقیم علل خود باشند و بنا به یک قانون برتر و متعالی و اجتناب‌ناپذیر، هر عمل طبیعی از طریق کوتاه‌ترین راه ممکن از تو پیروی و اطاعت می‌کند.

روح هرگز نمی‌تواند با فساد بدن فاسد شود. روح بدون جسم نه عمل می‌کند و نه احساسی دارد.» این نظریات، نظریات فلاسفه مسلمان هستند و این موارد دنباله‌روی داوینچی از فلاسفه و دانشمندان مسلمان را به اثبات می‌رساند.

من فکر می‌کنم با توجه به بازه زمانی حیات و فعالیت داوینچی که به سال‌های اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس برمی‌گردد، او مجبور به پنهان کاری و به نوعی تقیه بوده است، چرا که با کمترین حرفی درباره اسلام و فرامین این دین کامل الهی، پاپ مستبد و کلیسای متحجر آن زمان با انگ ارتداد، او را نابود می‌کردند، بنابراین شما فکر نمی‌کنید پنهان کاری داوینچی کاملاً طبیعی باشد؟


بله. قطعاً درست است. قطعاً او از ترس جانش در یک جامعه متعصب مسیحی هیچ وقت جرئت آن را پیدا نکرد که دین و مذهب واقعی خود را عیان کند. او در کسوت یک فیلسوف طبیعی مآب می‌نویسد:«کاش آنچنان قدرت بیانی داشتم که می‌توانستم عمل کسانی را که افراد انسانی را بیش از خورشید می‌ستایند، قبیح و زشت بشمارم. آنها که خواسته مردم را چون خدایان بستایند(منظور ستایش حواریون و قدیسان است).» او در مخالفت با تقدیس و ستایش تصاویر قدیس‌ها چنین می‌نویسد:«‌مردم با کسانی صحبت می‌کنند که چیزی درک نمی‌کنند؛ کسانی که دیدگانی باز دارند و چیزی نمی‌بینند. با آنها سخن می‌گویند و جوابی دریافت نمی‌کنند.

آنها کسانی را ستایش می‌کنند که گوش دارند ولی نمی‌شنوند. شمع را برای کسانی می‌افروزند که نمی‌بینند.» داوینچی در یک جمعه متبرک که روز به صلیب کشیدن عیسی مسیح (ع) نامیده می‌شد، می‌نویسد:« امروز همه مردم عزادارند، چرا که صدها سال قبل مردی در شرق زندگی را بدرود گفته است.»

آیا داوینچی در خصوص هنر ایرانی بحث و نظری دارد یا خیر؟

جواب این سؤال به صورت واضح و قاطع مشخص نیست اما در جایی اشاره‌ای به این نکته شده که در آن نویسنده به یکی از علایق داوینچی اشاره کرده و گفته است: او به گنبدهای شرقی و طرح‌های اسلیمی گونه علاقه خاصی داشته است. مشخصاً ‌اسم ایران آورده نشده اما مشخص است که هدف از این جمله علاقه او به هنر ایرانی - اسلامی بوده است، چرا که تنها ایران دارای گنبدهای خاص با طرح‌های اسلیمی است.

آیا قضیه مسلمان شدن داوینچی در مراجع و کتاب‌ها آمده یا این مسئله به تازگی‌ مطرح شده است؟


«وازاری» نخستین زندگینامه‌نویس لئوناردو در نخستین چاپ اثرش دلایلی را که لئوناردو را در زمانه خودش مخالف مسیحیت و بی‌دین می‌خوانند شرح داده امادر دومین چاپ این کتاب در سال 1568 میلادی بنا به مصلحت جامعه کاتولیک، این دلایل حذف شد. گذشته از آن در تمامی زندگینامه‌‌ها و شرح حال‌هایی که نویسندگان غربی از لئوناردو نوشته‌اند به این مطالب نیز اشاره کوتاهی شده که داوینچی در دوره‌ای از زندگی خود مسلمان شده بود. در سال 1881 میلادی «جی پی ریشتر» نخستین فردی بود که اثبات کرد که لئوناردو به سرزمین‌های اسلامی سفر کرده و در آنجا به سال 1483 میلادی اسلام آورده است.

لئوناردو نامه‌هایی خطاب به «دیو داریو» اهل سوریه که نایب سلطان مقدس بابل بوده می‌نگاشت و از توانمندی‌های خود به عنوان یک مهندس و هنرمند سخن می‌راند و در این نامه‌ها از شایعاتی که درباره بیکارگی‌اش نزد مردم وجود داشت، گلایه می‌کرد. نامه نگاری لئوناردو شامل اطلاعات دقیق وی از شهرها و حتی اقلیم‌های جغرافیایی کشورهای مسلمان‌نشین است.

در پایان یک جمع‌بندی از این مبحث ارائه دهید.

من فقط به سرفصل‌ها اشاره می‌کنم. علاقه شدید لئوناردو به گنبدهای شرقی و طرح‌های اسلیمی‌گونه و نحوه نوشتار رمزی وی که چون شرقی‌ها از راست به چپ می‌نوشتند، صورت خط عربی گونه‌اش به همراه بسیاری از اعتقادات فلسفی وی در رابطه با روح و معاد، داستان سفر وی به خاورمیانه، آفریقا و خدمت در دربار سلطان مصر و موارد دیگری که الان حضور ذهن ندارم، مسلمان شدن وی را معتبر می‌سازد.


absh بازدید : 127 سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

آنچه مهمترین مدرک و گویاترین سند یک جنایت وسیع و گسترده و خطرناک بین المللی است کتابی است که با نام ” اسرار سازمان مخفی یهود ” به گردآوری ژرژ لامبلن چاپ و منتشر شد و به زبان انگلیسی the protocols of the learned”Elders of zion مشهور است…

قبل از آغاز مقاله اصلی تعریفی جالب از پروتکل های بزرگ صهیون قرار داده که تکه هایی از آن را برایتان قرار داده ایم :پروتکل بزرگان صهیون» یا «پروتکل بزرگان یهود»، بدنام‌ترین اثر یهودستیزانه عصر مدرن است که به طرز وسیعی توزیع شده‌است. امروزه نیز دروغ‌های این کتاب در باره یهودیان که بارها و بارها رد شده اند همچنان بویژه از طریق اینترنت پخش می‌شود. افراد و گروه‌هایی که از «پروتکل» استفاده کرده‌اند، همگی هدفی مشترک را دنبال می‌کنند: اشاعه تنفر از یهودیان.]

[پروتکل بزرگان صهیون یا پروتکل بزرگان یهود سندی جعلی است که مقصود از نگارش آن، ترسیم یهودیان به عنوان توطئه‌گران در سطح جهانی است.[۱] این کتاب جعلی در ۲۴ فصل یا پروتکل، که گفته می‌شود خلاصه مذاکرات ملاقات‌های رهبران یهودی است، به «نقشه‌های پنهانی یهودیان» برای حکومت بر جهان از طریق دخل و تصرف در اقتصاد، کنترل رسانه‌های همگانی و دامن‌زدن به اختلافات مذهبی پرداخته‌است. مدرکی قانع کننده وجود دارد که «پروتکل» جعلی و یک «سرقت ادبی ناشیانه» است.]

میبینید که چگونه سعی در توجیه اعمال این قوم شیطانی دارند ، فرض را بر این میگذاریم که این کتاب سراسر دروغ و فرافکنی است ، آیا اعمال و رفتار صهیونیست ها با مردم جهان غیر از آن چیزی است که در این کتاب آمده ؟بهرحال کاربران مراقب سایت ویکی پدیا و از این دست منابع آزاد باشند…

اما…

این کتاب ( اسرار سازمان مخفی یهود ) با آنکه در ایران لااقل دوبار منتشر شد ( بکبار به ترجمه مصطفی فرهنگ و بار دیگر با نام مستعار ” ترجمه : ر.ش.” ) و اخیراً با نام ” صهیونیسم چه میخواهد؟ ” برای سومین بار ( و متاسفانه مثل تقریبا، تمامی کتابها و نشریات راجع به صهیونیسم بسرعت نایاب شد و این داستان در مورد این کتاب در سراسر جهان اتفاق افتاده است ) در واقع انگار ، دست پنهان و نیرومند صهیونیسم با ایادی فراوان و مرموز خویش همه جا سعی در گم کردن این ردپا دارد و بهمین دلیل ، چاپ مجدد این سند معتبر و نقل و شرح آن از جای ویژه ای در افشاگری نسبت به صهیونیسم برخوردار است و بر ناشران مسئول و حتی گردانندگان جمهوری اسلامی است که این کتاب مهم را در همه ابعاد بهمه طرق ممکن به دست مردم برساند.

به همین دلیل در محدوده این مقاله ، سعی میشود که بعضی قسمت های این کتاب به دلیل اهمیت فراوانی که دارد نقل شود تا جزیی از توطئه های خطرناک صهیونیسم را نشان دهد و برای پرهیز از اطاله کلام از تفسیر شرح آن نیز خودداری میگردد :

” مقدمه مترجم فرانسه : … در این کتاب بطور وضوح افکار یهودیان فاش شده و نشان میدهد که چگونه اولاد اسرائیل با تشکیل مجامع مخفی و فساد جامعه و ترور ، موجبات حکومت خود را در دنیا فراهم می سازند… نتیجه تحقیقات دقیق و مشاهدات منطقی روزانه ثابت میکند که یکی از علل بدبختی نوع بشر و ناملایمات ناشی از جنگها ، یهودیان صهیونیسم بوده اند.

در روسیه این کتاب چندین مرتبه چاپ شده ولی بنظر میرسد که اولین چاپ آن در سال ۱۹۰۲ بوده که بزودی نایاب شده وعلت آن این بود که یهودیان فوراً آن را خریده و یا ضبط کردند…

مجامع صهیونی ها در سال ۱۸۹۷ انجمنی تشکیل دادند و در آن انجمن تصمیماتی گرفتند و صورت جلسه ای تهیه کردند و نام آن را پروتکل گذاردند.این صورت جلسه ها بعلت آنکه اغلب صهیونی ها زبان عبری را خوب نمی دانستند به فرانسه تهیه میشد و در سال ۱۹۰۱ کشف گردید. با مطالعه و تشریح پروتکل ها و مقدمه هایی که بر آن نوشته شده ، سه نکته اساسی در آنها مشاهده میشود:

۱ – انتقاد فلسفی از اصول آزادی خواهی و توصیف رژیم مطلقه و استبداد

۲ – طرح نقشه نبرد اجتماعی بمنظور اطمینان یهودیان برای حکومت مطلقه در عالم

۳ – پیشگویی بمنظور اجرای نکات اساسی نقشه یهود

فصل اول

برای حکومت بر یک عده و حصول نتیجه ، با زور و ترور بهتر میتوان به مقصود رسید و برعکس از مباحثات علمی و منطقی نتیجه ای حاصل نمیشود … طبق قانون طبیعت حق با زور است و آزادی سیاسی فقط توهمی است و اصولاً وجود ندارد… امروز قدرت طلا ، جانشین قدرت حکومت های آزادی خواه شده است … وقتی که حکومتی ، بر اثر نزاعهای داخلی در مقابل فشار های خارجی ضعیف شد برای درمان درد او داروئی یافت نخواهد شد و حکومت سرمایه که کاملاً در دست ماست ، سلاحی خواهد بود که خواه ناخواه همه مجبور خواهند بود در مقابل آن سر تعظیم فرود آوردند … سیاست ، هیچ وجه اشتراکی با اخلاق ندارد ، حکومتی که بخواهد با اخلاق اداره شود، حکومت سیاسی نیست و بلاخره قدرت خود را از دست خواهد داد . کسی که میخواهد حکومت کند ، باید به مکر و حیله و فریب و دورویی متوسل شود … ما در مقابل خود نقشه ای داریم که روی آن مسیر خطرناکی تعیین شده و با طی این مسیر خطرناک ، بایستی آثار چندین قرن دیگران را منهدم سازیم. برای تهیه وسائلی که ما را به مقصود نائل سازد، بایستی از بی غیرتی و بی ثباتی افراد اجتماع و عدم اطلاع افراد بشرایط زندگی راحت و آسوده استفاده کرد … ما نبایستی از تولید هیچگونه فساد و انجام هیچگونه مکر و تزویر و خیانت که ما را بسوی هدف نزدیک نماید ، هراس داشته باشیم… کلمات آزادی و برابری(شعار فراماسونری) کلماتی هستند که از روزگاران قدیم از زبان ما منتشر شده و توجه ملل را به آن معطوف داشته ایم … اینها کلماتی هستند که بوسیله آنها ، مامورین ما عده بسیاری را با شوق و شعف به زیر بیرق ما فرا خوانده اند و در عین حال همین کلمات ، در حکم کرمهایی هستند که ریشه راحتی و آسایش کلیه ملل غیر یهودی را خورده و فاسد کرده و همه جا صلح و آرامش و اساس قدرت حکومت ها رو متزلزل کرده است و خواهید دید که همین کلمات موجبات فتح و پیروزی ما را فراهم خواهد نمود… اساس حکومت اشرافی که ما در نظر داریم ، بر دو اصل اس : اصل اول ثروت است که بوسیله ما تولید میگردد و اصل دوم علوم است که از طرف دانشمندان و زعمای ما در آنها تتبع میشود …

فصل دوم

… عمال ما در تمام مناطق وجود دارند و برای آنها هیچ مرز و حدی وجود ندارد … طبقه روشنفکر با اطلاعات و اکتشافات خود ، بدون اینکه به نتیجه قطعی و منطقی آنها توجهی داشته باشند فخر و مباهات خواهد کرد و تمام اطلاعات علمی را که خود ما مطابق میل خودمان در اختیار انها گذارده ایم بموقع اجرا در خواهد آورد … به پیشرفت هایی که خودمان در راه داروینسم و مارکسیسم در نیچه ایسم ایجاد نموده ایم توجه کنید خود ما لا اقل نمی توانیم منکر این پیشرفت ها باشیم … مطبوعات ، نماینده آزادی بیان و افکار عمومی است ولی دولت ها نتوانسته اند از این قدرت استفاده نمایند و این قدرت در دست ما افتاده است. بوسیله همین مطبوعات است که در حالیکه در حاشیه تاریکی قرار گرفته ایم به آنچه در روشنی میگذرد توجه داریم و نفوذ خود را بدست آورده ایم. با کمک همین مطبوعات است که طلا بقیمت سیل خونها و اشکهایی که ناچار به ریختن آنها بوده ایم ، در دست ما انباشته شده است.

سیری در پروتکل های یهود از ابتدا تا انتها

فصل سوم

برای اینکه اشخاص جاه طلب را وادار کنیم که از قدرت خود سؤاستفاده کنند، در مقابل هر قوه ای ، قوه مخالفی ایجاد میکنیم و در عین حال اینطور جلوه میدهیم که تمایلات هر دو قوه ناشی از آزادی خواهی و علاقه به استقلال است. برای رسیدن به این هدف از کلیه وسائل استفاده می کنیم و تمام احزاب را مسلح میسازیم و هدف این جاه طلبان را روز به روز تقویت می کنیم و کلیه مناطق حکومت دولت ها را به صحنه های مبارزه تبدیل می نمائیم و با توسعه دامنه اغتشاش و بی نظمی ، وسائل تولید عدم اعتماد را در همه جا فراهم می سازیم… پیشرفت قدرت ما ، منوط به ایجاد قحطی نزد دیگران و تضعیف کارگران است و چون تمام کار ها با اراده ما انجام میشود ، آنها هیچ قدرتی برای مخالفت با اراده ما نخواهند داشت… در شرایط حاضر ، جریان علم اجتماعی را طوری ترتیب داده ایم که ملت کورکورانه گفته های چاپ شده دیگران را مطالعه نموده و بر اثر افکار غلطی که به او تلقین شده و او را جاهل با آورده بر ضد کلیه شرایط محیط قیام می نماید و در نتیجه بحران اقتصادی شدیدتر میشود که منجر به توقف بورس و تزلزل کارهای صنعتی می گردد … کلمه ” آزادی ” اجتماعات انسانی را بجنگ بر ضد هر قدرت و مقام ، حتی مخالف قدرت خدا و طبیعت تشویق میکند و برای این است که باید بگوییم در قاموس انسانیت ، این کلمه اساس خشونت و وحشیگریها را تشکیل میدهد و توده ملل را بحیوانات درنده تبدیل می نماید…

فصل چهارم

چه کسی می تواند یک قدرت مخفی را از بین ببرد؟ این قدرت مخفی قدرت ماست. فراماسونری خارجی فقط بمنظور مخفی نگاه داشتن نقشه های ماست و شعاع عمل و طرز اجراء این قدرت مخفی و محل اجراء آن همیشه بر ملت پوشیده است … ما باید ایمان مذهبی را ریشه کن نمائیم. ما باید از مغز عیسویان ، ایمان به مبدأ الهی را خارج و به جای آن ارقام محاسبات و موضوعات مادی را جایگزین سازیم و برای اینکه عیسویان وقت تفکر و تجربه نداشته باشند باید افکار آنها را با صنعت و تجارت پریشان نمود تا تمام ملل در صدد منافع خصوصی خود برآمده و برای اغراض شخصی مبارزه نموده و توجهی به دشمن مشترک خود نداشته باشند.

فصل پنجم :

ما در تاریکی ایستاده و مراقب اعمال دیگران که در روشنایی انجام میشود هستیم. برای دنیا چه فرق میکند که حاکم آن رئیس کاتولیک ها باشد یا پیشوای مستبد صهیونی ؟ ولی برای ما که ملت منتخب هستیم بی تفاوت نیست ، اگر یک مرتبه مسیحیان دنیا متحد شوند ، ممکن است برای مدتی بر ما حکومت کنند ولی ما در اثر تخم نفاقی که در اعماق قلوب آن ها پاشیده ایم از این حیث در امان هستیم و ریشه این نفاق به هیچ وجه نمی توان از دلهای آنها کند…پیغمبران به ما گفته اند که ما از طرف خدا انتخاب شده ایم برای اینکه بر دنیا حکومت کنیم و خداوند به ما نبوغی داده که میتوانیم به هدفی که داریم برسیم….

برای جلب افکار عمومی باید طوری با افکار مردم مبارزه کرد و حواس آنها را مغشوش نمود و اطراف و جوانب با حرف های مختلف آنها را محاصره کرد که در سیاست بهتر است اضهار عقیده نکنند…

به جای حکومت های مختلف فعلی ، حکومت های وحشت انگیزی ایجاد خواهیم کرد به نام ” حکومت عالی ” که دست های این حکومت هر طرف مثل انبر دراز شده و تشکیلات آن بقدری با عظمت خواهد بود که سایر ملل چاره ای جز اطاعت از آن نخواهند داشت

سیری در پروتکل های یهود از ابتدا تا انتها

فصل ششم

بایستی سفته بازی را که به منزله رقیب صنعت است تقویت نمود چون بدون سفته بازی ، صنعت ، سرمایه های فردی را چند برابر نموده و کشاورزی را اصلاح کرده و در نتیجه اراضی از قید قروض بانک ها نجات میدهد و ما باید از این اصلاحات جلوگیری کنیم. به وسیله صنعت از زمین ، سرمایه در آوریم و با این سرمایه سفته بازی می کنیم تا ثروت تمام دنیا را تصاحب کنیم و در این موقع همه برای اینکه حق حیات داشته باشند در مقابل ما سر تعظیم فرود خواهند آورد. برای از بین بردن صنعت مسیحیان،اصول سفته بازی را توسعه می دهیم،تجمل پرستی را شایع می کنیم ،حس تجمل پرستی که همه چیز را می بلعد بهترین وسیله برای پیشرفت کار ماست.

ما حقوق را بالا می بریم (افزایش حقوق بی ثمر) زیرا به همان نسبت قیمت لوازم اولیه مورد احتیاج مردم را هم بالا می بریم . سعی می کنیم به کشاورزی و زراعت رغبت نشود و در نتیجه قیمت ها بالا رود. مخصوصاً توجه داریم که منابع مولده ، محصول کمتری بدهد و برای این کار کارگران را به هرج و مرج تشویق می کنیم و با مشروبات مغز آنها را تحریک نموده و… برای اینکه حقیقت مطلب آشکار نگردد ، ما نقشه های خود را در زیر ماسک خدمت به کارگر و اصول اقتصادی ، علمی می کنیم؛ اصول اقتصادی که امروز در تمام دنیا مشغول تعلیم آن هستیم.

فصل هفتم

در هرکشوری ، باید چند میلیونر باشند که کاملاً فدایی ما باشند و علاوه بر آنها افرادی نیز در شهربانی و ارتش…در هر موقعی که ما به مخالفتی برخورد می کنیم باید دارای این استعداد باشیم که بتوانیم جنگ را بین کشوری که با ما قصد مخالفت داشته و کشور های همجوار آن ایجاد کنیم و اگر این کشور های همجوار هم با کشور مخالف ما هم عقیده باشند باید بتوانیم جنگ عمومی را ایجاد کنیم…صرف نظر از چند مورد استثنایی ، تقریباً در همه جا مطبوعات در اختیار ماست؛…

فصل هشتم

ما حکومت خودمان را با یک عده علمای اقتصادی احاطه می کنیم و برای همین است که بایستی در حکومت ما به تعلیم علم اقتصاد اهمیت بیشتری داده شود و بطور خلاصه یک عده بانکدار و صنعتگر و سرمایه دار و مخصوصاً میلیونر در دستگاه ما خواهند بود…

فصل نهم

… چون توده ملت به چند دسته تقسیم شده ، برای تسکین خاطر آنها با یک به یک و جداگانه اقدام کرد.حلال این مشکلات پول است و پول فقط در دست ماست. ما طبقه روشنفکر را از توده ملت می ترسانیم و برای مبارزه با اتحاد طبقه روشنفکر قیام می کنیم . بین این دو طبقه ما دیواری بنا کرده ایم و در واقع ترور متقابل ایجاد نموده ایم…ما نسل جوان را با اصول تربیتی که بر اساس فرضیه های غلط استوار نموده ایم فاسد می کنیم…

فصل دهم

بایستی در تمام کشور ها دائماً روابط ملت و حکومت را مغشوش نمود بطوریکه تمام مردم از نفاق و عدم هم آهنگی و کینه و قحطی و شیوع امراض و فقر و بدبختی خسته شوند و چاره ای جز تسلیم به دستگاه حکومت وسیع و عالمگیر ما نداشته باشند. بدیهی است اگر ما به ملت ها فرصت نفس کشیدن بدهیم ، شاید چنین زمان مساعد و مناسبی فرا نرسد.

فصل یازدهم

… خداوند به ما ملت منتخب ، قوه ایجاد نفاق اعطاء نموده و با وجود ضعفی که در نژاد ما وجود دارد ، نیروی مرموزی بودیعت نهاده و در نتیجه امروز ما را در آستانه حکومت جهانی قرار داده و برای ایجاد ساختمان عظیم حکومت آینده خودمان، بر روی پایه های استواری که تاکنون بنا کرده ایم راه کوتاهی باقی است.

سیری در پروتکل های یهود از ابتدا تا انتها

فصل دوازدهم

هیچ چیزی در اجتماع بدون نظارت ما اجرا نمیشود و این موضوع از اخباری که بوسیله عمال ما از نقاط مختلف دنیا به ما میرسد واضح و آشکار است و این عمال به منزله آژانس های ما خواهند بود. حالا ما افکار تمام اجتماعات مسیحیان را طوری قبضه کرده ایم که تمام اتفاقات دنیا را با عینکی که ما بچشم آنها گذارده ایم مینگرند؛ … آنچه که خود ما منتشر می کنیم و طبق مصالح ماست به قیمت ارزان منتشر می کنیم که همه بتوانند بخرند و بخوانند … فعلاً در روزنامه نگاری فرانسه آثار فراماسونری مشهود است و تمام مطبوعات با رشته اسرار حرفه ای به هم مربوطند و هیچ یک از اعضاء این سلسله اصلاعاتی بخرج نمی دهند مگر اینکه دستوری دریافت دارند…

فصل سیزدهم

برای اینکه توجه اشخاص پرشور را از مسائل سیاسی منحرف سازیم مسائل جدیدی را مطرح می کنیم و اغلب این مسائل از نوع صنعتی خواهد بود و ترتیبی خواهیم داد که شور و انرژی آنها در این را ه صرف شود… و برای اینکه افکار آنها متوجه نکات دیگر نشود آنها را به تفریح و بازی و مشغولیات و لهو و لعب و طرح مسابقه های صنعتی و ورزش مشغول خواهیم کرد و در نتیجه این کار ها مردم از توجه به افکاری که ما باید با آنها مبارزه کنیم ، منحرف خواهیم کرد … ترقی و پیشرفت ، فکر غلطی است که برای تیره کردن حقیقت استعمال میشود تا کسی آن را نیابد ؛ به استثنای ما که ملت منتخب آفریدگار هستیم…

فصل چهاردهم

به قدری مردم را از اوضاع متنفر می کنیم که استراحت خود را در بندگی ما دانسته و غلامی ما را بر آزادی… ترجیح دهند… در ممالکی که مترقی نامیده شده اند، ما ادبیات جنون آمیز و کثیفی ایجاد کرده و دانشمندان ما که برای تعلیم و هدایت مسیحیان تربیت شده اند خطابه هایی تنظیم خواهند کرد و نقشه هایی خواهند کشید و جزوه ها ومقالاتی منتشر خواهند کرد که عامل موثر ما در افکار مسیحیان بوده و به وسیله این نشریات مسیحیان را به افکاری که از طرف ما تحمیل میشود آشنا و سازگار خواهیم کرد.۱

فصل پانزدهم

برای نیل به مقصود ، تشکیلات فراماسونی خود را توسعه داده و ما در همه جا عمال مبتکری را بکار میگماریم و دفتر کار این عمال مهمترین و مؤثرترین دستگاه نفوذ ما خواهد بود و تمام این دفاتر کار زیر نظر اداره ای که از دانشمندان و زعمای ما تشکیل شده اداره خواهد شد.هر دفتری در این اداره نماینده ای خواهد داشت و برنامه هر دفتر بوسیله او در اداره مرکزی تنظیم میشود…بدیهی است که هیچ کس جز ما در تعقیب کار های فراماسونری نیست و ما هستیم که هدف نهایی خود را میدانیم…

کسی که می خواهد مقامش همیشه محفوظ باشد باید کورکورانه اطاعت کند…

فصل شانزدهم

برای اینکه معنویات را به کلی از بین ببریم ، دانشگاه ها را از تشکیلات حذف می کنیم چون دانشگاه اساس و پایه معنویات هر ملت است…از دانشگاه ها نباید اشخاصی خارج شوند که درصدد طرح های اساسی و سیاسی برآیند…ما باید تمام عواملی را که برای تضعیف ارکان فرهنگ و نظم اجتماعی آنها مؤثر بود تقویت نماییم ولی از دستور تعلیم و تربیت تمام نکات و موادی را که ممکن است در جوانان افکار آشوب طلبانه تولید کند حذف می کنیم تا طبقه جوانان یک عده مطیع فرمانبرداری باشند که تکیه گاه و امید آنها دستگاه حکومت ما باشد که آرامش و راحتی آنها را تامین می نماید.ما به جای این دروس کلاسیک و مطالعه تاریخ گذشته که به منزله سر مشق نامتناسبی می باشد مطالعه آینده را به جریان می گذاریم و از دستور تدریس تمام مدارس تمام موادی که مربوط به تاریخ گذشته است به استثنای موادی که مربوط به اشتباهات مسیحیان می باشد حذف می نمائیم…

فصل هفدهم

در مکتب ما افراد خونسرد و بی رحم و بی پرنسیپ تربیت خواهند شد که هیچوقت توجهی به اشخاص نداشته و فقط از نظر اجرای خشک قوانین عمل می کنند و فقط به فکر دفاع از ما بوده و به هیچ وجه نفع اجتماع را در نظر نمی گیرند…

فصل بیستم

قرضه به معنی انتشار اسکناس با پشتوانه پولی است که قرض شده. اگر قرض با ربح ۵% باشد در مدت ۲۰ سال بدون هیچ نفعی معادل مبلغ قرضه و در مدت ۴۰ سال دو برابر در ۶۰ سال سه برابر قرضه پرداخت میشود بدون اینکه اصل قرض هنوز پرداخت شده باشد و به این ترتیب دستگاه حکومت پول ملت فقیر را بمصرف مصالح و منافع خود میرساند تا موقعی که صحبت از قرضه داخلی است فقط پول را از جیب فقرا به جیب اغنیا می ریزند. ولی موقعی که صحبت از قرضه خارجی است تمام تمول و سرمایه حکومت ها به صندوق ما سرازیر میشود و تمام دولت ها به ما باج خواهند داد…چقدر کوتاهی فکر مغز های حیوانی آشکار است که باید پول را با منفعت از ما قرض کنند و اصل را با فرع بپردازند تا از دست ما خلاص شوند… این دلیل تفوق فکری ماست که طوری جلوه داده ایم که دیگران نفع خود را در این یافته اند که از ما قرض کنند

فصل بیست و دوم

قویترین نیروهای جدید که طلا نام دارد در دست ماست و میتوانیم در ظرف دو روز ، مقدار لازم از این نیرو را و به هر اندازه که بخواهیم از انبارهای خود بیرون بیاوریم…ما میتوانیم ثابت کنیم که منجیان عالم هستیم و ما هستیم که نعمت حقیقی یعنی آزادی فردی را ایجاد کرده ایم. به طوری که فرد می تواند از نعمت آرامش و صلح و روابط اجتماعی بهره مند و برخوردار گردد بشرط اینکه نسبت به ما و قوانین ما مطیع باشد

فصل بیست و سوم

این قوای مرموز فعلا همه جا فاتح هستند غارت می کنند همه نوع خشونت و آزار را به نام آزادی و حق مرتکب می شوند و تمام نظم اجتماع را از بین میبرند برای اینکه بر روی خرابه های آن تخت سلطنت پادشاه اسرائیل برقرار شود

مطالعه و دقت در مندرجات این کتاب که مختصری از آن نقل گردید و انطباق آن با وقایعی که در یک قرن اخیر در جهان رخ داده است به شکل وحشتناکی پرده از توطئه ای بسیار خطرناک و اساسی و عمیق بر می دارد که هر قدر درباره آن گفته و نوشته و فکر شود باز هم کم است.

تقریبا در اغلب کتاب های تحقیقی هم که درباره صهیونیسم نوشته شده اشارات کم و بیش مفصل به این سند شده است اما متاسفانه می بینیم که از یک سو ، تفکر و تصور عمومی اجتماعات درباره صهیونیسم و از سوی دیگر وسائل ارتباط جمعی هم آنچنانکه باید و شاید به اهمیت قضیه انگار پی نبرده و توجه کافی به ضرورت طرح و بیان این مطلب ننموده اند.

آیا می توان نادیده گرفت که دست مرموز و پنهان صهیونیسم تا کجاها در هدایت جریان فکری جامعه نفوذ دارد؟ و آیا موقع آن نرسیده است که با این خطر بالقوه و بالفعل ، این خطر حال و آینده برای ایران و جهان و برای اسلام و دیگران توجه نمود؟


absh بازدید : 246 سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

ادامه ی شواهد ارتباط آمریکا با فراماسونری

9 – عضویت هر دو رقیب انتخاباتی انتخابات ریاست جمهوری سال  2004  آمریکا  در گروه مخفی و ماسونی (Skull & Bones).(65)

(جرج بوش و جان کری دو رقیب از یک گروه)؛  این  مسأله  باعث  سر  و  صدای زیادی در روزنامه ها شد و از نظر آنها معنی نداشت که دو رقیب انتخاباتی، عضو یک گروه باشند؛ زیرا در این حالت، رقابت بین این دو بی معنی بود. (از همین جا می توان فهمید که احزاب مخالف و جناح بندی  در   آمریکا معنا ندارد  و  همه ی  احزاب آمریکا، جزء  شبکه های  ماسونی  هستند.)   گروه  استخوان و جمجمه  (Skull & Bones)،  محلی  برای  پرورش  نخبگان   سیاسی   آمریکا   است   تا گروه های ماسونی بتوانند توسط این  نخبگان،  اهداف  شیطانی  خود  را  پیش ببرند.

گروه (Skull & Bones)  محلی  برای  انجام اعمال شیطانی و تصمیم گیری برای آینده ی آمریکا و کل جهان است.  در  مورد ماهیت  شیطانی  این  گروه،  اسناد فراوانی وجود دارند که چند تا از آن ها در زیر ارایه می شوند:

A: فیلمی کوتاه و صامت از گروه (Skull & Bones).

برای دانلود فیلم اینجا کلیک کنید:

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(55).jpg
 
کليپي از گروه مخفي و ماسوني (Skull & Bones)

 
B: تصویری از مراسم  شیطانی  گروه  (Skull & Bones) در کنار  قبرستان.

 

(این  مراسم  برای  عضویت  در  گروه  ضروری  است.  گفته   می شود   که جرج بوش  در بین اعضای این گروه،  در مراسم  مذکور  تبحر فراوانی  داشته و ملقب به Magog بوده است.).(66)

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(56).jpg 

تصويري از مراسم شيطاني گروه مخفي و ماسوني (Skull & Bones)
 

علاوه بر مقالات فراوانی که درباره ی  عضویت جرج بوش  و  جان کری  در  گروه ماسونی (Skull & Bones) وجود دارد،  شواهد  تصویری  نیز  وجود  دارند  که  از حضور این دو سیاستمدار مشهور در  این  گروه،  پرده  برمی دارند.  این  شواهد عبارتند از:

A: تصویر جرج بوش در گروه (Skull & Bones):

 

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(57).jpg


 عضويت جرج بوش در گروه مخفي و ماسوني (Skull & Bones) در دانشگاه Yale

B: جرج بوش و جان کری در دو روز  مختلف،  در  یک  برنامه ی  تلویزیونی  حاضر شدند و به سوالات پاسخ دادند. در لا به لای  این  سوالات،  سوالی  هم  در رابطه با عضویت در گروه (Skull & Bone) پرسیده شد که هر دو نفر، عضویت در گروه (Skull & Bones)  را  رد  نکردند،  اما  از  توضیح دادن  در  این  زمینه  خودداری نمودند.

در برنامه ی مذکور،  مجری برنامه از جرج بوش سؤال می کند: « شما هر دو نفر(بوش و کری)، عضو گروه مخفی (Skull & Bones) هستید؛ بگویید که چه سری در این گروه وجود دارد؟ »

جرج بوش پاسخ می دهد: « موضوع به قدری  سری  است  که  نمی توانیم درباره ی آن صحبت کنیم. »

مجری می پرسد: « این حرف چه معنایی  برای  آمریکا  (مردم آمریکا)  دارد؟ نظریه های   توطئه   (درباره ی   توطئه آمیز   بودن   گروه   Skull & Bones)،  روز به روز بیشتر می شوند. »

جرج بوش می خندد و پاسخ می دهد: « بله مطمئناً  آن ها  (نظریات توطئه) وجود دارند. من نمی دانم. من هنوز صفحات اینترنتی را نخوانده ام. »

مجری می گوید: عدد 322 (کد رمزی گروه Skull & Bones) ...؟

جرج بوش در ادامه می خندد و موضوع بحث عوض می شود.

همان طور که گفته شد، جرج بوش در پاسخ به سؤال مجری، عضویت خود را در گروه مخفی (Skull & Bones) کتمان نمی کند؛ بلکه می گوید که  موضوع مورد نظر   سری   است.   همین  مسأله  شک  ما   را  به   شیطانی  بودن فعالیت های گروه مذکور بیشتر می کند.

 

در فیلم دیگر که مربوط به مصاحبه با جان کری است،  مجری سؤالات مشابه می پرسد و  جان کری  هم بسیار  شبیه  به  جرج بوش  به  سؤالات  پاسخ می دهد. به این نحو که، او نیز عضویت در گروه  (Skull & Bones)  را  کتمان نمی کند؛ ولی ابراز می دارد که هیچ چیزی  برای  گفتن  ندارد،  زیرا  موضوع بسیار سری است. جان کری سپس خندیده و بحث را عوض می کند.(67)

برای دانلود فیلم مصاحبه ی جرج بوش، اینجا کلیک کنید



http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(58).jpg
 

 

برای دانلود فیلم مصاحبه ی جان کری، اینجا لینک  کلیک کنید



 http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(59).jpg


 

 

10 – سخن دونالد رامسفلد(وزیر جنگ سابق آمریکا).

« انسان هیچ گاه مانند زمانی که در محراب فراماسونری زانو به زمین  می زند و دعا می کند، به خدا نزدیک نمی شود. » (مجله ی M.S.A. Magazine)(68)

 اشاره ی مستقیم و صریح رامسفلد  به فراماسونری، و تعریف و تمجید  از  آن، نشان می دهد که خود  وی  نیز  عضو  همین گروه هاست و از آنها حمایت می کند.  (البته خاطر نشان می شویم که اشاره ی او به  « خدا »،  دروغی بیش نیست. چرا که در ابتدای مقاله نیز به ماده گرایی ماسون ها و شیطان پرستان پرداختیم  و گفتیم که آن ها به خداوند و هیچ موجود  فرازمینی اعتقاد ندارند. مدارک فراوانی نیز در مورد این مسأله وجود دارد.)

 
Man is never closer  to  God  than  when  he  kneels,  spiritually naked, at the altar of Freemasonry.

Masonic Services Association

M.S.A. Magazine

Volume 19, page 14

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(60).jpg

 دونالد رامسفلد (وزير جنگ سابق آمريکا)


11 – دجال (Antichrist) بودن جرج بوش از نظر پاپ قبلی (پاپ ژان پل دوم).

از نظر پاپ قبلی،  ماهیت  اعمال  جرج بوش شیطانی  بوده  و  او  ویژگی های Antichrist  را دارا است. دلایل پاپ در زمینه ی این ادعا، عبارتند از:  برابر  بودن اسم George Bush با عدد 666، توجیهات مذهبی بوش برای اعمال  شیطانی، عضویت   بوش   در   گروه   ماسونی (Skull & Bones)،    رابطه ی    بوش   با شیطان پرستان و علاقه ی بوش به جنگ و خونریزی.(69)  البته  بیان این مطلب به این معنی نیست که ما هم قبول  کنیم  که  خود  شخص  جرج بوش  دجال  است؛ بلکه از نظر  ما  احتمالاً  خود  تشکیلات  فراماسونری،  دجال  آخرالزمان  است  که ان شا الله در پایان مقاله به این مطلب خواهیم پرداخت.

 
http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(61).jpg
 
پاپ ژان پل دوم (پاپ قبلي)


http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(62).jpg 

بخشي از خبري که در آن اشاره شده که پاپ ژان پل دوم ,جرج بوش پسر را دجال (Antichrist) ميداند.


12 – فتنه های  پیاپی  از  سوی  آمریکا  در  مدار   33  درجه ی   عرض   جغرافیایی جهان.(70)

همان طور که گفته   شد،  33  در  فراماسونری  عددی  خوش  یمن  است   و  صاحب  درجه ی  33،  بیشترین   قدرت   را   داراست.  به   نظر  می رسد  که فراماسونرها این موضوع را به تمام فعالیتهایشان تعمیم داده و  تلاش  کرده اند تا  در حوالی مدار 33 درجه ی عرض جغرافیایی،  فعالیت های خاصی  را  انجام دهند. (منظور از حوالی 33 درجه،  مناطق بین  مدارهای  5/32  و  5/33  درجه است.).

بعضی از این فعالیت ها عبارتند از:

1)      ساخت   اولین   مجلس  اعلی  فراماسونری   طیف   « Scottish Rite »   و معروفترین لژ اسکاتلندی در آمریکا در شهر  چارلستون در مدار 33 درجه.(71)  

لژ مذکور، معروفترین و مهم ترین لژ  آمریکاست.   سؤال  اینجاست  که  چرا ماسون ها این لژ مهم را در شهرهای  معروف  و  بزرگ  آمریکا  نساختند،  و شهر  کوچک  چارلستون  (در مدار 33 درجه)  را   به   عنوان   محل  این  لژ برگزیدند!؟

2)      قتل جان. اف.کندی (رئیس جمهور کاتولیک  و  ضد  ماسون  آمریکا)  در  شهر دالاس در مدار 33 درجه.(72)

فراماسونها قانونی دارند به نام (King Kill 33.)؛ اعتقاد دارند پادشاه  33  باید کشته  شود  و  ما  می بینیم  که   جان.اف.کندی  ضد ماسون  را  در   شهر دالاس در مدار 33 درجه ترور کردند؛  سؤال اینجاست که چرا این شهر  و چرا در مدار 33 درجه؟  آیا در شهر  دیگری  نمی توانستند این کار را بکنند!؟

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(63).jpg 

موقعيت شهرهاي چارلستون (دايره قرمز) و دالاس (بيضي قرمز) در نزديکي مدار 33 درجه (خط قرمز).
 

3)      انفجار اولین بمب های  اتمی در  هیروشیما و ناکازاکی  در نزدیکی  مدار  33  درجه، در سال جادوئی از  دیدگاه  ماسون ها  (9451).

البته لازم به ذکر است که هیروشیما در 34 درجه  و  ناکازاکی  دقیقاً  در  33  درجه قرار دارد.  سال 1945 از این جهت سال جادویی ماسون ها است  که اگر سال 1776 را که سال اعلان استقلال آمریکا  و  تشکیل  اولین  کشور  با ارکان  ماسونی  است،   از  1945  کم کنیم عدد 169   به  دست  می آید (169=1945-1776(. عدد 169 حاصلضرب  13  در  13  است و  همان طور که می دانیم 13 عدد خوش یمن ماسون هاست (169=13*13).(73)

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(64).jpg 

موقعيت شهر ناگازاکي (داخل بيضي قرمز) در نزديکي مدار 33 درجه (خط قرمز).

 
4)  تهدید مداوم دمشق در نزدیکی مدار 33 درجه.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(65).jpg 

موقعيت شهر دمشق (داخل بيضي قرمز) در نزديکي مدار 33 درجه (خط قرمز).
 

5)      واقعه ی  طبس  (محل فرود هواپیماهای آمریکائی برای  آزادی  گروگان های این کشور)  در مدار 33 درجه.

هدف آمریکا در این تهاجم، حمله به  تهران  بوده  است،  سؤالی  که   مطرح می شود، این است که چرا به  جای  اینکه  آمریکایی ها  مثلاً  در  کویر های سمنان  (که آن جا هم  کویری  و  خالی از  سکنه  است،  اما  نزدیک  تهران می باشد)، فرود بیایند، در طبس که فاصله ی زیادی از تهران  دارد،  ولی  در مدار 33 درجه واقع شده است، فرود آمدند.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(66).jpg 

منطقه فرود آمريکايي ها در صحراي طبس(داخل دايره قرمز) در نزديکي مدار 33 درجه(خط قرمز).

 

6)      اشغال بابل (نزدیک بغداد در عراق) در مدار 33 درجه.(74)


شهر بابل،  معروف به شهر شیطانی است. به نحوی که منطقه ی  بابل  در روایات اسلامی نیز نفرین شده است.(75)   همچنین  فرضیه های  علمی  و تاریخی  وجود  دارند  که  ابراز می دارند  احتمالاً  مصریان  باستان،   تعالیم ماسونی خود را از بابلیان مهاجر آموخته اند.  این  شهر،  یکی  از  شهرهای  معروف  آخرالزمان نیز می باشد. چرا که به اعتقاد فراماسونها،  قبل از  ظهور  ضد مسیح  (رهبر بزرگ ماسون ها)  و  به حکومت رسیدنش، شهر بابل  باید فتح شود. علاوه بر این، حضور بابل در مدار 33 درجه، خود عامل دیگری است  که ماسون ها را به سمت تسخیر  آن  می کشاند. از سوی دیگر، گروه های   منحرف اوانجلیکال که ارتباطشان با فراماسونری در  ادامه ی  مقاله  بررسی  خواهد شد) نیز  ادعا می کنند که  قبل  از  ظهور  حضرت  مسیح (ع)،  شهر  بابل باید فتح  شود!   همین  گروه ها  از  اشغال  عراق  توسط  دولت  بوش،  حمایت فراوانی کردند؛   زیرا   این  حرکت   را   زمینه ساز  ظهور  مسیح (ع) می دانستند!(76)


از  مجموعه ی  مطالب فوق می توان فهمید که  احتمالاً انگیزه ی ماسون ها   و همپیمانانشان از اشغال عراق، صرفاً تسلط بر منابع نفتی این کشور  نبوده است؛ بلکه آنان، هم به دلیل اهمیتی که برای بابل در آخرالزمان قایلند و هم با هدف تحقق اسراییل نیل تا فرات  (به عنوان  پیش زمینه ی  ساخت  معبد سلیمان)، دست به اشغال زده اند.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(67).jpg 

موقعيت شهر بابل (داخل بيضي قرمز) در نزديکي مدار 33 درجه (خط قرمز).
 

اما نکته ی جالبی که در این رابطه می توان به آن اشاره کرد،  این  است که در آوریل سال 2006، خبر بسیار مهمی در  رسانه ها و سایت های  اینترنتی درج شد که تحلیل ما را پیرامون اشغال عراق تأیید می نماید.

در این خبر ذکر شده بود که ماهواره ی سرویس جاسوسی روسیه،   تصاویر ماهواره ای عجیبی از یک مراسم مذهبی در منطقه ی باستانی  بابل  عراق ارسال کرد که در این مراسم، تعداد زیادی  از  سربازان  و  فرماندهان  ارشد آمریکایی مستقر در  عراق،  حلقه ای  به  طول یک  کیلومتر  در  اطراف  یک منطقه ی باستانی در حال حفاری تشکیل دادند و با آداب و رسومی همچون آداب و رسوم اقوام جاهلی و بت پرست،  با حالتی  احترام آمیز، مجسمه ی یک موجود شیطانی بابل باستان با عنوان « مار بالدار » را از زیر  خاک  بیرون آوردند و با نهایت احترام در یک محموله ی بار هوایی  قرار دادند  تا  به  آمریکا منتقل کنند.(77)

درج این خبر، سبب اعتراض شدید مسلمانان عراق، پیروان آیین ارتدوکس  در روسیه، و تعدادی از مسیحیان شد. چرا که آن ها این حرکت را  مایه ی  زنده نگاه داشتن آداب بت پرستی می دانستند. قباحت این حرکت آمریکاییان، کار  را  بدانجا  رسانده  که  نویسنده ی  یکی  از مقالات،   از  رواج   گسترده ی  بزرگداشت  و پرستش نمادهای شیطانی و بت های  ملل باستان  در  جهان  غرب،  اظهار تأسف کرده است.(78)  (البته لازم به ذکر است که  نویسنده ی مقاله ی مذکور، از دیدگاهی دلسوزانه برای جهان غرب و  خصمانه  با  ایران، به  بحث پرداخته  و  واقعه ی  اتفاق  افتاده  در  بابل  را  برای  کشوری   که می خواهد با ایرانیان و فرشته های آنان   (هاروت و ماروت  که  بنا  بر  انجیل تحریف شده،  ایرانی  بوده اند!)    در  آرماگدون  بجنگد،   خجالت آور  توصیف کرده است.   در واقع وی با این مقاله قصد داشته تا  آمریکاییان  را  از  اعمال شیطانی  دور  بدارد  و  بدین ترتیب  برای  آرماگدون  و  بازگشت  مسیح (ع) زمینه سازی کند!).


 در تصویر زیر، بخشی از خبر درج شده را ملاحظه می فرمایید:

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(68).jpg 

 

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(69).jpg 



7)      جنگ  33  روزه ی  اسرائیل  با  لبنان   (با دخالت آمریکا)   در   نزدیکی   مدار 33  درجه.

آنچه که از اخبار مربوط به این جنگ به  دست  آمده،   این  است  که  آمریکا، اسراییل و انگلیس، بار ها در طی جنگ مذکور مخالفت  خود  را  با  آتش بس اعلام نمودند؛(79) تا آن جا که  « کاندولیزا رایس »  وزیر امور خارجه ی آمریکا، رنج ها و سختی های جنگ را به درد مادر در  هنگام  زایمان!  تشبیه  کرد  و مردم خاورمیانه را به تحمل درد و سختی این جنگ،  برای  تولد  خاورمیانه ی جدید دعوت نمود و بدین ترتیب پذیرفتن هرگونه آتش بس را رد کرد.(80)


از سوی دیگر،  با شکست اسراییل  در  روز های  پایانی  جنگ،  گفتگو های آتش بس بین طرفین درگیر  انجام شد.  در اینجا نیز با اینکه توافق آتش بس، از یکی دو روز قبل از پایان جنگ حاصل شده بود، اسرائیل  به  دلایل نامعلوم، این جنگ ظالمانه را که خود آغاز کرده و به لبنان تحمیل نموده بود، تا  33 روز ادامه داد و آتش بس را به تأخیر انداخت!؟

این تاخیر آتش بس و تعلل از سوی اسراییل و حامی  آن (آمریکا)  و  ادامه ی جنگ تا  33  روز از  جانب  دولت  اسراییل،   خود  نشانه ای  از  تسلط  تفکر ماسونی بر دولت های اسراییل و آمریکا است. چرا که این کشور ها حتی در حضور مخالفت های گسترده ی مردم جهان، عمداً جنگ را  تا  33  روز  ادامه دادند و دقیقاً پس از 33 روز، جنگ را به پایان بردند.


8)      تبلیغ جنگ هسته ای دروغین «  Armageddon  » در دشتی  به  همین  نام که در حوالی مدار 33 درجه واقع شده است.

« Armageddon » نام جنگی است که بنا بر گفته ی بخش مکاشفات انجیل تحریف شده ی یوحنا، در آخرالزمان و در دشتی به نام  « Armageddon »  یا « هرمجدون » و بین  نیروهای  خیر و شر روی  می دهد  و  سبب  بازگشت مسیح  (ع)    به    زمین    می گردد.     (در   بخش های   انتهایی   مقاله، « Armageddon »  به صورت کاملتر مورد بحث واقع شده است.) 

در سال های اخیر،  تبلیغات  وسیعی  پیرامون  آرماگدون  انجام  شده  و  هر حرکت نظامی آمریکا و اسراییل، بر اساس آن و با شعار  بازگشت مسیح (ع) توجیه می گرددد.

بنا بر ادعای صهیونیست ها، محل این جنگ در 30 کیلومتری شهر حیفا و  در دشت هرمجدون (Armageddon) در نزدیکی مدار 33 درجه است.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(70).jpg 

موقعيت محل جنگ اسراييل و لبنان (دايره زرد) و دشت هرمجدون(بيضي آبي) در نزديکي مدار 33 درجه.
 

مجاورت محل وقوع جنگ دروغین آرماگدون با مدار 33 درجه،  استناد  بیش از حد آمریکا و اسراییل بر این جنگ برای  جلب  حمایت  صهیونیست ها،  و  نیز وجود شواهد بسیاری درباره ی  حمایت های  فراوان  تشکیلات  ماسونی  از طرفداران آرماگدون، توطئه آمیز بودن این جنگ و شیطنت حامیان  آن  را  تأیید می نماید.

نکته ی بسیار مهم: مطالبی که درباره ی مدار  33  درجه بیان  شد،  به  این  معنی نیست که مدار 33 درجه ی کره ی زمین، نحس و بدیمن است؛ (چرا که تمام مناطق روی کره ی زمین و آسمان و ... مخلوق خداوند بزرگ می باشند.).  منظور ما از بیان این موضوع، این است که ماسون ها با توجه به عقاید  جاهلی،  کفر آمیز  و  خرافی خود، تلاش می کنند تا وقایع جهان را مطابق میل خود پیش برند و در این  راه،  توجه بسیاری نیز به نمادهای  خود  دارند؛   تا  آن  جا  که  به  دلیل  تقدیس  عدد  33  در فراماسونری، دسیسه های مهم خود را در  شهر ها  و  کشور های  مدار  33  درجه انجام می دهند و بدین ترتیب رنج بسیاری را بر مردم این مناطق تحمیل می نمایند.


شواهد ارتباط اسرائیل با فراماسونری

1 –  پرچم اسرائیل.

در پرچم اسراییل نماد های ماسونی به  صورت  علنی  و  کاملاً  بی شرمانه خود را نشان می دهند. این علایم عبارتند از:

    * ستاره ی شش گوش (Hexagram):  قبلاً ذکر کردیم که اکثر یهودیان،  همانند فراماسونر ها  سلیمان (ع)  را  پادشاه  و  جادوگر  می دانند،  نه  پیامبر.).(81) بنابراین علامت « ستاره ی شش گوش » یا « مهر سلیمان »، در بین یهودیان علامتی اعتقادی نیست و به شریعت حضرت موسی (ع) هیچ ارتباطی ندارد. بلکه نشان دهنده ی ارادت آن ها  به  سلیمان  (که  از  دید  آن ها  پادشاه  و جادوگر بوده است)، می باشد.  این در حالی است  که  حضرت  سلیمان (ع) بنا بر اعتقاد مسلمانان، یکی از انبیای پارسای خداوند متعال بوده است.

    * علامت نیل تا فرات: این علامت،  که به صورت  2  نوار  آبی  رنگ در  دو  طرف ستاره ی  شش گوش  دیده  می شود،   وسعت  سرزمین  پادشاه  سلیمان (King Solomon) را از دید یهود نشان می دهد.

نکته ی جالب این که فراماسونها نیز اعتقاد دارند، که قبل از ظهور ضد مسیح (Antichrist)، باید سرزمین حکومت پادشاه سلیمان به اشغال درآید و بعد از آن ضد مسیح حکومت جهانی را آغاز کند.

اشتراکات  فراوانی  که   بین   نمادها   و   تفکرات   یهودیان   صهیونیست   و فراماسون ها وجود دارد (از جمله مثال های فوق)،   نشان  می دهد  که  به احتمال بسیار زیاد، رابطه ی بسیار محکمی بین این گروه ها وجود دارد.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(71).jpg 

پرچم اسراييل که واضحاً واجد علايم ماسوني است.

 

2 – حضور علامت ستاره ی داوود (Hexagram) پرچم اسرائیل،  در مهر ماسونی و اسکناس  یک  دلاری  آمریکا   (مهر ماسونی  آمریکا  2  قرن  قبل  از  تأسیس اسرائیل ساخته شد.).

این  موضوع  می تواند ارتباط اسرائیل با فراماسونری را تأیید کند؛  چرا که مهر ماسونی ایالات متحده ی آمریکا که مملو  از  انواع  و  اقسام  علایم  ماسونی است،  علامت ستاره ی شش گوش را نیز در خود  جای  داده  است.  از  این مطلب می توان دریافت که علامت ستاره ی شش گوش  نیز  یکی  از  علایم واضح ماسونی است که در نمادهای  تشکیلات  مهم  ماسونی  به  کار  رفته است.    ضمن این که  حضور  علامت  ستاره ی داوود  (Hexagram)  در مهر ماسونی و اسکناس یک دلاری آمریکا نشان می دهد  که  نقشه ی  تأسیس اسراییل از قرن ها پیش توسط فراماسون ها ریخته  شده  بود  و   هولوکاست بهانه ای بیش نبود. در واقع می توان از این  مساله   نتیجه  گرفت  که  کشور اسراییل  باید  به  هر  وجه  ممکن  توسط   ماسون ها   تشکیل  می شد   و افسانه ی کذایی هولوکاست  نیز  فقط  بهانه ای  شد  تا  فلسفه ی  وجودی اسراییل، توجیهی داشته باشد.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(72).jpg 

حضور علامت ستاره داوود (Hexagram) پرچم اسراييل در مهر ماسوني و اسکناس يک دلاري آمريکا(مهر ماسوني آمريکا دو قرن قبل از تاسيس اسراييل ساخته شد.)
3 –  دادگاه عالی اسرائیل (Israeli Supreme Court) در بیت المقدس.(82)

بسیاری از حکم ها و فرمانهایی که  درباره ی  ترور  فلسطینیان  و  مسلمانان  سایر کشورهای اسلامی وضع  می شود،  از  « (Israeli Supreme Court) یا دادگاه عالی اسرائیل » صادر می گردد.  در این دادگاه به صورت علنی و بدون هیچ  واهمه ای  از علایم ماسونی استفاده شده است.   حضور علایم فراوان ماسونی در این دادگاه، به قدری ما را به  شک  وا  داشت  که  مجبور  شدیم برای اطمینان از  صحت  مقالات  مورد  استفاده،  از  برنامه ی  Google Earth استفاده کرده و صحت عکس ها را به وسیله ی آن بیازماییم. همان طور که در  تصاویر زیر ملاحظه می فرمایید، عکس ها کاملاً واقعی هستند و هیچ تردیدی در صحت آن ها وجود ندارد:

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(73).jpg 

عکس راست: (Israeli Supreme Court) يا دادگاه عالي اسراييل برگرفته از سايت اينترنتي.
عکس چپ: (Israeli Supreme Court) يا دادگاه عالي اسراييل در برنامه يGoogle Earth.

 
در طراحی این دادگاه از علایم ماسونی بی شماری استفاده  شده است  که  ما  در این جا به بعضی از آن ها اشاره خواهیم کرد:

    * در طراحی ساختمان این دادگاه، در سقف یکی از قسمت ها، « هرم و چشم جهان بین » ساخته شده است.  این نما در تصویری که از پایین گرفته  شده، بهتر دیده می شود.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(74).jpg 

عکس راست: (چشم جهان بين) بر روي سقف دادگاه عالي اسراييل. اين تصوير از راه دور گرفته شده است.
عکس چپ: (چشم جهان بين) بر روي سقف دادگاه عالي اسراييل. اين تصوير از نزديک و زير هرم گرفته شده است.
 

    * یکی دیگر از بناهای دادگاه، یک  Obelisk  است که دقیقاً مشابه  بنای یادبود ماسونی   جرج  واشنگتن  در   آمریکا (البته  با  ابعادی  کوچکتر)   می باشد. (Obelisk یک علامت معروف مصری و ماسونی است.)

 
http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(75).jpg
 
عکس راست: Obelisk در دادگاه عالي اسراييل.البته خود Obelisk خارج از کادر عکس است که با فلش نشان داده شده است.
عکس چپ: Obelisk در دادگاه عالي اسراييل.


http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(76).jpg 

عکس راست: Obelisk بناي يادبود ماسوني جرج واشنگتن
عکس چپ: Obelisk مصر باستان

    * کتابخانه ی دادگاه، 30 عدد پله دارد و بعد از این 30 پله، 3 رده کتاب وجود دارد که مجموعاً عدد 33 را تشکیل می دهند.

علاوه بر این، قوانین حاکم بر کتابخانه ی دادگاه  نیز  مشابه  قوانین  ماسونی است.  یکی  از قانونهای ماسونی این است که، ماسونی  که  در  هر  رده  و درجه ای قرار دارد، نمی تواند به  اختیارات مربوط به درجات و  مراتب  دیگر  لژ،   دسترسی داشته باشد.

در کتابخانه ی دادگاه عالی اسرائیل نیز قوانین  ماسونی  حاکم  است؛  یعنی هر عضوی حق دارد فقط  از  کتابهای  رده ی  مربوط  به  خود  استفاده   کند.

رده های کتابخانه ی  دادگاه عالی  اسراییل  عبارتند از:  رده ی اول مربوط  به وکلای مدافع، رده ی دوم مربوط به قضات فعال و مشغول به کار و رده ی سوم مربوط به قضات بازنشسته.  بالاترین رده،  مربوط به قضات  بازنشسته  است، اما آن ها نیز نمی توانند از کتابها ی رده های پایین تر استفاده کنند.

این در حالی است که در هیچ کتابخانه ی دیگری این ممنوعیت ها  حداقل  در مورد افراد با مراتب بالای علمی وجود ندارد.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(77).jpg 

کتابخانه ي ماسوني دادگاه عالي اسراييل با 30 پله و 3 رده کتاب.(30+3=33)
 

 

نکته ی بسیار مهم: از دقت در ساختار  « دادگاه عالی اسراییل »  می توان  دریافت که ساختار حکومتی کشور اسراییل  (که ظاهراً با داعیه های  مذهبی  شکل گرفته است)، عملاً و علناً ویژگی های الحادی،  شیطانی و ماسونی  را  نشان  می دهد. وقاحت  این  مسأله  تا  آن  حد  است  که  اسراییلیان  که  ادعای  شریعت  حضرت موسی (ع) را می کنند و  قاعدتاً  باید  از  فرعون  بیزار  باشند،  به  وضوح  از  علایم ماسونی با منشأ مصری در بناهای دولتی خود استفاده می کنند.   از جمله: هرم و چشم جهان بین، Obelisk و....

 

 
4 – بناهای ماسونی شهر ایلات (Eilat) در اسرائیل.(83)


شهر ایلات در جنوب اسرائیل و مجاور دریای سرخ  واقع  شده  است.  در  این شهر، علایم ماسونی خود را با جسارت تمام نشان می دهند؛   به طوری  که  می توان گفت در هیچ نقطه از جهان، علایم ماسونی اینچنین  آشکارا  در  ملأ  عام قرار ندارند.

 بناهای ماسونی متعددی که در این شهر وجود دارند، عبارتند از:

·         بنای  مربوط  به  یکی  از  میادین  این   شهر،   «هرم و چشم جهان بین» می باشد  و  روی  سنگ  یادبود  این  بنا،   علامت  «پرگار و گونیا»   دیده می شود.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(78).jpg 

يکي از ميادين شهر ايلات اسراييل, که در آن نمادهاي هرم وچشم جهان بين, پرگار وگونيا وساير علايم ماسوني ديده مي شود.


http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(79).jpg

عکس راست: علامت هرم وچشم جهان بين در يکي از ميادين شهر ايلات اسراييل (نماي بزرگتر عکس قبل).
عکس چپ: علامت پرگار وگونيا در يکي از ميادين شهر ايلات اسراييل (نماي بزرگتر عکس قبل).


·         یکی از ساختمان های شهر ایلات که به صورت هرم ساخته شده است.


http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(80).jpg  

يکي از بناهاي شهر ايلات که به شکل هرم ساخته شده است.

 

5 – آرم سازمان جاسوسی اسراییل (موساد=Mossad).

 در  آرم   سازمان جاسوسی اسراییل (موساد)(84)   که   یکی  از  مخوف ترین نهاد های  امنیتی  دنیا  است،    علایم  ماسونی  خود  را  به   وضوح   نشان می دهند. این علایم عبارتند از:

1- دو شاخه ی زیتون که هر  کدام  13  برگ زیتون دارند.  (13 عدد خوش یمن ماسون ها و یهودیان است.).

2- یک شمعدان  7  پایه ی  3  پله،  که  هم  در  بین  یهودیان  و  هم  در  بین ماسون ها مقدس است. این  شمعدان 7 پایه،  علامت مخصوص  درجه ی « Royal Master » در لژ های ماسونی « York Rite »   (که یکی  از  انواع  لژهای  معروف هستند)، می باشد.(85)

توجه: به دلیل مقدس بودن شمعدان 7 پایه در نزد یهودیان، شاید بتوان این شمعدان را به عنوان عقیده ی یهودی موساد نیز توجیه کرد. بنابراین این شاهد ذکر شده برای ماسونی بودن اسراییل، جزء شواهد قوی نیست.

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(81).jpg 

عکس راست: آرم سازمان جاسوسي اسراييل(موساد).به 13 برگ زيتون در هر شاخه, و شمعدان 7 پايه توجه فرماييد.
عکس چپ: علايم مربوط به مدارج لژ هاي ماسوني.به شمعدان 7 پايه ي 3 پله که مربوط به درجه 15 لژ است, توجه کنيد.(فلش قرمز)


6 – ماسون بودن تعداد زیادی از نخست وزیران اسراییل.

ماسون بودن تعداد زیادی از نخست وزیران اسراییل، از جمله شواهدی  است که ارتباط اسراییل را با فراماسونری نشان می دهد.  در  اسراییل  نیز  همانند  آمریکا،  اکثر  نخست وزیران  ماسون  بوده اند.   در  تصویر  زیر، دو  نفر  از  این نخست وزیران ماسونی را به عنوان مثال آورده ایم:(86)

http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(82).jpg 

اسحاق رابين نخست وزير سابق ماسوني اسراييل(سمت راست), هنري کيسينجر سياستمدار يهودي آمريکايي(وسط) و شيمون پرز يکي ديگر از نخس وزيران ماسوني سابق اسراييل(سمت چپ). اسحاق رابين به دليل تخلف از بعضي آرمان هاي صهيونيستي و ماسوني , به دست يک صهيونيست افراطي کشته شد.
 

نکته ی جالب این که در نامه ای که  از  سوی  یک  تشکیلات  فراماسونی  اسراییل برای « اسحاق رابین » نخست وزیر سابق اسراییل فرستاده  شده است،  از وی به همراه « بیل کلینتون » رییس جمهور سابق آمریکا و « ملک حسین » پادشاه سابق اردن، به عنوان ماسون های صلح طلب تقدیر شده  و  به  آن ها  لقب  ماسون های صلح داده شده است! در تصویر زیر، متن نامه ی مذکور را ملاحظه می فرمایید:(87)

 
http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry%20-%20Dajjal%20of%20Apocalypse%20(83).jpg

متن نامه اي که از سوي يک تشکيلات فراماسونري اسراييل براي « اسحاق رابين » نخستوزير سابق اسراييل فرستاده شده است, و در آن از وي به همراه «بيل کلينتون» رييس جمهور سابق آمريکا و «ملک حسين» پادشاه سابق اردن, به عنوان ماسون هاي صلح طلب تقدير شده و به آنها لقب ماسون هاي صلح داده شده است!
 


همان گونه که در متن نامه ملاحظه فرمودید،  « اسحاق رابین »  نیز همچون  « بیل کلینتون » یک ماسون بوده است.   از سوی دیگر، متن نامه نشان می دهد که  اکثر دشمنان ملت مسلمان  ایران  و  سایر  مسلمانان  آزاده ی جهان،   عضو  تشکیلات شیطانی فراماسونری  هستند.  برای مثال،  « بیل کلینتون »  که  با  سیاست های خصمانه ی خود،  تحریم  اقتصادی  وسیعی  را  علیه  ایران  اعمال  کرد،  « اسحاق رابین » که در دشمنی با ایران،  شمشیر  را  از  رو  بسته بود،  و  « ملک حسین » پادشاه اردن که با حمایت از صدام در جنگ تحمیلی، نقش مهمی  را  در  به شهادت رساندن جمع کثیری از ملت غیور ایران بازی  کرده  و  حتی  به  صورت  نمادین،  یک گلوله ی توپ ارتش بعثی را به سمت شهرهای مرزی ایران پرتاب نموده بود،(88)همه و همه شاگردان مکتب شیطانی فراماسونری بودند.   از این مطلب  می توان  نتیجه گرفت که امت بزرگ اسلامی، باید هر چه سریع تر دست به دست هم  دهند  تا  به کمک یکدیگر، مانع از قدرت طلبی های بیشتر فراماسونری شوند.

 

7 – تلاش برای تخریب مسجدالاقصی و ساخت معبد سلیمان.

در  قسمت های  ابتدایی  این  مقاله،  ذکر  شد  که   اکثر  یهودیان  (بالاخص صهیونیست ها) و نیز فراماسونرها، سلیمان را پادشاه می دانند و  اعتقاد  به جادوگر بودن وی دارند، تا آنجا که به جای  عبارت  (Prophet Solomon : پیامبر سلیمان)، عبارت (King Solomon : پادشاه سلیمان)  را به کار می برند.(89)

 

یکی از مهمترین برنامه هایی که  گروه های  منحرف  مذکور  تدارک  دیده اند، تخریب مسجدالاقصی  و  ساخت  معبد سلیمان  است.  نکته ای  که  مسلم است، این است که هدف از ساخت معبد سلیمان، ساخت یک معبد به عنوان عبادتگاه خداوند، و  به عنوان معبدی برای شریعت حضرت موسی (ع) نیست، بلکه هدف آن ها، ساخت معبدی به عنوان  نماد  الحاد  و  محلی  برای جولان تمام ابزارها و یادبودهای شیطانی است.  واقعاً  چگونه ادعای صهیونیست ها را مبنی بر اینکه معبد سلیمان جایی برای پرستش  خداوند  است،  می توان پذیرفت، در حالی که در تورات  تحریف  شده  (نه  تورات  نازل  شده  از  جانب خداوند)،   سخن   از   بت پرستی   سلیمان (ع) (نعوذ بالله)   به   میان  آمده است؟(90) از سوی دیگر با توجه به این که در روایات اسلامی از مسجدسازی حضرت آدم (ع) و حضرت ابراهیم (ع) و... سخن به  میان  آمده  است،  چگونه می توان   پذیرفت   که   حضرت  سلیمان (ع)    به    جای    مسجد،    معبد ساخته اند؟(91)    (البته لازم به ذکر است که ما در اینجا  قصد  نداریم  تا  صرفاً بین لفظ  مسجد  و  معبد  تفاوت  قایل شویم،  بلکه  تلاش  می کنیم  تا  بین مفاهیمی که این نامگذاری ها به دنبال خود دارند، افتراق بگذاریم.)

بدین ترتیب می توان دریافت که  ادعاهای  صهیونیست ها  مبنی  بر  این  که معبد سلیمان محلی برای پرستش خداوند می باشد، دروغ بوده  و  آن ها  به

تعداد صفحات : 9

درباره ما
Profile Pic
ماما منو زد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    good
    آمار سایت
  • کل مطالب : 90
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 46
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 405
  • باردید دیروز : 790
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,656
  • بازدید ماه : 2,003
  • بازدید سال : 18,328
  • بازدید کلی : 157,511
  • کدهای اختصاصی
    درج و تبادل لینک

    ساخت كد آهنگ

    جلوگیری از کپی کردن مطالب

    صفحات پاپ آپ