ایران گوکل را فیلتر کرد
* دوستم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟ پـــ نه پـــ من فقط به زباله دونی و آشغال و توالت عمومی و چیزای چندش آور علاقه دارم!!!!
* مامان و بابام موقع جابه جا کردن مبل یکدفعه ولش کردند رو پام اشکم در اومده، تازه می پرسن دردت اومد؟
پـــ نــه پـــ از اینکه می بینم رابطه شما دوتا انقدر خوبه و با هم همکاری می کنید، دارم اشک شوق می ریزم!!!
* لپ تاپم رو بردم نمایندگیش، می گم ضربه خورده کار نمی کنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
پـــ نه پـــ ، یکم بی محلی کردم، ضربه روحـــی خورده.
* دارم کمرمو با نبش دیوار می خارونم خواهرم میگه کمرت می خاره ؟
میگم پــــ نه پــــ دارم علامت گذاری می کنم واسه خرس ها راهو گم نکنن!!
* دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟
می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!!!
* به همکارم می گم همین الان یه فیلم باحال دانلود کردم، می گه از تو اینترنت؟
پـــ نه پـــ از تو کانال کولر، اتفاقاً پهنای باندشم زیاده، قطعی هم نداره!!!
* رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟
پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!
* تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟
می گم:پـــ نه پـــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن!!!
* رفتم دکتر از منشیه می پرسم دکتر هست؟ میگه بله می خوایید برید پیششون؟
پـــ نه پـــ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزیشون رو سرمشق زندگیم قرار بدم و برم
This is a nice person
Who gets overlooked
A person who tries his best at everything
But still gets no credit
This guy is what all women say they want
But some say is too good to be true
He is a gentleman and s respectful
But his qualities range further than that
His worth is priceless
But his values are great
This guy is the epitome of greatness
And is the greatest gift ever made
He is always on time
Even when he is running late
He is a good listener and a great person
So he should be wanted
But he gets turned down
He is the guy of some woman's dream
And the guy of some mans nightmare
But all in all he is the best guy friend you will ever have
The nicest guy in the world
And should not be treated like crap
But sometimes he does
But all in all he is a god wholesome man
And he is the best man he can be.
http://rozup.ir/up/vampire2/Unknown_Artist___Unknown_Album___13._Track_13.mp3.html
شخصی در یک تست هوش دردانشگاه که جایزه یک میلیون دلاری براش تعیین شده شرکت کرده .سوالات این مسابقهبه شرح زیر میباشد ...
1-جنگ 100 ساله چند سال طول کشید؟
الف-116 سال ب-99 سال ج-100 سال د- 150 سال
آن شخص از این سوال بدون دادن جواب عبور کرد .
2-کلاه پانامایی در کدام کشور ساخته میشود؟
الف-برزیل ب-شیلی ج-پاناما د-اکوادور
آن ازدانش اموزان دانشگاه برای جواب دادن کمک خواست .
3-مردم روسیه در کدام ماه انقلاب اکتبر را جشن میگیرند؟
الف-ژانویه ب-سپتامبر ج-اکتبر د-نوامبر
آن شخص از خدا کمک خواست .
4-کدام یک از این اسامی اسم کوچک شاه جورج پنجم بود؟
الف-ادر ب-البرت ج-جورج د-مانویل
آن شخص این سوال رو با پرتاب سکه جواب داد .
5-نام اصلی جزایر قناری واقع در اقیانوس ارام از چه منبعی گرفته شده است؟
الف-قناری ب-کانگرو ج-توله سگ د-موش صحرایی
آن شخصاز خیر یک میلیون دلار گذشت .
یه تست هوش باحال
- مجموعه: معما و تست هوش
اول اینو بخون
فرض کن این عکس تو توی آفریقاست
و تو با یه طناب به درخت وصل شدی و مثل لنگر کشتی تو هوا معلق هستی
یه شمع هم به آرومی داره طناب رو می سوزونه
و یه شیر هم اون زیر واستاده تا تو بیفتی و شیره ناهارشو بخوره
و تا زمانی که طناب سالم باشه تو هم زنده هستی ، کسی هم نیست که بهت کمک کنه
تنها راه اینه که شیر رو متقاعد کنی که شمع رو خاموش کنه
چه جوری تو این کار رو انجام می دی...؟!
وئیز زیر از چهار سؤال تشکیل شده که به شما خواهد گفت آیا برای این که یک مدیر حرفهای باشید، شایستگی لازم را دارید یا نه؟
سؤالها مشکل نیستند. در مورد هر سؤال اول سعی کنید خودتان پاسخ بدهید و بعد پاسخ را بخوانید تا ببینید درست جواب دادهاید یا خیر.
1.از شما خواسته شده یک زرافه را در یخچال قرار دهید. چطور این کار را انجام میدهید؟
پاسخ: درب یخچال را باز میکنیم. زرافه را داخل یخچال میگذاریم و سپس درب آن را میبندیم. هدف از این سؤال این است که مشخص شود آیا شما از آن دسته افرادی هستید که تمایل دارند مسائل ساده را خیلی پیچیده ببینند یا خیر!
2.حال از شما خواسته شده یک فیل را در یخچال قرار دهید. چه میکنید؟
پاسخ: آیا پاسخ شما این است که درب یخچال را باز میکنیم و فیل را در یخچال میگذاریم و درب آن را میبندیم؟
نه! این درست نیست!
پاسخ صحیح این است که درب یخچال را باز میکنیم. زرافه را از یخچال خارج میکنیم. فیل را در یخچال میگذاریم و درب آن را میبندیم. این سؤال برای این است که مشخص شود آیا شما به نتایج کار های قبلی خود و تأثیر آن برتصمیم گیریهای بعدیتان فکر میکنید یا خیر.
3.شیرشاه یک کنفرانس برای حیوانات جنگل ترتیب داده است که به جز یک حیوان، همگی حیوانات در آن حضور دارند. آن یک حیوان غایب کیست؟
پاسخ: یادتان رفته که فیل الان در یخچال
است؟ پس حیوان غایب این جلسه باید فیل باشد! هدف از این سؤال این است که
حافظه شما در به خاطر سپردن اطلاعات سنجیده شود.
اگر تا این جا به سؤالات پاسخ درست ندادهاید نگران نباشید، هنوز یک سؤال دیگر مانده است.
4.باید از یک رودخانه عبور کنید که محل سکونت کروکودیل هاست. شما قایق ندارید. چه میکنید؟
پاسخ: خیلی ساده است! به داخل رودخانه پریده و با شنا کردن از آن عبور می کنید.
کروکودیلها؟ آنها الان در جلسهای هستند که شیرشاه ترتیب داده! هدف از این سؤال این است که مشخص شود آیا از اشتباههای قبلی خود درس میگیرید که دوباره آن ها را تکرار نکنید یا
ن معما :شوهر کردن دختر پادشاه
پاسخ :دلاك كچل نيز پرسشهايي مطرح كرد كه اين پرسشها در حقيقت، پاسخ پرسشهاي آن دختر بود. او پرسيد 1- اگر من سگي شده آهو را گريزاندم، چه مي كني؟ 2- اگر من خروسي شده دانه ها را برچيدم چه مي كني؟ 3- اگر من باغبان خردسالي شده، گل را چيدم، چه مي كني؟ 4- اگر من دامادي شده، سيب را خوردم و بدن ترا در آغوش گرفتم چه مي كني؟ همينكه پسرك دلاك اين جمله را برزبان راند، دختر پادشاه فريادي كشيده و گفت: آي دايه ها، معماي مرا پيدا كردند و او را به پسر دلاك دادند
عنوان معما :خويشاوندي
پاسخ :
هر چند كه اين نوع خويشاوندي به ندرت اتفاق مي افتد، ولي غير ممكن نيست.
دو مرد را در نظر مي گيريم كه زنشان فوت كرده وهر كدام يك دختر دارند. اولي
دختر دومي را به عقد خود در مي آورد و دومي نيز دختر اولي را به زني مي
گيرد و آن دو پدر زن يكديگر و در عين حال داماد هم محسوب مي شوند. هر كدام
از آنها صاحب پسري مي شوند. اگر كمي فكر كنيم، متوجه خواهيم شد كه هر يك از
اين دو پسر نسبت به ديگري هم دايي محسوب مي شوند و هم خواهر زاده
عنوان معما :جهانگردي
پاسخ :پاسخ داد: «با تير زهرآگين مورد هدف قرار مي گيرم» و بدين ترتيب از مرگ رهايي يافت
عنوان معما :زندان
پاسخ :
به يكي از دربانها نزديك شده، از او مي پرسد: « آقا، اگر من از دربان ديگر
بپرسم كه در آزادي كدام است، كدام در را نشان خواهد داد؟» هر دري را كه
دربان نشان دهد، مي فهمد آن در، دَرِ اعدام است لذا برعكس عمل كرده، از در
ديگر خارج خواهد شد. چرا؟ علتش آن است كه اگر جمله فوق را از دروغگو بپرسد،
او چون دروغگوست، بجاي دَرِ آزادي، دَرِ اعدام را نشان خواهد داد لذا او
برعكسش كرده، از در ديگر خارج مي شود. و اگر از دربان راستگو بپرسد، چون او
راستگوست، عين عبارت دروغِ دروغگو را بيان خواهد كرد و خواهد گفت: اگر از
آن شخص (دروغگو) بپرسي فلان در را نشان خواهدداد و چون دروغگو، دَرِ اعدام
را بجاي دَرِ آزادي معرفي خواهد كرد و عين گفته او رانيز راستگو تكرار
كرده، مرد محبوس آنرا برعكس نموده از در آزادي خارج خواهد شد
عنوان معما :لانگرهانس
پاسخ:در لوزالمعده آدمي
ن مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد پس لطفا به دل نگیرید.
۱_ هرروز صبحانه چای با نون و پنیر میخوری.
۲_ در روز حداقل ۵ بار از واژههای عزیزم / قربونت برم / اختیار دارین / شرمنده استفاده میکنی.
۳_ هر دومین جمله رو با ببین شروع میکنی.
۴_ اگر ساعت ۵ قرار داشته باشی ساعت ۶ از خونه بیرون میری.
۵_ بابا مامانت میخوان که دکتر مهندس شی.
۶_ مامانت حداقل دو بار در روز بهت میگه بچم قربونت بشم.
۷_ تا از یه مهمونی یا عروسی میای شروع میکنی به غیبت.
۸_ هروقت که به یک رستوران ایرانی میری موقع حساب به گارسون میگی قابلتون رو نداره.
۹_ کمد لباسات پر از لباسای ِ مشکیه.
۱۰_ توی توالت خونتون آفتابه دارین !
۱۱_ موقع حساب کردن طوری رفتار میکنی که انگار تو میخوای پول بدی اما همش تعارف شابدلعظیمیه.
۱۲_ هروقت منتظر مهمونت سر ساعت ۱ هستی ساعت ۳ ازش استقبال میکنی.
۱۳_ تو و مهمونای ایرانیت ۳۰دقیقه هم جلو در صحبت میکنید که البته فقط می خواستید خداحافظی کنید.
۱۴_ وقتی میری توالت به نظر میاد که اونجا خوابت برده.
۱۵_ مامانت می خواد دعوات کنه اما دلش نمیاد.
۱۶_ بابات میخواد که دخترش پیشش بمونه.
۱۷_ حداقل روزی یکبار برنج و گوشت میخوری.
۱۸_ سالاد رو بشقابی میخوری.
۱۹_ وقتی مهمون داری یه کاسه ی بزرگ میوه روی میزه.
۲۰_ لجبازی.
۲۱_ مامانت ۴تا مهمون داره اما واسه ۱۰ نفر غذا میپزه.
۲۲_ وقتی مهونی میری هی بهت میگن مگه روزه گرفتی؟ میوه بردار... شیرینی بخور.
۲۳_ خاله و داییت بهت میگن خاله/دایی.
۲۴_ پدر و مادرت بهت میگن بابا / مامان.
۲۵_ تو همه ی اتاقاتون یه فرش ایرانی پهن شده.
۲۶_ مامان بابات به سکول میگن اِسکول و به شرانک میگم شِرانک.
۲۷_ پلاک نقشه ی ایران گردنته.
۲۸_ آیدیهات ایرانین یا پرشین به یدک میکشن.
۲۹_ پسرها: مامانتینا اجازه نمیدن ابروهاتو برداری.
۳۰_ پسرها: مامانتینا نمیزارن گوشتو سوراخ کنی.
۳۱_ مردها: از زنت طلاق گرفتی اما همچنان اجازه نمیدی با مردهای دیگه ارتباط داشته باشه.
۳۲_ به مهمونات میگی خونهی خودتونه.
۳۳_ چشمای بزرگ و خوشگلی داری.
۳۴_ مژههای بلندی داری.
۳۵_ مامانتینا نمیزارن بری سولاریوم چون پوست سفید و لطیفِ خودت قشنگتره.
۳۶_ از طلا زیاد استفاده میکنی.
۳۷_ مردها: هیچکس حق نداره زنت رو اونجوری نگاه کنه.
۳۸_ بستنی مورد علاقهت فالودهس.
۳۹_ مردها: تو خیلی خوب میتونی واسه خانوما افسانه تعریف کنی.
۴۰_ اگه مریض شی نمیری دکتر.
۴۱_ مامان بابات همیشه تعریف میکنن که ایران خیلی کشور خوبی بوده.
۴۲_ میگی تهرانی هستی حتی اگه نباشی.
۴۳_ حتی با کسایی که نمیشناسی موقع احوالپرسی روبوسی میکنی.
۴۴_ یا پرسپولیسی هستی یا استقلالی.
۴۵_ بچه هات نباید هیچ کمبودی داشته باش.
۴۶_ آرزو میکنی که کاش مکدونالد کلهپاچه داشت.
۴۷_ مامانت سماور داره.
۴۸_ با خودت غذای ایرونی به مدرسه یا محل کار میبری.
۴۹_ موقع مهمونی خانوما با هم دعوا میکنن که کی ظرفارو بشوره در حالی که مردا دارن پاسور بازی میکنن یا منتظر چای هستن.
۵۰_ مامانتینا همش واست روضه میخونن که حلال و حروم چقدر مهمه.
۵۱_ مامان و بابات همیشه میگن ما جلو بابا مامانمون پامونو دراز نمیکردیم.
۵۲_ به دوستای بابات میگی عمو.
۵۳_ به دوستای مامانت میگی خاله.
۵۴_ تو خونتون تابلوهای مینیاتوری آویزونه.
۵۵_ پرچم ایران رو زدی به دیوار اتاقت.
۵۶_ به ایرانی بودنت افتخار میکنی.
۵۷_ هروقت آشنایی رو تو خیابون ببینی میگی به به پارسال دوست امسال آشنا.
۵۸_ پسر ها: یه دوست دختر کمته.
۵۹_ خانوم ها: حداقل ۳بار در سال موهاتو رنگ میکنی.
۶۰_ دخترا: از پسر های ایرونی بد میگی اما آخرشم فقط اونارو میخوای.
۶۱_ خانوما: از ۱٫۶۳ بلندتر نمیشی.
۶۲_ حداقل روزی ۵بار چای مینوشی.
۶۳_ از بچگی بهت میگفتن آتیش پاره یا وروجک.
۶۴_ هروقت داری یه چیز جالب تعریف میکنی هی صدات بلند تر میشه.
۶۵_ اونقدر بلند میخندی که صداتو تا دو کیلومتر اونورتر هم میشنون.
۶۶_ مامانتینا میرن سوپرمارکت تا نون بخرن اما با ۴کیسهی خرید برمیگردن.
۶۷_ هنوز فیلمای فردین و فروزان و بهروز وثوقی نگاه میکنی.
۶۸_ همهی مغازهها و رستورانهای ایرانی شهرتون رو میشناسی.
۶۹_ مامانتینا اصرار میکنن که تعمیرکار برق هم بشینه پای سفرهی غذا.
۷۰_ قصههای مورد علاقهی بچگیت شنگول و منگول بوده یا خاله سوسکه.
۷۱_ هروقت آهنگ باباکرم میشنوی نمیتونی سرجات بشینی.
۷۲_ هروقت از مامانت میخوای که اینقدر بهت گیر نده چون بزرگ شدی میگه صد سالت هم بشه بازم بچمی.
۷۳_ پیاز داغ زیاد اضافه میکنی.
۷۴_ پسر ها: تو بچگی بهت میگفتن شومبول طلا.
۷۵_ دختر ها: بابات همیشه بهت میگه دختر گلم.
۷۶_ میری رستوران چینی اما با قاشق چنگال غذا میخوری.
۷۷_ به پسته و تخمه و لواشک و آلوچه و نون خامهای عشق میورزی.
۷۸_ گربه های سامی ایرانی رو ترجیح میدی.
۷۹_ هروقت مامانت آشپزی میکنه حتما باید زعفرون تو برنج باشه.
۸۰_ ماهی مورد علاقت ماهی سفیده.
۸۱_ آرایشگر ایرانیت رو در مغازش نوشته تا ساعت ۷ باز است اما میبینی ساعت یازدهه و اون هنوز داره مو کوتاه میکنه.
۸۲_ دوغ مینوشی.
۸۳_ کانال های ایرانی نگاه میکنی مثل پیامسی و طپش.
۸۴_ دختر ها: از ۱۲ سالگی میدونی که اسم بچه هاتو چی میخوای بزاری.
۸۵_ مامانتینا تو خونه یه پلوپز ۸ نفره دارن.
۸۶_ مادرتینا هیچ وقت اجازه نمیدادن شبا خونه ی همکلاسیت بخوابی.
۸۷_ پسر ها: به کنسرتهای ایرانی میری تا با دختر ایرونی آشنا بشی.
۸۸_ ماشین بی ام و میرونی ولی بیکاری.
۸۹_ ریاضیت خوبه.
۹۰_ مادر و پدرت غر میزنن که چرا نمرهت ۱۹ شده.
۹۱_ دیر از خواب پا میشی.
۹۲_ جلسه ی اولیا و مربیان مامانتینا معلمت رو به شام دعوت میکنن.
۹۳_ ساعتت از عمد ۵ دقیقه جلوئه.
۹۴_ هروقت کسی ازت تعریف میکنه مامانت واست اسپند دود میکنه.
۹۵_ به مامان و بابات میگی شما.
۹۶_ هروقت با یکی دیگه میخوای از در رد شی هی به هم میگید بفرمایید بفرمایید.
۹۷_ حتی با کسی که ازش خوشت نمیاد خوب برخورد میکنی.
۹۸_ تو خونه تون صنایع دستی دارین.
۹۹_ تو دوران کودکی زیاد دنبال نخود سیاه فرستاده شدی.
۱۰۰_ داری این مطلب رو میخونی.
نظامی خوش سرود آن پیر کامل
زمین باشد تن و ایران ما دل
چه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
2. قبل از جواب دادن فکر کن
3. هیچکس را تمسخر مکن
4. نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
5. خود برای خود، زن انتخاب کن
6. به ضرر و دشمنی کسی راضی مشو
7. تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما
8. کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
9. از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
10. فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
11. بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
12. سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
13. با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
14. راستگو باش تا استقامت داشته باشی
15. متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
16. دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
17. معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
18. دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
19. مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
20. سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
21. روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
22. هرگز ترشرو و بدخو مباش
23. در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
24. اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
25. دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین
26. چالاک باش تا هوشیار باشی
27. سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
28. اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
29. با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد
30. مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند
منبع:binahayatbealave1.persianblog.ir
امّا پیش از نوروز، مراسم آتش پنجه، چهارشنبه سوری درراه است، که هر دوی این جشنها با برافروختن آتش همراه اند. آتش، نماد روشنایی ونور، نماداهورامزدا، نزد زرتشتیان ودر فرهنگ ایران باستان از جایگاه ارزشمند ویژه ای برخوردار بوده ومورداحترام ونیایش قرار گرفته است. ایرانی ها در همه جشن ها، آتش روشن می کردند. نخست در نزد ایرانی ها، نور و روشنایی خورشید، ـ میتره ـ مورد احترام قرارگرفته، سپس با کشف آتش، آتش که روشنایی آن درهر مکان تاریکی را از بین می برده، مورد احترام قرار گرفته وبسیار با اهمیت بوده است.
به گفتۀ موبد رستم شهزادی: اهمیت آتش را حالا نمی توانیم درک کنیم، وسایل روشنایی مانند گازوبرق ونفت وجود دارند، امّا در زمان قدیم که هنوزکبریت به وجود نیامده بود، روشنایی در شب فقط در سایه آتش به وجود می آمد. با این نگرش، ایرانی ها در تمام جشن ها نیز آتش بزرگی روشن می کردند، چه نوروز چه سده و چه جشن های دوازده گانه. آتش در تاریکی شب ها، راهنمای کاروان ها نیز بوده، گاه از طریق آتشگاه ها که در بالای کوه یا بلندی ها ساخته می شدند، خبررسانی نیز می کردند. در روزهای پایانی اسفند ماه، در نزدیکی جشن چهارشنبه سوری، زرتشتیان در پنج روز پایان سال، با فروزان نگاه داشتن آتش در خانه یا تالار عمومی، جشن پنجه یا گاهنبار پنجه را انجام می دهند.
موبد کورش نیکنام، پژوهشگر آداب و سنن ایران باستان، در کتاب "ازنوروز تا نوروز" که به آیین ها و مراسم سنتی زرتشتیان ایران، می پردازد، درباره جشن آتش پنجه می نویسد: زرتشتیان، گهنبار پنجه رادر پنج روز پایان سال، مانند گهنبارهای دیگربرپا می دارند. آنان گهنبار پنجه رادر خانه یا تالار عمومی برگزار می کنند، افزون بر این چون عده ایی باور دارند که میزبان فروهرِ در گذشتگان نیز هستند، پیش از گهنبار، همه جا را تمیز می کنندوخانه وکاشانه خود راصفا می بخشند، تا فروهرهای درگذشتگان را نیز خشنود سازند. در آخرین روزجشن پنجه، درآیین ویژه ای مقداری هیزم بر بالای خانه فراهم می آوردند ودر سپیده دم روز بعد، آتش را روی بام خانه روشن می کردند تا بازگشتِ فروهرها به آسمان رابدرقه کرده باشند. چهارشنبه سوری چهارشنبه سوری یکی از جشن های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال ـسه شنبه ـ با برافروختن آنش، برپا می شود. در شاهنامه فردوسی اشاره هایی درباره جشن چهارشنبه ای در آستانه نوروز وجوددارد، که نشان دهندۀ کهن بودن این جشن است. امّا مراسمی که امروزه برپا می شود، با جشن های کهن آن به طور کامل تفاوت دارد. ازنگاه زرتشتیان، آتش نماد اهورایی است و پریدن ازروی آن نوعی بی احترامی به آن نماد تلقی می شود. موبد کورش نیکنام پژوهشگر آیین ها و آداب وسنن ایران باستان عقیده دارد: " چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان وزرتشتیان ندارد، شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند" موبد نیکنام دراین باره می گوید: "ما زرتشتیان در کوچه ها آتش روشن نمی کنیم و پریدن ازروی آتش را زشت می دانیم ومی افزاید، در پنج یا شش روز پایان سال ما آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم، آتش چهارشنبه سوری، بازمانده آن آتش افروزی پنج روز آخر سال در ایران باستان است" به این ترتیب جشن آتش، پیش درآمد جشن نوروز است که نوید دهنده رسیدن بهاروتازه شدن طبیعت است. بدین سان زرتشتیان، مراسم سنتی وآیین خود را باجشن نوروز هر سال با سروروشادمانی آغاز می کنند ودر پایان سال با برگزاری مراسم گاهنبار پنجه، باردیگر با مهر و شادی، به میزبانی فروهرها می روند وآن را به جشن نوروز سال دیگر پیوند می زنند.
|
||
Author: انجمن جهانی زرتشتیان | Source: انجمن جهانی زرتشتیان | Date: 2012-03-13 11:53:35 |
In the geometry of tessellations, a shape that can be dissected into smaller copies of the same shape is called a reptile or rep-tile. Solomon W. Golombcoined the term for self-replicating tilings. The shape is labelled as rep-n if the dissection uses n copies. Such a shape necessarily forms the prototile for a tiling of the plane, in many cases an aperiodic tiling.
A shape that tiles itself using different sizes is called an irregular rep-tile or irreptile. If the tiling uses n copies, the shape is said to be irrep-n. If all these sub-tiles are of different sizes then the tiling is additionally described as perfect. A shape that is rep-n or irrep-n is trivially also irrep-(kn − k + n) for anyk > 1, by replacing the smallest tile in the rep-n dissection by n even smaller tiles. The order of a shape, whether using rep-tiles or irrep-tiles is the smallest possible number of tiles which will suffice.
Contents[hide] |
[edit]Examples
Every square, rectangle, parallelogram, rhombus, or triangle is rep-4. The "sphinx" hexiamond (illustrated) is also rep-4 and is the only known self-replicating pentagon. The Gosper island is rep-7. The Koch snowflake is irrep-7: six small snowflakes of the same size, together with another snowflake with three times the area of the smaller ones, can combine to form a single larger snowflake.
A right triangle with side lengths in the ratio 1:2 is rep-5, and its rep-5 dissection forms the basis of the aperiodic pinwheel tiling. By Pythagoras' theorem, the hypotenuse, or sloping side of the rep-5 triangle, has a length of √5.
The international standard ISO 216 defines sizes of paper sheets using the Lichtenberg ratio, in which the long side of a rectangular sheet of paper is the square root of two times the short side of the paper. Rectangles in this shape are rep-2. A rectangle is rep-n if its aspect ratio is √n:1. Anisosceles right triangle is also rep-2.
[edit]Rep-tiles as Fractals
Rep-tiles can be used to create fractals, or shapes that are self-similar at smaller and smaller scales. Rep-tiles that are fully subdivided create simple fractals: for example, an equilateral triangle fully divided into four copies of itself, each of which is fully divided into four copies, and so on. However, more complex fractals can be created by discarding sub-copies at each stage of the subdivision.
In combinatorics and in experimental design, a Latin square is an n × n array filled with n different symbols, each occurring exactly once in each row and exactly once in each column. Here is an example:
A | B | C |
C | A | B |
B | C | A |
The name "Latin square" was inspired by mathematical papers by Leonhard Euler, who used Latin characters as symbols.[citation needed] Other symbols can be used instead of Latin letters: in the above example, the alphabetic sequence A, B, C can be replaced by the integer sequence 1, 2, 3.
Contents[hide] |
[edit]Reduced form
A Latin square is said to be reduced (also, normalized or in standard form) if both its first row and its first column are in their natural order. For example, the above Latin square is not reduced because its first column is A, C, B rather than A, B, C.
We can make any Latin square reduced by permuting (reordering) the rows and columns. Here switching the above matrix's second and third rows yields
A | B | C |
B | C | A |
C | A | B |
which is reduced: Both its first row and its first column are alphabetically ordered A, B, C.
[edit]Properties
[edit]Orthogonal array representation
If each entry of an n × n Latin square is written as a triple (r,c,s), where r is the row, c is the column, and s is the symbol, we obtain a set of n2 triples called the orthogonal array representation of the square. For example, the orthogonal array representation of the first Latin square displayed above is:
- { (1,1,1),(1,2,2),(1,3,3),(2,1,2),(2,2,3),(2,3,1),(3,1,3),(3,2,1),(3,3,2) },
where for example the triple (2,3,1) means that in row 2 and column 3 there is the symbol 1. The definition of a Latin square can be written in terms of orthogonal arrays:
- A Latin square is the set of all triples (r,c,s), where 1 ≤ r, c, s ≤ n, such that all ordered pairs (r,c) are distinct, all ordered pairs (r,s) are distinct, and all ordered pairs (c,s) are distinct.
For any Latin square, there are n2 triples since choosing any two uniquely determines the third. (Otherwise, an ordered pair would appear more than once in the Latin square.)
The orthogonal array representation shows that rows, columns and symbols play rather similar roles, as will be made clear below.
[edit]Equivalence classes of Latin squares
Many operations on a Latin square produce another Latin square (for example, turning it upside down).
If we permute the rows, permute the columns, and permute the names of the symbols of a Latin square, we obtain a new Latin square said to be isotopic to the first. Isotopism is an equivalence relation, so the set of all Latin squares is divided into subsets, called isotopy classes, such that two squares in the same class are isotopic and two squares in different classes are not isotopic.
Another type of operation is easiest to explain using the orthogonal array representation of the Latin square. If we systematically and consistently reorder the three items in each triple, another orthogonal array (and, thus, another Latin square) is obtained. For example, we can replace each triple (r,c,s) by (c,r,s) which corresponds to transposing the square (reflecting about its main diagonal), or we could replace each triple (r,c,s) by (c,s,r), which is a more complicated operation. Altogether there are 6 possibilities including "do nothing", giving us 6 Latin squares called the conjugates (also parastrophes) of the original square.
Finally, we can combine these two equivalence operations: two Latin squares are said to be paratopic, also main class isotopic, if one of them is isotopic to a conjugate of the other. This is again an equivalence relation, with the equivalence classes called main classes, species, or paratopy classes. Each main class contains up to 6 isotopy classes.
[edit]Number
There is no known easily computable formula for the number L(n) of n × n Latin squares with symbols 1,2,...,n. The most accurate upper and lower bounds known for large n are far apart. One classic result is
(this given by van Lint and Wilson).
Here we will give all the known exact values. It can be seen that the numbers grow exceedingly quickly. For each n, the number of Latin squares altogether (sequence A002860 in OEIS) is n! (n-1)! times the number of reduced Latin squares (sequence A000315 in OEIS).
n | reduced Latin squares of size n | all Latin squares of size n |
1 | 1 | 1 |
2 | 1 | 2 |
3 | 1 | 12 |
4 | 4 | 576 |
5 | 56 | 161280 |
6 | 9408 | 812851200 |
7 | 16942080 | 61479419904000 |
8 | 535281401856 | 108776032459082956800 |
9 | 377597570964258816 | 5524751496156892842531225600 |
10 | 7580721483160132811489280 | 9982437658213039871725064756920320000 |
11 | 5363937773277371298119673540771840 | 776966836171770144107444346734230682311065600000 |
For each n, each isotopy class (sequence A040082 in OEIS) contains up to (n!)3 Latin squares (the exact number varies), while each main class (sequence A003090 in OEIS) contains either 1, 2, 3 or 6 isotopy classes.
n | main classes | isotopy classes |
1 | 1 | 1 |
2 | 1 | 1 |
3 | 1 | 1 |
4 | 2 | 2 |
5 | 2 | 2 |
6 | 12 | 22 |
7 | 147 | 564 |
8 | 283657 | 1676267 |
9 | 19270853541 | 115618721533 |
10 | 34817397894749939 | 208904371354363006 |
11 | 2036029552582883134196099 | 12216177315369229261482540 |
[edit]Examples
We give one example of a Latin square from each main class up to order 5.
They present, respectively, the multiplication tables of the following groups:
The thirty-six officers problem is a mathematical puzzle proposed by Leonhard Euler in 1782.[1][2]
The problem asks if it is possible to arrange 6 regiments consisting of 6 officers each of different ranks in a 6 × 6 square so that no rank or regiment will be repeated in any row or column. Such an arrangement would form a Graeco-Latin square. Euler correctly conjectured there was no solution to this problem, and Gaston Tarry proved this in 1901;[3][4] but the problem has led to important work in combinatorics.[5]
Besides the 6 by 6 case the only other case where the equivalent problem has no solution is the 2 by 2 case, i.e. when there are 4 officers.
[edit]References
Victor L. Klee, Jr. (1925, San Francisco – August 17, 2007, Lakewood, Ohio) was a mathematician specialising in convex sets, functional analysis,analysis of algorithms, optimization, and combinatorics. He spent almost his entire career at the University of Washington in Seattle.
Born in San Francisco, Vic Klee earned his B.A. degree in 1945 with high honors from Pomona College, majoring in mathematics and chemistry. He did his graduate studies, including a thesis on Convex Sets in Linear Spaces, and received his PhD in mathematics from the University of Virginia in 1949. After teaching several years at the University of Virginia, he moved in 1953 to the University of Washington in Seattle, Washington, where he was a faculty member for 54 years.[1] Klee wrote more than 240 research papers. He proposed Klee's measure problem and the Art gallery theorem, and Kleetopes are also named after him. Klee served as president of the Mathematical Association of America from 1971 to 1973.[1]
[edit]Notes
- ^ a b Gritzmann, Peter; Sturmfels, Bernd (April 2008). "Victor L. Klee 1925–2007" (PDF). Notices of the American Mathematical Society (Providence, RI: American Mathematical Society) 55 (4): 467–473. ISSN 0002-9920.
[edit]Further reading
- Grünbaum, Branko; Robert R. Phelps, Peter L. Renz, Kenneth A. Ross (November 2007). "Remembering Vic Klee" (PDF). Maa Focus (Washington, DC: Mathematical Association of America) 27 (8): 20–22. ISSN 0731-2040. Retrieved 2009-05-22. Short biography, and reminiscences of colleagues.
- Klee, Victor; Minty, George J. (1972). "How good is the simplex algorithm?". In Shisha, Oved. Inequalities III (Proceedings of the Third Symposium on Inequalities held at the University of California, Los Angeles, Calif., September 1–9, 1969, dedicated to the memory of Theodore S. Motzkin). New York-London: Academic Press. pp. 159–175. MR 332165.
تعریف:
مدار زمین دایره البروج نام دارد.
مدار ظاهری خورشید در آسمان طی یک سال دایره البروج نام دارد.
با گردش زمین در مدار خود؛ به نظر میرسد خورشید در میان ستاره ها حرکت میکند. این حرکت متفاوت با حرکت روزانه شرق به غرب خورشید؛ جابجایی سالانه است که هر شبانه روز حدود یک درجه پیش میرود . ما نمیتوانیم به سادگی حرکت خورشید را ببینیم زیرا نور شدید خورشید ؛ ستاره ها را پنهان میکند . اگر آسمان روز روشن نبود ؛ میتوانستیم خورشید را در کنار ستاره های دیگر صورت های فلکی منطقه البروج ببینیم که هر ماه مکانش بین آنها تغییر میکرد . خورشید هر ماه تقریبا در یکی از این صورتهای فلکی یا برج ها قرار دارد .
منبع
ویکی پدیا
واژه شناسی
اسطرلاب واژه بونانی است که از دوبخش اسطرو به معنای ستاره و دیگری لاب به معنای ترازو و اندازه گیر ساخته شده است.در تاریخ دانش اخترشناسی ان را دستگاهی دانسته اند که با ان می توان جایگاه ستارگان را در هر زمان از روزهای سال دید و پوبش ان را پیگیری شد.برخی دانشوران فارسی زبان ان را ستاره یاب گفته اند.در زبان و ادب پارسی نام های دیگری برای اسطرلاب امده است.جام جم و جام جهان نما که به پیشینه تاریخی نیز وابستگی دارد از ان شمارند.جمشید جم را از نخستین پادشاهان ایرانی است پایه گذار جشن های نوروزی و دارنده جام جهان بین می شناسیم.در زبان دانشی امروز ان را به معنای هماهنگ کننده و ستاره یاب می خوانند.در زبان تازی وضع الکره گفته می شود.
تاریخواره
ساخت اسطرلاب را به بطلمیوس ستاره شناس نامدار سده هایی پیش از زایش مسیح (درود ایزدی بر او و مادر پاکش باد)وابسته کرده اند.گفته اند ابرخس یونانی (هیپارک) که در سده دوم پیش از زایش مسیح میزیسته و دیده وری های اسمانی داشته است.در این ابزار دگرگونی هایی افزوده است.این نواوری ها به افزایش کارایی دستگاه اسطرلاب انجامیده است.در سرزمین دانش پرور و دانشمند خیز میان دو رودان اسطرلاب کاربرد اخترشناسی پیشرفته ای داشته است.در سال های پایانی سده پنجم زایش مسیح فناوری ساخت و کاربرد اسطرلاب در بیزانس به اوج خود رسیده است و پس از ایستایی کوتاهی تا سده های میانی پیوستگی داشته است.از ان زمان تنها یک اسطرلاب در دست است که نوشته های روی ان به زبان یونانی است.انچه روشن است این است که اسطرلاب کهن ترین ابزار دانشی جهان در ستاره شناسی و فناوری زندگی انسان شناخته شده است. در سده دوم مهی و در روزگار فرمانروایی اسلامی اخترشناسان ایرانی و مسلمان با این ابزار ستاره شناسی اشنا شدند.استفاده های بسیاری از ان کردند و بالندگی کاربرد و ساخت ان کوشندگی بالایی بروز دادند.نخستین کسی که در روزگار اسلامی اسطرلاب ساخت و ان را بکار برد ابراهیم بن حبیب فزاری بود.این گزارش تاریخی به نوشته عبدالرحمان صوفی رازی در "صورالکواکب" امده است.کهن ترین نوشتار به زبان فارسی درباره اسطرلاب "روضه المنجمین" از شهمردان فرزند ابی الخیر رازی به تاریخ نگارش 466 مهی به یادگار مانده است.هم چنین امده است پیشینه دار ترین نوشتار در جهان اسلام در این باره کتاب "الجامع فی الاسطرلاب علما و عملا"خوانده شده به نام جابرابن حیان است.ابن مشاط سرقسطی (سده پنجم مهی) این نوشتار را در دیده و ان را بی همانند یافته است.دانشمندان اخترشناس در سده های طلایی(سوم تا نهم مهی) شکوفایی دانش ها در فرمانروایی اسلامی به پیشرفت های بسیاری به ویژه در ستاره شناسی رسیدند.انها هزاران اسطرلاب در ایران و جهان اسلام ساختند و صدها نوشته به زبان فارسی و تازی پرداختند.ایین اسلامی به انگیزه انجام بهنگام کردار های دینی زمینه ساز بالندگی دانش ستاره شناسی کاربردی شد.در سده هفتم مهی در سراسر جهان اسلام از هندوستان تا اسپانیا اسطرلاب را می شناختند و ان را بکار می بردند.هنروران بسیاری در پهنه ایران و اسلام اسطرلاب های کار امد و زیبایی ساختند.از این قلمرو گسترده اسطرلاب به شهر های ونیز و سیسیل در اروپا راه پیدا کرد و شناخته شد.مردم باختر زمین ان را پذیرا شدند و بکار گرفتند.در همین زمان و بعد از ان بسیاری از اسطرلاب ها به بیرون برده شدند و اکنون برخی موزه های باختر زمین (اسپانیا انگلستان ایتالیا) میزبان ناخوانده این ابزار های هنرمندانه و دانشورانه ستاره شناسی هستند.ارزش ویژه این ابزار در تاریخ دانش اخترشناسی از دو دیدگاه بسیار سودمند است:از یک سو اسطرلاب نخستین ابزاری است که به باختر زمین رسیده و از سوی دیگر تنها دستگاهی است که دانشمندان ستاره شناس ایرانی و اسلامی بیشترین شمار نوشته ها را درباره اش نوشته اند.دگرگونی هایی در ان انجام داده اند و برای کاربرد بهتر و هماهنگ با نیاز هایشان ان را بهبود بخشیده اند.
گونه شناسی
گونه های ارزشمند اسطرلاب مسطح خطی و کروی شناخته شده اند.
اسطرلاب مسطح
نخستین کسی که اسطرلاب مسطح را ساخت ابیون بطریق بود که در شهر حران زندگی می کرد.اسطرلاب مسطح دارای دو رویه فلزی است که قطر انها نزدیک 10 تا 25سانتی متر است.یکی از این دو رویه که (صحیفه) نامیده می شود نشانگر زمین است و روی ان خط هایی کشیده شده اند که طول و عرض جغرافیایی افق دیده ور و زاویه جرم های اسمانی را در بالای خط افق نشان می دهند.هر صحیفه را برای عرض جغرافیایی ویژه ای ساخته اند.هم از این رو صحیفه های گوناگونی اماده و فراهم اورده می شد تا در عرض های جغرافیایی گوناگون بکار برده شوند.رویه دیگری که نگاره ویژه ای نیز دارد شبکه یا عنکبوتیه نامیده می شود و بر روی صحیفه قرار می گیرد.شبکه نشان دهنده نگاره ساده ای از اسمان است و روی ان جای ستارگان نورانی با شاخص هایی منحنی وار نشان داده شده است.از این گذشته روی شبکه دایره البروج یعنی گذر گاه سالانه خورشید در اسمان نسبت به ستارگان و منطقه البروج نیز نشان داده می شود.منطقه البروج نگاره دایره ای از اسمان است که دارای دوازده صورت اسمانی است.هر کدام از انها را یک برج می نامند.این چنین در دید می اید که خورشید در زمان یک سال این دایره را می پیماید.اسطرلاب های مسطح خود بیش از بیست گونه خرد دارند:اسطرلاب اسی طبلی/مطبل/سرطانی/مسطن/مبطخ/حلزونی/ثوری/جاموسی/شقایقی/سفرجلی/زورقی و صلیبی. این نام گذاری ها در 9 مورد نخست به نگاره منطقه البروج در رویه عنکبوتیه بستگی دارد.اسطرلاب زورقی نو اوری ابوسعید سجزی (سده چهارم مهی) است.گفتنی است اسطرلاب مسطح همگانی ترین گونه این ابزار ستاره شناسی است.
اسطرلاب خطی
گونه خرد ساده تری از ابزار مسطح است.شرف الدین مظفر طوسی (سده ششم مهی) اسطرلابی به شکل خط کش ساخت که چون کار چندانی از ان بر نمی امد همه گیر نشد.
اسطرلاب کروی
اسطرلاب از اغاز به پیکره کره ساخته می شد.در جهان اسلام نیز افزون بر شناخت اسطرلاب مسطح نخست به اسطرلاب کروی توجه بیشتری نشان داده شد.از جابربن سنان به عنوان نخستین سازنده اسطرلاب کروی در جهان اسلام یاد می شود.فضل بن حاتم نیریزی نوشتاری در برتری اسطرلاب کروی بر گونه مسطح نوشت.برای ساخت و پرداخت اسطرلاب کروی اشنایی با چگونگی نگاره کشیدن فضای سه بعدی بر رویه مسطح بایسته بود.اسانی جابه جایی گونه مسطح به زودی برتری های گونه کروی را در سایه نهاد و خود همه جا پاگیر شد.اسطرلاب کروی در سده نهم مهی بدست مسلمانان ساخته شد.از این گونه ابزار تنها یک نمونه بجای مانده است که در موزه تاریخ دانش اکسفورد انگلستان نگهداری می شود.جنس اسطرلاب ها در زمان هایی پیشین از سفال و چوب بوده است.سپس نمونه هایی فلزی از جنس برنج ساخته شده است.
ساخت و پرداخت اسطرلاب ها
به گمانی درست کهن ترین اسطرلاب بجای مانده از تاریخ 374 مهی دست ساخته دو برادر به نام های احمد و محمد فرزندان ابراهیم در اصفهان است که توانایی بسیار بالای انان را نشان می دهد.این اسطرلاب بی مانند هم اینک در موزه اسمولین اکسفورد نگهداری می شود.بر پایه گذارش تاریخ نگاران دانش در پهنه ابزار شناسی دستگاه های ستاره شناسی از 165 اسطرلاب کهن و بازمانده خاورزمین که به درستی بررسی شده اند 65 نمونه ساخت ایرانیان 42 نمونه از هنروران اسپانیا و شمال افریقا 27 نمونه دست ساز مسلمانان هند 21 ابزار ساخت تازیان 8 نمونه ساخت هندوان و 2 ابزار دست ساز کلمبیان دیده شده است.در این فهرست ایرانیان بر فراز گزارش جای گرفته اند.اسطرلاب های ایرانی کارامدی ابزاری و زیبایی هنری را با هم دارند.تازه ترین و بزرگترین اسطرلاب شناسنامه دار تاریخی ساخته زنده یاد دکتر ابوالفضل نبئی استاد تاریخ پژوهشگر گاهشماری و تاریخ دانش اخترشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در بخش ستاره شناسی موزه استان قدس رضوی نگهداری می شود.
منبع
مجله اسمان شب/سال نخست/شماره هفتم/شهریور 1389
اثر دوپلر
در سال 1842 کریستیان یوهان دوپلر گفت که رنگ اجسام نورانی باید در اثر حرکتشان نسبت به ناظر تغییر کند. این پدیده، که پدیده دوپلر نامیده میشود، برای همه امواج درست است. خود دوپلر به کاربرد این اصل در امواج صوتی اشاره کرده است. در سال 1845، بایز بالوت در هلند " با استفاده از یک لوکوموتیو که واگن روبازی شامل چندین ترومپت نواز را حمل میکرد" این پدیده را عملا آزمود.
هرگاه گیرندهای به سمت یک منبع ساکن که از خود موج صوتی میفرستد برود، بسامد صوتی که میگیرد بیشتر از وقتی است که نسبت به منبع ساکن باشد (شنونده صدا را زیرتر میشنود). و اگر از منبع صوت دور شود، موجی را با بسامد کمتر میگیرد (شنونده صدا را بمتر میشنود). اگر منبع موج نیز از گیرنده دور و یا به او نزدیک شود، بسامد صوتی که شنونده میشنود نیز به ترتیب کمتر و یا بیشتر میشود.
اگر بسامد موج تولید شده در منبع v باشد و سرعت شنونده و منبع به ترتیب v0 و vs باشد، بسامد موجی که شنونده میشنود، 'v ، از رابطهٔ زیر به دست خواهد آمد:
در این رابطه سرعت موج در محیط انتشار است. علامتهای بالایی (+ در
صورت و - در مخرج) مربوط به وقتی است که منبع و شنونده به هم نزدیک میشوند
و علامتهای پایینی مربوط به وقتی است که منبع و شنونده از هم دور
میشوند. این رابطه در دستگاهی نوشته شده است که نسبت به محیط انتشار ساکن
است.
اگر سرعت منبع یا ناظر در مقایسه با سرعت نور چشمپوشیدنی نباشد، باید رابطهٔ نسبیتی دوپلر را به کار برد که به شکل زیر است:
در این رابطه vr سرعت نسبی منبع و شنونده است.
بارزترین مثال آن حرکت اتومبیل آتش نشانی یا آمبولانس است که از
دور با آژیر نزدیک میشود و عبور میکند و سپس دور میشود. وقتی که
ماشین(محرک) به ما نزدیک می شود فرکانس دریافتی (در مقایسه با فرکانس گسیل
شده از منبع) افزایش مییابد یا طول موجی که باید به ما برسد کوتاه تر می
شود در نتیجه باید فاصله کمتری را طی کند. در لحظهٔ عبور این فرکانس با
فرکانس گسیل شده از منبع برابر میشود، وقتی که ماشین دور میشود فرکانس
دریافتی با دور شدن ماشین کاهش مییابد یا طول موج نت بیشتر شده چون باید
فاصله ی بیشتری را طی کند. بدیهی است هر چه ماشین سریعتر حرکت کند تغییر
طول موج بیشتر خواهد بود. به بیان سادهتر آمبولانسی که به فرد ساکن نزدیک
میشود ظاهرا دارای آژیر تندتری است و وقتی از وی دور میشود دارای آژیر
کندتر به نظر میرسد.
اثر دوپلر در امواج
اثر دوپلر تغییر در طول موج (و در نتیجه در بسامد) است که میتواند از حرکت منبع و یا از حرکت ناظر یا هر دو نشات بگیرد.
این امواج می توانند:
امواج آب (آشفتگی مکانیکیای که مثلا با انداختن یک سکه کوچک در ظرف آب ایجاد می شود، موجی دایرهای بوجود میآورد که از آن نقطه به اطراف گسیل میشود. تعدادی سکه که بطور متوالی در یک نقطه انداخته شوند، یک رشته فیزیک امواج دایرهای هممرکز ایجاد میکنند. اما وقتی چشمه حرکت میکند، برای مثال هنگامی که سکهها از دستی رها میشوند که بر فراز ظرف حرکت میکند، فیزیک امواج دایرهای حاصل دیگر هممرکز نیستند.)
فشار_ صوت (خفاشها ، برای اینکه با استفاده از پژواک جای یکدیگر و همچنین جای حشرات و شکار خود را تشخیص دهند، از طریق گسیل فیزیک امواج صوتی بسیار ریزی که معمولا برای گوش انسان قابل شنیدن نیست، به اثر دوپلر وابستهاند.)
یا نور باشند.
اثر دوپلر در صوت
وقتی صدای آژیر آمبولانسی را که در حال نزدیک شدن به شماست، می شنوید و توجه می کنید که صدای آن ناگهان پس از دور شدن آمبولانس از شما کم می شود، در واقع اثر دوپلر را تجربه کرده اید.
وقتی منبع صدایی از کنار شما رد می شود، افت قابل توجهی در میزان صدای دریافتی توسط شما وجود خواهد داشت.
تغییرات طول موج در اثر دوپلر
سرعت صوت توسط محیطی که صوت در آن حرکت می کند، تعیین می شود؛ بنابراین برای منبع متحرک نیز همان مقدار را دارد. اما فرکانس و طول موج تغییر می کنند. طول موج برای منبع متحرک با روابط زیر داده می شود:
برای منبع در حال دور شدن، طول موج زیاد می شود:
برای منبع در حال نزدیک شدن، طول موج کم می شود:
اثر دوپلر در نور
یک سیستم متشکل از منبع نور و ناظر را در نظر بگیرید، جهت مثبت را از ناظر به سمت منبع در نظر بگیرید. بنابراین اگر منبع از ناظر دور شود، سرعت آن (v) مثبت است؛ اما اگر به سمت ناظر حرکت کند، سرعت آن منفی است. فرض می کنیم ناظر همیشه در حالت سکون است (پس v در واقع، سرعت نسبی کل بین منبع و ناظر است). سرعت نور (c) همواره مثبت در نظر گرفته می شود.
ناظر، فرکانس fl را دریافت می کند که متفاوت از فرکانس انتقال یافته از منبع fs است. این توصیف را می توان با مکانیک نسبیتی فرمول بندی کرد؛ با به کار بردن انقباض طول در حالت نسبیتی به رابطه زیر می رسیم:
جابه جایی به سمت آبی و قرمز (آبی گرایی و قرمزگرایی)
یک منبع نور که در حال دور شدن از ناظر است (v مثبت است) دارای فرکانس fL کم تر از fS است. در طیف نور مرئی، این امر، منجر به جابجایی به سوی انتهای قرمز طیف نور می شود؛ بنابراین شیفت قرمز نام دارد.
زمانی که منبع نور به ناظر نزدیک می شود (v منفی است)، fL بزرگ تر از fS است؛ در طیف نور مرئی، این امر، منجر به جابجایی به انتهای طیف نور که فرکانس بالایی دارد، می شود. اما چون بنفش، انتهای کوتاهی در طیف دارد، چنین جابجایی فرکانسی در واقعیت، شیفت آبی نامیده می شود. بدیهی است که در محدوده طیف الکترومغناطیسی (و در خارج از محدوده طیف مرئی) ممکن است این جابجایی ها واقعا به سمت آبی و قرمز پیش نروند. برای مثال اگر در محدوده مادون قرمز هستید، زمانی که یک "شیفت قرمز" می بینید، به سمت خارج از قرمز جابه جا می شوید!
اگرچه کل طیف جابه جا می شود، ساده ترین راه آن است که هنگام مشاهده خطوط طیفی به جابه جایی ها دقت کنیم زیرا طول موج آن ها ویژه است.
در انیمیشن زیر می بینید که چرا این تغییرات اتفاق می افتند. هر چه منبع به سمت راست حرکت کند، به موج هایی که در آن مسیر منتشر کرده بود و طول موج آن ها را کوتاه تر کرده بود، می رسد و نور به سمت آبی جابه جا می شود.
به طور مشابه، موج هایی که در سمت چپ توسط منبع منتشر شده بود، باقی می مانند و نور به سمت قرمز جابه جا می شود:
کاربردهای اثر دوپلر
پلیس از این ویژگی در جعبه های رادار استفاده می کند که برای ردیابی سرعت به کار می روند. سرعت وسیله (که در نقش منبع امواج بازتابیده است)، در تعیین تغییر فرکانس مؤثر است که می تواند با جعبه کشف شود (کاربردهای مشابه این حالت در اندازه گیری سرعت باد در جو است که رادار دوپلر نام دارد و بسیار مورد علاقه هواشناسان است).
شیفت دوپلری در ردیابی ماهواره ها هم کاربرد دارد. با مشاهده نحوه تغییرات فرکانس می توان سرعت را نسبت به موقعیت زمین معین کرد؛ این کار به ما اجازه می دهد از ردگیری با مرجع زمین برای تحلیل حرکت اجسام در فضا استفاده کنیم.
در نجوم، این شیفت ها مفیدند. هنگام مشاهده سیستمی با دو ستاره، با تحلیل تغییر فرکانس آن ها می توان گفت کدام به شما نزدیک و کدام از شما دور می شود.
تحلیل نوری که از فاصله دور در کهکشان ها به سمت ما می آید، نشان می دهد که نور یک شیفت قرمز را تجربه می کند. این کهکشان ها در حال دور شدن از زمین اند. در واقع، نتایج چنین مشاهداتی کمی فراتر از اثر دوپلر است و به انبساط فضا - زمان مربوط است که در نظریه نسبیت عام پیش بینی شده است. تعمیم این مشاهدات با دیگر یافته ها، تصویر "انفجار بزرگ یا مهبانگ" که منشأ پیدایش جهان است، تأیید می کند.
اثر دوپلر در نجوم
اثر دوپلر در نجوم کاربرد بسیار دارد زیرا در جهان همه چیز در حال حرکت است.
همانند مثال اتومبیل، زمانی که ستاره ای از ناظر دور می شود طول موج های طیف ستاره بلند تر شده در نتیجه به سوی سرخ طیف جا به جا شده(انتقال به سرخ) و اگر ستاره به ناظر نزدیک شود طول موج ها به سوی آبی طیف جا به جا میشوند(انتقال به آبی). تغییر طول موج فقط به سرعت نسبی ستاره بستگی دارد.نقش بارز این پدیده وقتی آشکار می شود که بدانیم تقریبا همه ی کهکشان ها انتقال به قرمز دارند و نتیجه بگیریم که جهان ما در حال انبساط است.
منابع
کتاب فیزیک هالیدی / رزنیک
ویکی پدیای فارسی
سایت تبیان
گرچه اینشتین ثابت کیهانی را بزرگترین اشتباه خود خواند اما شاید این عامل یکی از بزرگترین دستاوردهای مطالعات او باشد. اندازهگیریهایی که در سال ۱۹۹۸ گزارش شدند نشان میدهند که جهان با سرعت بیشتر و بیشتری رو به گسترش است. به علاوه، سرعت گسترش همانطور که در نسبیت عام با ثابت کیهانی محاسبه شده بود، افزایش یافته است.
تا قبل از انتشار گزارشها، ستارهشناسان همگی فکر میکردند که از سرعت گسترش به دلیل وجود گرانش بین کهکشانها، کاسته شده است. اندازهگیریها نشان دادند که انفجارهای ابر نواختر در کهکشانهای دور دست، کم نور تر از آن هستند که انتظار میرود. بنابراین کهکشانها دورتر از آن هستند که ما تصور میکنیم. اما این کهکشانها فقط در صورتی میتوانند چنین فاصله دوری از ما داشته باشند که افزایش سرعت گسترش از گذشته آغاز شده باشد.
ستارهشناسان به این نتیجه دست یافتهاند که افزایش سرعت گسترش کائنات وابسته به عاملی است که بر خلاف گرانش عمل میکند. این عامل ممکن است ثابت کیهانی و یا چیزی به نام انرژی تاریک باشد. دانشمندان هنوز به یک تئوری برای وجود انرژی تاریک نرسیدهاند اما آنها میدانند که چقدر از آن احتمالا در دنیا وجود دارد. مقدار انرژی تاریک کائنات حدودا دو برابر مقدار ماده در آن است.
محتویات |
انرژی تاریک
ممکن است جهان فعلی ما به لطف انرژی تاریک، برخاسته از بذرهای باقیمانده از جهان دیگری باشد که قبل از انفجار بزرگ وجود داشته است.
یکی از مدلهای ارائه شده برای توضیح چگونگی آغاز جهان هستی پیشنهاد میکند که این جهان آخرین حالت از یک چرخه بیپایان است. از دید این مدل که در سال 1381/2002 توسط «پاول اشتنهارت» از دانشگاه پرینستون و «نیل تورک» از دانشگاه کمبریج مطرح شده است، جهان ما در یک ناحیه 3 بعدی به نام شامه (brane) وجود دارد که توسط یک بعد فضایی چهارم از سایر شامهها مجزا شده است.
تحت شرایطی مناسب این شامهها با هم برخورد کرده و رویدادی نظیر انفجار بزرگ را پدید آورده است. پس از برخورد و قبل از آن که میلیاردها سال بعد برخورد دیگری بین شامهها رخ دهد به اطراف پراکنده شدهاند.
Brane با حذف پیشوند mem، از واژه membrane به معنای پوسته و غشاء گرفته شده است. در این مدل هر جهان بر روی یک پوسته در نظر گرفته میشود.
این مدل ابتدا تلاش کرد تا نوسانات دمایی و چگالی عالم را که در تابش پس زمینهی کیهانی قابل مشاهده است، توضیح دهد. تنها راهی که محسابات را بر مبنای مدل چرخهای سازگار می کند افزودن ابعاد اضافی – آن گونه که نظریه ریسمان پیش بینی میکند – به چهار بعد دیگر فضایی است.
حدود 600 میلیون سال از قدمت و حکمفرمایی انرژی تاریک بر جهان میگذرد.
متاسفانه افزودن ابعاد بیشتر خود باعث ایجاد مشکل دیگری میشود. وقتی دو شامه به هم نزدیک میشوند، ابعاداضافی باید با بعدی که شامهها را از هم جدا میکند به طور همزمان منقبض یا منبسط شوند. در غیر این صورت مناطقی از شامه که بزرگ هستند طوری درهم تنیده میشوند که بخش زیادی از آن منجر به ایجاد سیاهچالهها شده و تنها سهم کوچکی از آن به فضای معمولی و قابل سکونت تبدیل میشود. بعد از طی چندین چرخه، این فضا دیگر منقبض نشده و بطور غیرمتحمل باید به خلق جهان ما منجر شده باشد.
محاسبات این پژوهشگران نشان میدهد وقتی انرژی تاریک (چیزی که به نظر می رسد عامل انبساط شتابدار عالم باشد) وارد این مسئله شود، پذیرفتن این فرایند چرخه ای تا حدودی پذیرفتنی میشود، در این صورت میتوان گفت حدود 600 میلیون سال از قدمت و حکمفرمایی انرژی تاریک بر جهان میگذرد.
معمای انرژی تاریک
انرژی تاریک یک معما نیست
آیا افزایش سرعت کیهان به این اندازه مهم است؟ برخی از مفسران پاسخشان مثبت است و پاسخ آنها در حل معمایی است به نام انرژی تاریک. آنها بر این عقیدهاند که انرژی تاریک مفهومی است که هنوز توسط هیچ نظریهای تایید نشده است. ما با این نظر مخالفیم به عقیده ما انرژی تاریک سال هاست که توسط نظریه نسبیت عام و ثابت کیهانی تایید شده و مورد استفاده قرار میگیرد.
ثابت کیهانی ماده تاریک سرد مدل کیهانشناختی تقریباً از سوی تمام کیهانشناسان دنیا به عنوان بهترین نظریه بر اساس اطلاعات به دست آمده، شناخته شده است. اما در این نظریه سه ایراد به چشم میخورد که معما را پیچیده تر میکند در اینجا به بررسی این سه ایراد و دلایل خود برای تشخیص آنها میپردازیم.
اولین ایراد: ثابت کیهانی موضوعی بود که توسط دانشمندان نسبیت عام و حتی خود انیشتین رد شد. او در ابتدا این ثابت را مطرح کرد اما بعدها آن را بزرگترین اشتباه خود نامید. با آنکه طبق نظریه نسبیت عامش جهان ایستا نبود، اما او این موضوع را ندید و از این رو پیش گویی سادهای را در رابطه با انبساط جهان از دست داد. ثابت کیهانی را نمیتوانیم به عنوان عضوی بدانیم که به نسبیت عام اضافه شده زیرا جزئی اصلی و جدایی ناپذیر آن به شمار می آید. ماهیت و مقیاس آن چندان معماگونه تر از ثابت های دیگر در نظریههای بنیادین دیگر نیست.
دومین ایراد "مسئله انطباق" نام دارد. اطلاعات نشان میدهد که ما در مرحله کوتاهی از کیهان زندگی میکنیم. دوره ای که در آن ماده و انرژی تاریک در انبساط آن نقش دارند. چنین انطباق غیرمحتملی به عنوان "مسئلهای" برای فرضیه ثابت کیهانی ماده تاریک سرد است. اما اگر این اجزاء که تابع زمان کیهانی هستند، به عنوان اجزائی که با هم نسبت خطی و نه لگاریتمی دارند در نظر گرفته شوند، مشاهده میشود که این زمان کوتاه برابری میکند با نصف عمر جهان و انطباق غیرمحتملی وجود ندارد. نکته دیگر این مسئله این است که در هیچ حالتی ما نباید فرض را بر این بگذاریم که در یک مکان_زمان تصادفی و کاملاً اتفاقی قرار گرفتهایم، آنچنان که اشتباه "مسئله انطباق" آن را پیش فرض قرار میدهد. مثلاً چگالی در اطراف ما از چگالی میانگین کیهان فاصله زیادی دارد.
همیشه برای یک پدیده پیچیده فیزیکی یک توضیح ساده و اشتباه وجود دارد.
سومین ایراد، "انرژی خلاء" است. نظریه میدان کوانتومی به سبب ثابت کیهانشناسی فرض میکند که انرژی خلاء به نیروی کیهانشناختی افزوده شود. مانند برخی تشعشعات که بر بار الکترون میافزایند. اما این سهم فرض شده در ثابت کیهانی بسیار بزرگتر از مقدار مشاهده شده آن است. این ناهمخوانی یک معمای باقی مانده در نظریه میدان کوانتومی در حضور گرانش است، اما این یک اشتباه مفهومی است که ثابت کیهانی را با انرژی خلاء در نظریه میدان کوانتومی مغشوش کنیم. ثابت کیهانی را نباید به عنوان اثر نوعی انرژی مانند انرژی خلاء در نظریه میدان کوانتومی دانست، بلکه ثابت کیهانشناسی از رده مربوط به "انحنای نقطه صفر" است که دارای نوعی نیروی دافعه است که به علت دینامیک ذاتی فضا- زمان پدیدار میشود.
آزمایشات بر روی مدل ثابت کیهانشناسی ماده تاریک سرد باید ادامه پیدا کند و باید به دنبال فکرهای تازه برای آن باشیم. به عقیده ما و بسیاری دیگر، انرژی تاریک را اگر به عنوان معمایی بزرگ بپنداریم، خود باعث پیچیده تر شدن مسئله شدهایم.
انرژی تاریک یک معماست
در حال حاضر ثابت کیهانی ماده تاریک سرد به عنوان بهترین، موفقیتآمیزترین و کاملترین مدل شناخته شده کیهانشناسی است و برای آن آزمایشات فراوانی انجام گرفته همچنین تاکنون هیچ دادههای رصدی نتیجهای خلاف انرژی تاریک نداده است.
اما این موفقیت به بهایی به دست آمده است. در این مدل تنها 5 درصد از انرژی_ماده جهان قابل مشاهده و درک است و 95 درصد باقی مانده آن تاریک است. این 95 درصد تشکیل شده است از 25 درصد این بخش تاریک مجموعه ای از جرم- انرژی است که به شکل ماده تاریک که کهکشانها و ساختارهای مقیاس بزرگ را به یکدیگر پیوند میدهد و 70 درصدش به صورت انرژی تاریک است که باعث افزایش سرعت انبساط جهان و دور شدن کهکشانها شده است.
کیهانشناسان ترجیح میدهند که از ماده و انرژی تاریک به عنوان معما یاد کنند. نویسندگان بخش قبل عقیده دارند که انرژی تاریک میتواند با استناد به ثابت جدیدی به نام ثابت کیهانی توضیح داده شود. آنها ادعا میکنند که این یک توضیح کامل، ساده و بدون معما برای انرژی تاریک است و من مخالفم. به عقیده من ثابت کیهانی حتی در معنی غیرماورائی کلماتش هم دارای معماست. چیزی غیرقابل فهم یا ورای درک است.
ثابت کیهانی انرژی تاریک اینشتین سادهترین توضیح برای انرژی تاریک است. به اندازه کافی با دادهها متناسب است و دلیلی برای حذف آن وجود ندارد. اما مفهوم بزرگی ثابت کیهانشناسی، توصیفکننده مشاهداتی فراسوی حد فهم ماست.
انتظارات ما از کیهانشناسی بیشتر از اینست که مولفه ها و ثابتهایی را برای یک مدل تعیین کند تا مشاهدات ما را دوباره عملی سازد. در غیر اینصورت ما باید همچنان از اینکه دایرهای دیگر را بر مدل سیارهای بطلمیوس بیافزاییم خوشحال میبودیم. بزرگی این ثابت را نمیتوان با هیچ یک از قوانین فیزیکی شناخته شده توضیح داد و این یک معما است. به گفته اختر فیزیکدان تامی گلد همیشه برای یک پدیده پیچیده فیزیکی یک توضیح ساده و اشتباه وجود دارد. پس نباید به دلیل ساده بودن توضیحات با استفاده از ثابت کیهانی به آن قانع شویم.
منابع
- دانشنامه ستارهشناسی
- سایت تبیان
- مجله نجوم
- ماهنامه آسمان شب
A Reuleaux triangle is the simplest and best known Reuleaux polygon. It is a curve of constant width, meaning that the separation of two parallel lines tangent to the curve is independent of their orientation. Because all diameters are the same, the Reuleaux triangle is one answer to the question "Other than a circle, what shape can a manhole cover be made so that it cannot fall down through the hole?" The term derives from Franz Reuleaux, a 19th-century German engineer who did pioneering work on ways that machines translate one type of motion into another, although the concept was known before his time.
Contents[show] |
[edit]Construction
With a compass, sweep an arc sufficient to enclose the desired figure. With radius unchanged, sweep a sufficient arc centred at a point on the first arc to intersect that arc. With the same radius and the centre at that intersection sweep a third arc to intersect the other arcs. The result is a curve of constant width.
Equivalently, given an equilateral triangle T of side length s, take the boundary of the intersection of the disks with radius s centered at the vertices of T.
By the Blaschke–Lebesgue theorem, the Reuleaux triangle has the least area of any curve of given constant width. This area is , where s is the constant width. The existence of Reuleaux polygons shows that diameter measurements alone cannot verify that an object has a circular cross-section.
The area of Reuleaux triangle is smaller than that of the disk of the same width (i.e. diameter); the area of such a disk is .
[edit]Reuleaux polygons
The Reuleaux triangle can be generalized to regular polygons with an odd number of sides, yielding a Reuleaux polygon. The most commonly used of these is the Reuleaux heptagon, which is the shape of several coins:
- Botswana pula coins in the denominations of 2 pula, 1 pula, 25 thebe and 5 thebe.
- Cypriot 50-cent coin, from 1991 until Cyprus joined the Euro in 2008.
- Jordanian quarter-dinar and half-dinar coins.
- Mauritian 10-rupee coin.
- British 20-pence and 50-pence coins.
- Canadian Loonie dollar coin. (eleven sides)
The constant width of such coins allows their use in coin-operated machines.
[edit]Other uses
- The rotor of the Wankel engine is easily mistaken for a Reuleaux triangle but its curved sides are somewhat flatter than those of a Reuleaux triangle and so it does not have constant width.[1]
- The Watts Brothers Tool Works square drill bit has the shape of a Reuleaux triangle and can, if mounted in a special chuck which allows for the bit not having a fixed centre of rotation, drill a hole that is nearly square;[2] the corners of the square are slightly rounded, as can be seen by tracing any vertex in this figure, and the drill bit covers 0.9877... of the area of the square.[3] The Harry Watt square is often used inmortising[4][5] Other Reuleaux polygons are used to drill pentagonal, hexagonal, and octagonal holes.
- A Reuleaux triangle (along with all other curves of constant width) can roll but makes a poor wheel because it does not roll about a fixed center of rotation. An object on top of rollers with cross-sections that were Reuleaux triangles would roll smoothly and flatly, but an axle attached to Reuleaux triangle wheels would bounce up and down three times per revolution. This concept was used in a science fiction short story by Poul Anderson titled "The Three-Cornered Wheel."[6]
- Several pencils are manufactured in this shape, rather than the more traditional round or hexagonal barrels.[7] They are usually promoted as being more comfortable or encouraging proper grip, as well as being less likely to roll off tables (since the center of gravity moves up and down more than a rolling hexagon).
- The shape is used for signage for the National Trails System administered by the United States National Park Service,[8] as well as the logo ofColorado School of Mines and the Connecticut Collegiate Mathematics Competition.
- Valve covers used in the Mission Bay Project of San Francisco to differentiate reclaimed water from potable water are in the shape of a Reuleaux triangle.[9]
- Among all quadrilaterals, the shape that has the greatest ratio of its perimeter to its diameter is an equidiagonal kite that can be inscribed into a Reuleaux triangle.[10]
- Many guitar picks employ the Reuleaux triangle, as its unique shape combines a sharp point to provide strong articulation, with a wide tip to produce a warm timbre. Many players find the shape ergonomic, since it naturally tends to point in the proper direction. Its three equal tips also prevent wear and extend lifespan, as compared to the single tip of a pick shaped like an isosceles triangle. [11]
[edit]Three-dimensional version
The intersection of four spheres of radius s centered at the vertices of a regular tetrahedron with side length s is called the Reuleaux tetrahedron, but is not a surface of constant width.[12] It can, however, be made into a surface of constant width, called Meissner's tetrahedron, by replacing its edge arcs by curved surface patches. Alternatively, the surface of revolution of a Reuleaux triangle through one of its symmetry axes forms a surface of constant width, with minimum volume among all known surfaces of revolution of given constant width (Campi, Colesanti & Gronchi (1996)).
[edit]See also
اروپا
مساحت | ۱۰٬۱۸۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع |
---|---|
جمعیت | ۷۳۱ میلیون نفر |
تراکم جمعیت | ۷۰ نفر در کیلومتر مربع |
شمار کشورها | ۵۰ |
زبانها | فهرست زبانها |
محدودهٔ زمانی | گرینویچ تا گرینویچ+۵ |
دامنه اینترنتی | eu. (اتحادیه اروپا) |
بزرگترین شهرها | فهرست کلانشهرهای اروپا |
قاره اروپا در نیمکره شمالی قرار گرفته و پس از اقیانوسیه، دومین قاره کوچک جهان است. قاره اروپا با قاره آسیا در یک پهنه خشکی قرار گرفتهاند و با یکدیگر اوراسیا را تشکیل میدهند. مرز میان اروپا و آسیا را کوههای آرال تشکیل میدهند.
مساحت اروپا حدود ۱۰ میلیون کیلومتر مربع است و بیش از ۷۳۰ میلیون نفر جمعیت دارد که یازده درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند.[۱] با وجود مساحت نسبتاً کم خود، اروپا پس از آسیا دومین قاره جهان از نظر تراکم جمعیت است.
اروپا در اصل شبه جزیرهای در شمال غرب اوراسیا و در شمال قاره آفریقا است. اروپا که به دلیل قرار گرفتن در منطقهٔ معتدل شمالی به قاره سبز معروف است بین آبهای دریای خزر و دریای سیاه در جنوب شرقی، مدیترانه در جنوب، اقیانوس اطلس درغرب و دریای آدریاتیک در شمال قرار دارد. اروپا همچنین جزایر بسیاری دارد که از جزایر بزرگ آن میتوان به جزایر بریتانیا وایسلند اشاره کرد. شماری از شهرهای مهم و تاریخی جهان ازجمله لندن، رم، مسکو، آتن، و برلین در اروپا قرار گرفتهاند.
یکسوم از زمینهای این قاره قابل کشاورزی است که این درصدی بسیار بالاتر از دیگر قارههای جهان است. آبوهوای آن نیز در کل معتدل است و انسان از دهها هزار سال پیش از قاره اروپا سکونت یافتهاست. وجود جریان آب گرم موسوم به گلف استریم که از اقیانوس به آبهای غربی اروپا جریان دارد باعث معتدل شدن آبوهوای آن شدهاست. بیشتر مردم قاره اروپاسفیدپوست هستند و درصد بالای آنها به زبانهای هندواروپایی سخن میگویند.
پهنه اروپا به طور کل کمارتفاع است اما کوهستانهای آلپ، پیرنه، کارپات و بالکان از این قاعده مستثنا است. رودهای اصلی اروپا عبارتند از ولگا، دانوب، راین، رون، و البه. بزرگترین رود اروپا ولگا است. این رودها در جابهجایی مردم و کالا کمک زیادی به اهالی این قاره میکند.
از دیدگاه سیاسی قاره اروپا را به طور معمول به اروپای غربی و اروپای شرقی تقسیم میکنند. بیشتر کشورهای اروپای شرقی ازجمله روسیه، در دورهای در زمره کشورهای بلوک شرق به شمار میآمدند و بخشی از آنها نیز در میان کشورهایاتحاد شوروی بودند. خاک روسیه که بزرگترین کشور جهان است در هر دو قاره آسیا و اروپا گسترده شدهاست. با وجودیکه بیشتر خاک روسیه در قسمت آسیایی آن قرار دارد، بیشتر جمعیت این کشور در بخش اروپایی که در غرب کوههای آرال است زندگی میکنند.
محتویات[نمایش] |
واژه [ویرایش]
واژه اروپا را برگرفته از واژه سامی غروب دانستهاند که از ریشه اکدی erebu وارد زبانهای اروپایی شدهاست.[۲] و نام دیگر آن قارهٔ سبز است.
تاریخ اروپا [ویرایش]
برای اثباتپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است یا منابع ارائهشده بهدرستی ارجاع داده نشدهاند. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع در آینده مردود و حذف خواهندشد. |
یونانیان [ویرایش]
یونان باستان از صدها دولت - شهر مستقل تشکیل میشد. از سده هشتم پیش از میلاد، یونانیها ساخت شهرهای جدید در سراسر مدیترانه را آغاز کردند. این مستعمرههای یونانی با شاهنشاهی نیرومند ایران در تماس بودند. در نتیجه تشنج بین یونان و ایران افزایش یافته و در سال ۵۰۰ (پیش از میلاد)، جنگی بین آنها در گرفت. در سال ۴۷۹ (پیش از میلاد) ارتش متحد دولت - شهرهای یونان، ایران را شکست داد.
آکروپولیس [ویرایش]
باقیماندههای اکروپولیس، آتن امروزی را در بر میگیرد. آتن ثروتمندترین و بزرگترین ناحیه شهری یونان بود. شهروندان این شهر از یک دموکراسی ابتدایی (دولت مردمی) برخوردار بودند. تا پیش از قرن پنجم قبل از میلاد، ناحیه شهری اسپارت بیشتر نواحی جنوب یونان را تحت کنترل داشت. این ناحیه را منطقه «پلویونی» مینامند. زندگی اسپارتیها در جنگ میگذشت. همه شهروندان مذکر و بالغ، اعضاء تمام وقت ارتش محسوب میشدند. زنها آموزشهای فیزیکی میدیدند تا بتوانند فرزندانی قوی و نیرومند به دنیا بیاورند. هنگامی که شهروندان اسپارتی مشغول پرداختن به امور جنگی بودند، بردگان روی زمینها کشاورزی میکردند. اولین مسابقات المپیک، در شهر المپیا، در جنوب یونان برگزار شد.
رومیان [ویرایش]
حکومت اولین امپراتور روم، آگوستوس در سال ۲۷ (پیش از میلاد) آغاز شد. این حکومت شاهد آغاز پکس رومانا، یا دوران ثبات سیاسی و شکوه و جلال فراوان که حدود ۲۰۰ سال ادامه داشت، بود. در طول این دوره، امپراتور روم بهمدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی حکومت میکرد. امپراتوری به شکل کاملی سازماندهی شده بود و به خوبی اداره و کنترل میشد. یک شبکه از راهها، سرزمینهای امپراتوری را به پایتخت، رم، متصل میکرد. لژیون آموزش دیده روم از تمام نقاط بحرانی در طول مرزهایش دفاع میکرد. شهروندان رومی از یک قانون مشترک، فرهنگ مشترک و زبان مشترک لاتینی، بهرهمند بودند.
تا سال ۴۵۰ رومیان باستان، انگلستان را ترک کرده بودند و به جای آنها تعداد زیادی از مردم شمال اروپا در آنجا اقامت داشتند. اقوامی که در آنجا سکونت داشتند متعلق به چهار قبیله، آنگلها، یوتها، فرزینها و ساکسونها بودند. این ساکنان، «آنگلوساکسون» نامیده شدند. قبرهای منطقه ساتن هو با یادداشتهای راهبانی مثل عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان میکند. قرنها بعد، شاهان آنگلوساکسون مانند آلفردکبیر با مهاجمان وایکینگجنگیدند. در دنیای رومیها سایو بودن افراد (شهروند رومی)، اهمیت زیادی داشت. ابتدا، مقام شهروند فقط به افرادی که در درون شهرها زندگی میکردند، داده میشد. در سال ۸۹ (پیش از میلاد)، مقام شهروند به تمام ایتالیاییها اعطا شد. تا پیش از ۲۱۲، مقام شهروند رومی به همه مردان آزادی که در محدوده امپراتوری روم زندگی میکردند، اعطا شد. مقام شهروندی به بردگان و زنها داده نمیشد.
اروپای قرون وسطی [ویرایش]
تا سده ۱۳ (میلادی)، قلعههای متعلق به شوالیهها بیش از هرچیز دیگری در پهنه اروپا خودنمایی میکرد. شوالیهها از زندگی مرفهی برخوردار بودند که با زندگی دهقانانی که روی زمینهای آنها کار میکردند، تفاوت زیادی داشت. شهرهایی در اطرافقلعهها به وجود آمدند و توسعه یافتند. بازرگانان برای تجارت از راههای سختگذر سفر میکردند. زائران سفرهایی طولانی را برای زیارت اماکن مقدس انجام میدادند. زندگی دشوار بود و جنگ، قحطی و طاعون همواره جان مردم را تهدید میکرد. در اواخر قرن پانزدهم میلادی، آخرین بخش از قلمرو مسلمانان اسپانیایی گرانادا یا همان شهر قرناطه در اندلس، به حکمرانان مسیحی آن دیار، فردیناند فرمانروای آراگون و ایزابلافرمانروای کاستیل، تسلیم شد. در همان سال، با حمایت مالی فردیناند و ایزابلا، کریستف کلمب از اقیانوس اطلس گذشت و به جزایر هند غربی (در نزدیکی سواحل آمریکا) رسید. در اروپای قرون وسطی، کاری که مردم انجام میدادند، غذایی که میخوردند، لباسی که میپوشیدند و محلی که در آن زندگی میکردند، همگی بستگی به جایگاه اجتماعی آنها داشت. حدودا از تاریخ ۸۰۰ تا ۱۰۵۰ به مدت سه قرن، جنگجویان وایکینگ با کشتیهای دراز و براق خود، اروپا را به وحشت میانداختند. آنها از اسکاندیناویبرای جستجوی نقره، بردگان و زمین به دریا میرفتند. گروهی به بریتانیا و فرانسه حمله میکردند، در حالیکه دیگران روسیه و رودخانههای دوردست آسیا را مورد تاخت و تاز قرار میدادند. واکینگها کاشفان دلیر و شجاعی بودند. آنها با شجاعت از میان امواج خروشان اقیانوس اطلس عبور کرده، ایسلند و گروئنلند را کشف کردند و حتی به شمال آمریکا نیز قدم گذاشتند.
دوره جنگهای صلیبی [ویرایش]
در سال ۱۰۹۵ «پاپ اوربان دوم» همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشلیم (بیت المقدس فعلی) واقع در فلسطین را بازپس گیرند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. در سال ۱۰۹۶، بالغ بر ۱۵۰ هزار اروپایی به راستی تصمیم گرفتند که به صف اول جنگجویان صلیبی بپیوندند. جنگهای صلیبی یکی از پرشورترین وقایع قرون وسطی بودهاست. در آن سال، بزرگترین سپاههایی که اروپا تا آن زمان به چشم ندیده بود، به رهبری شوالیههای جوشن پوش، با بیرقهای در اهتزازی که تقریباً نشان تمامی خانوادههای اصیل اروپای غربی را بر خود داشت، سه هزار مایل راه را تا فلسطین پیمودند تا به نام کلیسای کاتولیک رومی، سرزمین مقدس را فتح کنند. آنها تمامی خطرها را به جان خریدند تا شهر مقدس اورشلیم (بیت المقدّس) را فتح کنند. تعداد زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند در سال ۱۰۹۹ بیت المقدس را تسخیر کردند. در بین سالهای ۱۰۹۹ تا ۱۲۵۰، شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد اما در هیچیک از آنها صلیبیان موفقیتی به دست نیاورند.
اروپای فئودالی [ویرایش]
از حدود سال ۸۰۰ تا ۱۳۰۰، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه، مالک تمام زمینی بود که به مناطقی به نام ملک اربابی تقسیم میشد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب میشد. او سوگند وفاداری یاد میکرد و متعهد میشد که برای حفاظت از اموال پادشاه، سربازانی (مردان جنگی) استخدام کند. رعیتها در روستاها زندگی میکردند. آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) میدادند. پاپ یکی از قدرتمندترین حاکمان اروپایی فئودالی محسوب میشد. او رئیس کلیسای کاتولیک رومی بود که مقدار زیادی زمین تحت مالکیت خود داشت. پاپ از همه پادشاهان انتظار داشت از او اطاعت کنند. اما هنگامی که قدرت پادشاهان و امپراتورها زیادتر شد، سعی کردند باکلیسا مبارزه کنند.
جنگ انگلیس و فرانسه [ویرایش]
در سال ۱۳۳۷ پادشاه انگلیس، ادوارد سوم، علیه پادشاه فرانسه، فیلیپ ششم، اعلام جنگ کرد. ادوارد معتقد بود که مالک حکومت فرانسهاست. محاصرههای زیادی به وقوع پیوست و جنگهایی بزرگ رخ داد. البته در این درگیریهای ۱۱۶ ساله، دورانی طولانی در صلح گذشت. ابتدا، انگلیسیها در جنگهای کرسی، پواتیه و آژنکور پیروز شدند. سرانجام فرانسویها که از سخنان ژاندارک به هیجان آمده بودند، مهاجمان انگلیسی را در سال ۱۴۵۳ عقب راندند. در ابتدا انگلیسیها پیروزیهای فراوانی به دست آورند. در سال ۱۳۴۶، آنها پیروزی مهمی در جنگ کرسی، در شمال فرانسه، به دست آوردند. کمانداران انگلیسی با استفاده از کمانهای بلند، سواره نظام فرانسه را نابود کردند. انگلیسیها در سال ۱۳۵۵ حمله جدیدی را به رهبری وارث ادوارد سوم، ادوارد شاهزاده ولز (۱۳۷۶-۱۳۳۶)، آغاز کردند. ادوارد فرمانده بیرحم نظامی، به دلیل آنکه زره سیاه به تن میکرد، به شاهزاده سیاه معروف شد. در سال ۱۳۵۶ در جنگ پواتیه، در مرکز فرانسه، شاهزاده سیاه پیروزی بزرگی به دست آورد. پادشاه فرانسه، ژان دوم (۱۳۶۴- ۱۳۱۹)، در این جنگ اسیر شد و برای آزادیش درخواست ۴ میلیون سکه طلا از فرانسه شد. در طول سالهایی که فرانسه مشغول عقب راندن مهاجمان انگلیسی بود، جنگ به صورت پیوسته ادامه داشت. در سال ۱۴۵۳، فقط بندر کاله، در شمال فرانسه، در دست انگلیس باقی مانده بود. بدینسان، جنگ صد ساله به پایان رسید. با این وجود، تا سال ۱۸۰۱، پادشاهان انگلستان کماکان خود را پادشاه انگلستان و فرانسه مینامیدند.
رنسانس [ویرایش]
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سده ۱۵ (میلادی) و سده ۱۶ (میلادی) به وجود آورد. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شدهاست. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان باستان، با دیدگاهی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهای واقعگرایانه نقاشی کردند. فرمانروایان ساختمانها و آثار بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه به زودی در سراسر اروپا گسترش یافت. مطلوب «انسان عصر رنسانس»، فرد درخشان و همه فن حریفی بود که در موضوعات فراوانی کارآزموده باشد. لئوناردو داوینچی و میکل آنژ مشهورترین آنان هستند؛ دستاوردهای آنان احترامشان را در جامعه افزایش داد.
اروپا در سدههای ۱۶ و ۱۷ [ویرایش]
مردم اروپا در طول سده ۱۶ (میلادی) و سده ۱۷ (میلادی)، عقاید سنتی را زیر سوال بردند. دانشمندانی همچون گالیله و اسحاق نیوتنروشهای جدید را توسعه داده و بر مبنای مشاهدات و تجارب خود به کشفیات فراوانی دست یافتند. در بسیاری از شاخههای دانش از جملهفیزیک، کالبدشناسی، نجوم، و ریاضیات، پیشرفتهای بزرگی حاصل شد. نیکولاس کوپرینک ستاره شناس لهستانی، کتاب «گردش افلاک آسمانی» را منتشر کرد. او دراین کتاب، عقاید جدید خود را مبنی بر گردش سیارات به دور خورشید، بر خلاف نظریه گردش سیارات به دور زمین، مطرح کرد. در سده ۱۷ (میلادی)، دانشمندان متوجه این مسئله شدند که سیارات به دور خورشید حرکت میکنند. مدلهای مکانیکی منظومه شمسی برای نشان دادن این موضوع ساخته میشدند. این دستگاههای جهاننما به نام «ارری» مشهور شد زیرا اولین بار برای «ارل ارری» ساخته شد.
انقلاب فرانسه [ویرایش]
در ۱۴ جولای ۱۷۸۹، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده میشدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروزانقلاب فرانسه شد و به مدت ۱۰ سال این کشور را دچار هرج و مرج کرد. در ۱۷۹۱، دو سال پس از انقلاب فرانسه، حکومت دستگاه جدیدی را برای اعدام در ملاء عام به خدمت گرفت. این دستگاه که گیوتین نامیده میشد، برای قطع سر انسان با سرعت و بدون درد، طراحی شده بود. این ابزار اما به زودی تبدیل به سمبل خوفناک دوره ترور شد. لویی شانزدهم در سال ۱۷۹۲ اعدام (با گیوتین) شد و سرانجام، در سال ۱۷۹۹، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
انقلاب صنعتی [ویرایش]
تغییرات بزرگی که در سده ۱۸ (میلادی) در انگلستان رخ داد به نام انقلاب صنعتی شناخته میشود. اختراعات جدیدی مثل ماشین بخار، کالاها را سریعتر و ارزانتر از قبل تولید میکرد. در قرن نوزدهم، گسترش صنعت به بقیه اروپا و سرزمین آمریکا رسید. راهآهن سرعت مسافرت را زیاد کرد. مردم زیادی در کارخانهها کار و در شهرها زندگی میکردند.
جنگ جهانی اول [ویرایش]
در ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیادرگرفت. هیچیک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال به طول انجامید. پیش از پیروزی متفقیندر نوامبر ۱۹۲۸ حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. هنگامی که در ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ اعلام شد، میلیونها تن از مردم شادمان در خیابانهای شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی کردند. مردم تصمیم حاکمان خود برای رفتن به جنگ را مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای جنگیدن، هجوم میآورند. با این وجود، صحنههای وحشتانگیز جنگ جهانی اول، نگرش مردم به جنگ را تغییر داد؛ یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون کشیده شدند. جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری را نابود کرد؛ امپراتوری آلمان تاج و تخت را از دست داد و جمهوری وایمار جایگزین آن شد. امپراتوریهای شکست خورده امپراتوری اتریش - مجارستان و عثمانی از هم گسیختند و امپراتوری روسیه نیز به دست انقلابیهای بلشویک افتاد.
جنگ جهانی دوم [ویرایش]
در قرن بیستم بین دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بسیاری از کشورهای اروپایی از دموکراسی دست کشیدند. حزب نازی به رهبریآدولف هیتلر در آلمان به قدرت میرسد و فاشیستها به رهبری موسولینی بر ایتالیا حکومت میکنند. ابتدا بریتانیا و فرانسهکوشیدند با این دیکتاتورهای جنگطلب سازش کنند. اما عاقبت در سال ۱۹۳۹ در برابر تهاجم هیتلر ایستادند و اروپا به جنگ جهانی دوم کشیده شد. در سپتامبر ۱۹۳۹، جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. آدولف هیتلر، میخواست تا رایش سوم به یک قدرت مطلقه در اروپا تبدیل شود. در آغاز تاکتیک حملات برقآسا موفقیتآمیز مینمود. اما پس از سال ۱۹۴۳، قوای متفقین، متشکل از نیروهای آمریکا، شوروی و انگلستان، بر آلمان برتری یافتند. سرانجام، آلمان در ماه مه ۱۹۴۵، نه روز پس از خودکشی هیتلر، تسلیم شد. بیش از بیست میلیون اروپایی در این جنگ کشته شدند.
اتحادیه اروپا [ویرایش]
اتحادیه اروپا یک اتحادیه اقتصادی-سیاسی است که از ۲۷ کشور اروپایی تشکیل شدهاست. منشا اتحادیه اروپا به جامعه اقتصادی اروپا که در سال ۱۹۵۷ با توافقنامه رم بین ۶ کشور اروپایی شکل گرفت، باز میگردد. از آن تاریخ با اضافه شدن اعضای جدید، اتحادیه اروپا بزرگتر شدهاست. در سال ۱۹۹۳، توافق ماستریخت چارچوب قانونی کنونی اتحادیه را پایه گذاری کرد. اتحادیه اروپادر سال ۱۹۹۹ واحد پول مشترکی به نام یورو را معرفی کرد که تاکنون در ۱۷ کشور جایگزین پولهای ملی شدهاست. اتحادیه اروپا با ۵۰۰ میلیون شهروند ۳۱٪ تولید ناخالص داخلی سال ۲۰۰۷ در جهان را تولید کردهاست. (۱۵٫۸ تریلیون دلار)
منابع و پانویس [ویرایش]
- Blanchard, Raoul, and Raymond E. Crist. 1935. A geography of Europe. New York: H. Holt and Co.
- Gottmann, Jean. 1962. A geography of Europe. New York: Holt, Rinehart and Winston.
- ↑ "Global: UN Migrants, Population". Migration News. January 2010 Volume 17 Number 1.
- ↑ Online Etymology Dictionary, 2001-2010 Douglas Harper
|
|
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔاروپا موجود است. |
|
|
در سال 1973 ،کشف اتفاقی فورانگرهای پرتو گاما کیهانی(GRBs) ،بر اساس اطلاعاتی از فضاپیمای نظامی «ولا»،که هدفش نظارت بر پیمان محدودیت آزمایش هسته ای بود، اعلام شد.اما فهم یک ایده روشن از منشا آنها تا اواخر سال 1990 طول نکشید. فورانگر پرتو گاما( GRB) یک پالس کوتاه مدت از تشعشع گاما) با انرژی حدود 20 کیلو الکترون ولت تا دهها گیگا الکترون ولت) است.
با ابزار هایی با حساسیت کافی،حدود یک انفجار در هر روز قابل آشکارسازی است.محدوده زمانی GBR از 10 میلی ثانیه تا 1000 ثانیه یا بیشتر است،ولی مقدار متوسط تقریباً 10 ثانیه است.برای این زمان کوتاه،شاید آنها روشن ترین اشیاء در آسمان پرتو گامایی باشند.یک مثال در شکل 1 نشان داده شده است.هر انفجار از یک جهتتصادفی منحصر بفرد می آید؛هیچوقت دو اتفاق از یک جهت کاملا یکسان شناسایی نشده است. توزیع منابع فورانگر گاما در آسمان کاملاً همسانگرد است (شکل 2).این خواص،که کاملا برخلاف منابع معمول پرتو گاما هستند( نجوم پرتو گاما را ببینید)توضیح می دهد که چرا پیشرفت در فهم منابع فورانگرهای پرتو گاما آهسته بوده است: تلسکوپ های پرتو گاما به داشتن میدان دید کم و ارایه دقیق اطلاعات مکانی تمایل دارند و این مسئله نظارت آنها را بر کل آسمان غیر واقعی می سازد. اصلی ترین تکنیک ردیابی برای تعیین زمان انفجار، شبکه بین سیاره ای و آرایه های بزرگی مانند رصدخانه پرتوگاما کامپتون(Compton) هستند. در سال 1997 ، یک کشف مهم به وسیله فضاپیمای ایتالیایی-هلندی ((BeppoSAX))،که هم یک دوربین میدان گسترده و هم یک تلسکوپ میدان باریک پرتو ایکس حمل میکرد، به دست آمده است .دوربین میدان گسترده آن را قادر می ساخت تا کاوش کند و محل انفجار را در محدوده ی انرژی 2 تا 10 کیلوالکترون ولت با دقت چند دقیقه قوسی مشخص کند.سپس در عرض چند ساعت فضاپیما می توانست طوری جابه جا شود که با تلسکوپ میدان باریک موقعیت منبع انفجار را نشان دهد.
این نوع انفجارها (GRBs) درخشش تشعشعات گاما به همراه انفجار های پرانرژی هستند که در کهکشان های دوردست مشاهده شده اند. آن ها درخشان ترین پدیده های الکترومغناطیسی شناخته شده در جهان هستند. این انفجارها ممکن است از 10میلی ثانیه تا چند دقیقه بطول بیانجامند؛ و یک انفجار معمولی 40-20 ثانیه طول می کشد.
معمولاً انفجار اولیه، "پستاب" طولانی مدتی را بدنبال خواهد داشت که با طول موج بلندتری ساطع می شود (یعنی به یکی از اشکال پرتو ایکس، فرابنفش، فروسرخ، ماکروویو و رادیویی). دانشمندان معتقدند که اکثر GRB های مشاهده شده متشکلند از یک پرتو باریکِ تابش شدید که به هنگام دوران سریع یک ابرنواختر- ستاره ی پرجرمی که پس از رمبش، یک ستاره نوترونی، ستاره ی کوارکی و یا سیاهچاله از آن شکل می گیرد- آزاد می شود.
به نظر می رسد که زیر رده ای از GRB ها (انفجار های کوتاه) از فرایند متفاوتی ناشی می شوند. که این فرایند ممکن است ادغام ستاره های دوتایی نوترونی و شاید گسترش رزونانسِ بین هسته و پوسته این ستارگان باشد، که در نتیجه تحمل نیروهای جزر و مدی بسیار در ثانیه های آخر، و انفجارِ پس از آن و تکه تکه شدن کل پوسته ی ستاره، رخ داده است.
منابع اکثر GRB ها میلیارد ها سال نوری با زمین فاصله دارند. و این دال بر این نکته است که انفجارها همبسیار پرانرژی هستند (یک انفجار معمولی در عرض چند ثانیه، به اندازۀ کل انرژی آزاد شده از خورشید در طول عمر 10 میلیارد ساله اش، انرژی آزاد می کند) و هم بسیار نادر (یعنی تعدادی معدود در هر کهکشان در هر یک میلیون سال).
تمام GRB های مشاهده شده متعلق به خارج از کهکشان راه شیری هستند، گرچه یک رده ی مربوط به این پدیده، شراره های تکرار شونده ی اشعه ی نرم گاما، همراه با مگنتار های منسوب به درون راه شیری هستند. چنین فرض شده است که یک انفجار اشعه گاما در راه شیری- که مستقیماً به سمت زمین نشانه رفته- ممکن است منجر به انهدامی عظیم شود.
GRB ها اولین بار در سال 1967 توسط ماهواره های Vela شناسایی شدند - یک سری ماهواره هایی که برای شناسایی آزمایشات مخفیانه ی سلاح های هسته ای طراحی شده اند. در سالهای بعد صدها مدل فرضی برای توجیه این انفجارها ارائه شدند، از جمله برخورد دنباله دارها با ستاره های نوترونی. اطلاعات کمی برای توضیح این مدل ها در دسترس بود تا اینکه در سال 1997 اولین پرتو ایکس و پستابهای نوری آن شناسایی شد و محاسبۀ مستقیمِ انتقال به سرخ آنها با استفاده از طیف سنجی نوری صورت گرفت، و بدین گونه فواصل و انرژی خروجیشان مورد محاسبه قرار گرفت. این اکتشافات و تحقیقات بعدی بر روی کهکشان ها و ابرنواخترهای مربوط به این نوع انفجار، فواصل و درخشش GRB ها را مشخص نمود. این حقایق قطعاً آنها را در کهکشان های دور قرار داده و GRB های طولانی مدت را به مرگ ستارگان پرجرم ربط می دهد، که تنها سرچشمه ی ممکن برای انرژی خروجی مشاهده شده است.
منبع
ویکی پدیا انگلیسی[۱]
Encyclopaedia of astronomy and astrophysics - Nature Publishing Group 200
ظریهی برخورد بزرگ (giant impact hypothesis) بیان میدارد که ماه از باقیماندههای حاصل از برخورد بین زمین و جسمی به اندازهی مریخ، در حدود چهار و نیم میلیارد سال پیش تشکیل شده است. جسمی که به زمین برخورد کرده را بعضی اوقات تئا (Theia) مینامند؛ از آن رو که تئا، تیتان اسطورههای یونانی ما و زندگی بخشنده به سلن-خدای ماه-است.
نظریهی برخورد بزرگ، یکی از نظریههای علمیای است که در حال حاضر برای شکلگیری ماه پذیرفته شده است. شواهدی که این نظریه را توجیه میکنند عبارتند از:
- جهت خاص حرکت وضعی زمین و حرکت مداری ماه
- نمونههایی از سنگهای ماه که نشان میدهند روزی سطح ماه مذاب بوده
- هستهی به نسبت کوچک آهنی ماه، چگالی کوچکتر ماه در مقایسه با زمین
- شواهدی از برخوردهای مشابه در دیگر سیستمهای ستارهای (که دیسکهای برافزایشی را ایجاد میکنند)
- و برخوردهای بزرگی که در نظریات شکلگیری منظومه شمسیوجود دارند.
البته با این وجود حتی دربارهی بهترین مدلهای برخورد بزرگ نیز سوالهایی بی پاسخ باقی میمانند. انرژی زیاد حاصل از چنین برخوردی زمین را به حدی گرم میکند که اقیانوسی از ماگما در سطح آن شکل بگیرد؛ اما هنوز شواهدی از ته نشین شدن عناصر سنگینتر به سمت جبهی زمین که نتیجهی ذوب سطحی است، به دست نیامده است. در حال حاضر هیچ مدل یکپارچه و کارآمدی که مراحل تحول قرص غبار اطراف زمین که پس از برخورد شکل گرفته است تا شکل گیری یک جرم واحد (ماه) را توصیف کند، وجود ندارد. سوالات دیگری که باقی میمانند شامل موارد زیر نیز میشوند:
- چه زمانی و چگونه ماه ذخیرهی عناصر فرار خود را از دست داد؟
- چرا سیارهی زهره که خود نیز در طول شکل گیری برخوردهای بزرگی از این دست را تجربه کرده، اکنون هیچ قمری ندارد؟
تاریخ مدل
در سال 1898، جورج داروین نخستین کسی بود که پیشنهاد داد در ابتدا، زمین و ماه یک جسم بودهاند. نظریهی داروین این گونه شکلگیری ماه را توجیه میکرد که ماه مذاب، به دلیل نیروی مرکزگریز حاصل از چرخش سریع زمین به دور خود، از آن به بیرون پرتاب شده است؛ و این توجیه برای شکلگیری ماه، در بیشتر مجامع علمی پذیرفته شد. با استفاده از مکانیک نیوتونی، داروین محاسبه کرد که ماه در گذشته به زمین نزدیکتر بوده و از آن دور میشود. این دور شدن تدریجی در آینده توسط آزمایشات شوروی و آمریکا با کارگذاشتن لیزر روی سطح ماه، اثبات شد.
اما، محاسبات داروین نتوانست مکان کنونی ماه را به درستی توجیه کند؛ به عبارت دیگر با دنبال کردن مسیر ماه در جهات عکس، نمی توانست آن را تا رسیدن به سطح زمین دنبال کند. در سال 1946، رجینالد آلدوورث دالی از دانشگاه هاروارد، با نظریهی داروین مخالفت کرد، و نظریهی خود را که به جای نیروی گریز از مرکز بر اساس یک برخورد بزرگ استوار بود مطرح کرد. توجه کمی به نظریهی پروفسور دالی شد، تا آن که در کنفرانسی در خصوص اقمار در سال 1974 این نظریه بار دیگر مطرح شد و در سال 1975 توسط دکتر ویلیام ک. هارتمن و دونالد آر. دیویس در نشریهی علمی ایکاروس به چاپ رسید و مورد بحث و بررسی قرار گرفت. مدل آنها پیشنهاد میکند که در روزهای پایانی شکل گیری منظومه شمسی، تعداد زیادی اجرام به اندازهی اقمار، در فضای میان سیاره ای سرگردان بودند، و میتوانستند با سیارات برخورد کنند یا توسط آنها به دام بیفتند. آنها پیشنهاد کردند که احتمالا یکی از این اجرام با زمین برخورد کرده، مقدار زیادی از مواد با ترکیبات شیمیایی فرار اندک را از آن به بیرون پرتاب کرده و این مواد پس از برافزایش دوباره، ماه را تشکیل دادهاند. این برخورد به تنهایی میتواند بسیاری از ویژگیهای منحصر به فرد زمینشناختی و شیمیایی ماه را توجیه کند.
رویکرد مشابهی توسط منجم کانادایی آلاستیر جی. دبلیو. کامرون و منجم آمریکایی ویلیام آر. وارد اتخاذ شد؛ نظریهی آنها بیان میکرد ماه از باقیماندهی حاصل از برخورد مماسی جسمی هم اندازهی مریخ با زمین تشکیل شده است. همچنین در این نظریه مطرح شده که تقریبا تمام پوستهی سیلیکاتی جسم برخوردکننده تبخیر شده، در صورتی که هستهی آهنی آن باقیمانده است. در نتیجه مقادیر زیادی از موادی که به مدار فرستاده شده، سیلیکات بوده است و در نتیجه ماه از نظر عناصر آهنی فقیر است. همچنین در پی این برخورد، اغلب مواد فرار از منظومه شمسی فرار کردهاند.
تئا
نام پیش سیاره ای که با زمین برخورد کرده است، از اسطورهی یونانی -تئا- برداشت شده که یکی از تایتانها بوده و به سلن -خدایگان ماه- زندگی بخشیده است. این نام نخستین بار توسط زمین-شیمیدان انگلیسی، آلکس ن. هالیدی، در سال 2000 پیشنهاد شد و در مجامع علمی پذیرفته شد. بر طبق نظریات شکلگیری سیارات نوین، تئا یکی از اجسامی بود که در چهار و نیم میلیارد سال پیش در منظومه شمسی سرگردان بودند و اندازهای تقریبا به اندازهی مریخ داشتند. یکی از نکات جالب توجه دربارهی این نظریه، این است که شکلگیری ماه را به شکلگیری زمین مرتبط میسازد و حتی شاید این برخورد بزرگ، یکی از چند برخورد بزرگی بوده که زمین به خود دیده و احتمالا آخرین آنها بوده است.
مدل اساسی برخورد
منجمان معتقدند که برخورد بین زمین و تئا حدود 4.53 میلیارد سال پیش، یعنی حدود 30 تا 50 میلیون سال پس از آغاز شکلگیری منظومه شمسیاتفاق افتاده است. در ابعاد نجومی، این برخورد در سرعتهای متوسط اتفاق افتاده است. شبیهسازیهای رایانهای برای این برخورد، زاویهای حدود 45 درجه و سرعت اولیهای حدود km/s 4 را پیشنهاد میکنند.
ید برای همه ما به هنگام رصد آسمان در شبی صاف و پر ستاره ، بدور از هرگونه آلودگی نوری ، گرد و غبار محلی و یا آشفتگی های جوی که ارمغان شهر های صنعتی هستند، این سوال پیش آید که آیا ما در میان این همه جرم آسمانی درخشان تنها هستیم؟ این سوال ، قرن ها است که ذهن بشر را به خود جلب کرده است ، چه برای بشر دیروز که زمین را در مرکز عالم می دانست ، و فضای اطراف خود را فقط محدود در 3000 جرم درخشانی که در آسمان می دید می پنداشت ،، چه برای بشر امروز که زمین را همچون نگینی کوچک و درخشان در این جهان بی کران در نظر می پندارد.اگر بخواهیم به ریشه این پرسش در گذشته بپردازیم ، فقط به حدس و گمان عده ای از دانشمندان و فیلسوفان در زمینه وجود شکل هایی از حیات محدود زمینی در دنیا های دیگر بر می خوریم.امروزه انسان به مدد تکنولوژی و فناوری های پیشرفته و بروز در آستانه یافتن پاسخی قانع کننده به این سوال در معنای واقعی خودش قرار دارد.کشف شمار زیادی از سیارات فرا خورشیدی که به دور ستاره مادر خود درگردشند و همچنین کشف منظومه های مختلفی شبیه به منظومه شمسی ، مهر تاییدی است براین ادعا که منظومه شمسی ما ، یک منظومه بی همتا نیست.جالبتر از آن ، این موضوع است که وجود سیارات فراخورشیدی و ساختار های منظومه مانند در کهکشان ما ، امری کاملا طبیعی و رایج است.
اگر بخواهیم سیارات فرا خورشیدی را که تاکنون کشف شده اند از لحاظ اندازه برسی کنیم ، اکثرا در محدوده سیارات غول پیکر مانند مشتری و زحل خودمان دسته بندی می شوند.
با توجه به ساختار این سیارات غول پیکر، احتمال وجود حیات در آنها بعید به نظر می رسد.(البته با توجه به تعاریفی که ما از حیات داریم.)به بیان دیگر شاید نتوان علائمی که ما از حیات برروی زمین می بینیم (حیات زمینی) در آنجا مشاهده کرد.البته نباید این نکته را فراموش کرد که وجود سیاراتی با ساختار و اندازه شبیه به زمین ، غیر محتمل نیست.
در 15 سال اخیر ناسا فعالیت ها و ماموریت های گسترده ای در زمینه کاوش سیارات فرا خورشیدی ترتیب داده است.همچنین برنامه های متنوع و برجسته ای برای آینده در نظر دارد.
باید اضافه کنم که در این ماموریت ها از پیشرفته ترین و دقیق ترین ابزار ها استفاده خواهد شد.ابزار آلاتی که بتوانند کاوشگر ها را در اجرای چنین ماموریت های گستر ده ای (به فراسوی فضای محدود منظومه شمسی) یاری رسانند.
Terrestrial Planet Finder |
تلسکوپ کک اینتر فرو متر با استفاده از آینه عظیم خود(بزرگترین آینه اپتیکی جهان) دید گسترده ای در جهت کاوش در ژرفای فضا به ما خواهد داد. علاوه بر این تلسکوپ کک با استفاده از سیستم تداخل سنجی به مطالعه ابر های غباری در اطراف ستارگان خواهد پرداخت.(جایی که احتمالا سیارات فرا خورشیدی در حال شکل گرفته اند.)
همچنین با در پرتاب سیم پلنت کوئست در سال 2011 به فضا ، افق های روشنی در زمینه اندازهگیری فاصله ستارگان و همچنین موقعیت کنونی آنها نسبت به یکدیگر با دقت و ظرافتی بی سابقه در تاریخ اختر شناسی ، بروی ما خواهد گشود.این دقت چنان است که ما می توانیم به جستجوی شواهدی دال بر و جود سیارات زمین مانند بپردازیم.
در نهایت با ساخت تلسکوپ تریستریال پلنت فایندر(جستجو گر سیارات خاکی (زمین مانند) انقلابی نوین در زمینه اختر شناسی بوقوع خواهد پیوست، تصاویری که از این تلسکوپ بدست می آید، تا 100 برابر بزرگتر و شفاف تر از داده های بدست آمده توسط تلسکوپ فضایی هابل است. بدین سان به ژرفای فضا راه خواهیم یافت و به قلب آن نفوذ خواهیم کرد.از مزایای دیگر این سیاره ارائه داده هایی دقیق از منظومه های همسایه و سیارات فرا خورشیدی است.در آن هنگام دانشمندان به آنالیز اتمسفر دنیا های دور برای جستجوی دی اکسید کربن، بخار آب و ازن دست خواهند پرداخت.زیرا وجود این گاز ها به عنوان عناصر بنیادی برای تشکیل حیات، خود به عنوان سندی معتبر بر تایید این تئوری است.در حال حاضر دانشمندان حدود 157 سیاره فرا خورشیدی را کشف کرده اند.البته از هیچیک از آنها به استثنای یکی تصویری مستقیم مشاهده نشده است. بلکه با توجه به تاثیرات شان بر ستاره مادر که به دور آن ها در گردشند ، به وجود آنها پی برده شده است.
بله آن چه که ارائه شد، فقط بخش کوچکی از فعالیت های جاری و آتی در زمینه کاوش برای سیارات فرا خورشیدی بود . همه این عوامل دست به دست هم خواهند داد تا بشر روزی در مکانی دیگر در و رای منظومه شمسی نشانه ای از حیات و یا مهدی از تمدن را بیابد.
سر انجام یک زمین دیگر پیدا خواهد شد...
سیاره ای زمین مانند از نگاه دانشمندان |
نظر شما چیست؟ آیا ما واقعاً تنها هستیم؟
در کهکشانی که بیش از 150 میلیارد ستاره را در خود جای داده است.در جهانی که از میلیارد ها میلیارد کهکشان تشکیل شده است.
با کاوش های آتی همه چیز روشن خواهد شد.
با سپاس فراوان از آقایان : رحیمی و جوادی
تحقیق و ترجمه :سید اسماعیل حسینی مروجی
بهمن 84
منبع:
مقاله آقای پوریا ناظمی در جام جم
Main source:
نخستین بار در سال 1947 یک بازرگان آمریکایی با هواپیمای شخصی خود حومه ی واشینگتن پرواز می کرد. ناگهان با دیدن تعداد زیادی سفینه های فضایی عجیب , که حرکاتی خیره کننده و فوق العاده انجام می دادند , دچار حیرت و وحشت شد .فردای آن روز به مقامات مسؤل گزارش داد: آن ها شبیه تابه های درخشانی بودند , و مانند آیینه نور خورشید را منعکس می کردند , و در ضمن از لوله های مخصوص شعلع های ابی رنگ بیرون می فرستادند . در مدت چند روز دگر نیز گزارشاتی شبیه آن از شطرف افراد دیگری نیز گزارش شد . از آن به بعد تا به امروز ماهی نمی گذرد که نظیر همین مشاهدات در نقاط مختلف دنیا به وقوع نپیوندد , و مطالب مربوط به آن در رسانه های گروهی گوناگون منتشر نشود . تازه ترین مطلب مطرح شده در این زمینه چنین است:اخیرأ جسم پرنده ای نا شناخته ای به وسیله ی دو نفر که 100 کیلومتر از هم فاصله داشتند در شمال فرانسه دیده شد است , و توصیف این دو نغر در مورد ماشین پرنده یکی است. یکی از این دو نفر در بندر گاله (شمال فرانسه) زندگی می کند .او هنگانی که با اتومبیل خود از یک جاده ی فرعی حومه ی شهر عبور می کرد , ناگهان در چند صد متر ی خود دو نقطه ی نورانی شبیه چراغ های اتومبیل اما خیلی پر نور تر از آن در وسط یک مزرعه مشاهده کرد. وقتی او اتومبیل خود را نگه داشت , تا به تماشای این وسیله ی نقلیه بپردازد , ناگهان مشاهده کرد , همین دو نقطه نورانی از وسط مزرعه به سوی او حرکت کردند , ودر ارتفاع 5 متری در مقابل چشمان او از روی جاده عبور نمودند , و از نظر ناپدید شدند. این شخص اضافه می کرد , شکل این ماشین پرنده به یک بشقاب شباهت داشت . یک روز بعد از ان نیز شخص دیگری که رییس یک اداره بود, گزارش داد جسم پرنده ای با دو چراغ روشن روی چمن پارک شهر مشاهده کرده است. روزنامه های جنجالی نیز نظیر این مطالب را مرتبأ منتشر می کنند , ولی راستش را بخواهید صحت و سقم این مطالب تا به امروز روشن نشده است.
جام علمی، در حالیکه از چند سال پیش تاکنون ستارهشناسان توانستهاند چند سیاره فراخورشیدی را شناسایی کنند که از یک یا دو ویژگی مشترک با زمین مانند اندازه یا دمای احتمالی سطح برخوردار بودهاند، هنوز چیزی به اسم یک زمین بیگانه کشف نشده است.
اما به گفته دانشمندان این امر در سال 2013 محقق خواهد شد.
اولین سیاره فراخورشیدی شبه زمینی در سال 1995 کشف شد که در اطراف یک ستاره شبه خورشیدی میچرخید. از آن زمان بیش از 800 جهان در ورای منظومه شمسی شناسایی شده و کاندیدهای بسیار دیگری نیز منتظر کسب تائیدیه با مشاهدات بیشتر هستند.
برای مثال تلسکوپ فضایی هابل ناسا بیش از 2300 سیاره احتمالی را از مارس 2009 شناسایی کرده است. فقط 100 سیاره یا بیشتر تا به امروز تائید شده اما دانشمندان این ماموریت تخمین زدهاند که حداقل 80 درصد آنها واقعی هستند.
اولین یافتههای سیارات فراخورشیدی شامل جهانهای شبه مشتری بودند که از مدار نزدیک به ستاره میزبان خود برخوردار بودند چرا که شناسایی این سیارات بسیار سادهتر است. اما با گذشت زمان و ورود تجهیزات بهتر، کشف سیارات کوچکتر و دورتر که بیشتر شبیه به زمین هستند، ممکن شد.
برای مثال در ماه دسامبر، کپلر توانست یک سیاره با اندازه 2.4 برابر زمین در منطقه قابل سکونت یک ستاره مشاهده کند که میتواند از شرایط مناسب برای برخورداری از آب مایع و حتی حیات به شکل زمینی برخوردار باشد.
تیم کپلر و سایر ستارهشناسان چندین سیاره دیگر با این شرایط را تاکنون شناسایی کرده و تعداد کنونی این سیارات با امکان سکونت را به 9 رسانده است.
اگرچه هیچ کدام از این سیارات به کوچکی زمین نبوده و سیارات با جرم و اندازه مشابه کشف شده تاکنون بیشتر در مدارهای نزدیک به ستاره خود بودهاند.
اما با گذشت زمان حتما یک سیاره کوچک صخرهای در منطقه قابل سکونت یک سیاره شناسایی خواهد شد که به گفته ستارهشناسان زمان دوری نخواهد بود.
به عقیده آنها، این دستاورد بزرگ به احتمال زیاد توسط تلسکوپ کپلر محقق خواهد شد.
به گزارش ایسنا، به گفته ستارهشناسان، حداقل حدود 200 میلیارد ستاره وجود داشته که میزبان حداقل 50 میلیارد ستاره هستند. با فرض اینکه یک 10 هزارم این سیارات شبیه به زمین باشند، اکنون باید پنج میلیون سیاره شبه زمینی در فضا وجود داشته بود.
116
کوارک
کوارک
Quark |
|
ساختار کوارکی پروتون |
|
ترکیب: | ذره بنیادی |
---|---|
خانواده: | فرمیون |
گروه: | کوارک |
رده: | ۱٬۲٬۳ |
برهمکنش: | نیروی ضعیف٬نیروی قوی٬نیروی جاذبه٬نیروی الکترومغناطیس |
ذره بنیادی: | آنتیکوارک (q) |
پاد ذره بنیادی: | پاد پروتون |
استدلال: |
ماری گلمان (1964) جورج زویگ (1964) |
کشف شده: | آزمایشگاه ملی شتابدهنده اسلاک (~1968) |
نماد: | q |
تعداد انواع: | (u, d, c, s, t، و b) |
بار الکتریکی: | +2⁄3 e, −1⁄3 e |
بار رنگ: | بله |
اسپین: | 1⁄2 |
کوارک (به انگلیسی: Quark) یک ذره بنیادی و بخش اساسی سازندهٔ ماده است. کوارکها با هم ترکیب میشوند تا ذرات مرکبی به نام هادرون را به وجود آورند، پروتون و نوترون از معروفترین آنها هستند. مثلاً پروتون از دو کوارک بالا (Up quark) و یک کوارک پایین (Down quark) تشکیل شده است، در حالی که دو کوارک پایین و یک کوارک بالا، نوترون را می سازند. آنها تنها ذرات بنیادی برای آزمایش همه چهار برهم کنش اساسی یا نیروهای اساسی درمدل استاندارد میباشند. به خاطر پدیدهای که به تحدید رنگ معروف است، کوارکها هیچ گاه به صورت انفرادی یافت نمیشوند؛ آنها را فقط میتوان درون هادرونها پیدا کرد. به همین دلیل بیشتر آنچه که ما درباره کوارکها میدانیم از مشاهده خود هاردونها به دست آمدهاست. شش نوع مختلف از کوارکها وجود دارد که به طعم شهرت دارند : بالا up، پایین down، افسون charm، شگفت strange، سرtop یا حقیقت truthوته bottom یا زیباییbeauty . بالا و پایین دارای کمترین وزن در بین کوارکها میباشند. کوارکهای سنگین تر در طول یک فرآیند واپاشی به سرعت به کوارکهای بالاو پایین تبدیل میشوند: تبدیل شدن از حالت جرم بیشتر به حالت جرم کمتر. به همین علت کوارکهای بالا و پایین عموما پایدار میباشند و رایجترین کوارکها در عالم میباشند، در حالی که کوارکهای دیگر فقط در تصادمهای با انرژی زیاد تولید میشوند (مثل تابشهای کیهانی و شتاب دهندههای ذرات). کوارکها خواص ذاتی گوناگونی دارند که شامل بار الکتریکی، بار رنگ، اسپین و جرم میباشد. برای هر یک از طعمهای کوارک یک پادماده متناظر وجود دارد که به پادکوارک نیز شناخته میشوند و فقط در برخی خصوصیات دارای علامت مخالف میباشد. کوارکها تنها ذرات شناخته شده میباشند که بار الکتریکی آنها کسری از بار پایه میباشد.
یک تفاوت بنیادی بین لپتون ها و کوارک ها این است که برخلاف لپتون ها، هیچ وقت در تجربیات آزمایشگاهی کوارک ها به صورت ذرات آزاد مشاهده نشده اند. این واقعیت که کوارک ها داخل پروتون وجود دارند، فقط بر اساس ایجاد برخورد میان پروتون و سایر ذرات پر انرژی که بتوانند به داخل آن نفوذ کنند، قابل بررسی است. در چنین آزمایشهایی که اعماق پروتون را می کاوند، می توان دید که کوارک ها به عنوان زیر ساختار پروتون وجود دارند.
مقدمه
مدت زیادی اینطور تصور می شد که پروتونها و نوترونها ذرات بنیادی هستند و بنابراین گمان میرفت مثل تقسیم الکترون دیگرقابل تقسیم نبوده و دارای یک ساختار داخلی نیستند. امروزه میدانیم که نوکلئونها یا به عبارت دیگر پروتونها و نوترونها خود از ذرات کوچکتری ساخته شدهاند که کوارک نامیده میشوند. تا به حال 6نوع کوارک متفاوت شناسایی شدهاند با این همه فقط دو نوع آنها در تشکیل مواد پایدار معمولی نقش مهمی دارند که عبارت از کوارک u و کوارک D هستند، U علامت اختصاری برای بالا (UP) و D علامت اختصاری برای پایین (down) میباشد .
اگر بار اکتریکی یک الکترون را منفی 1 فرض کنیم (1- = الکترون) کوارک u دارای بار الکتریکی 3/2+ و کوارک d داری بار 3/1- میباشد. پروتون که دارای بار مثبت است از 2 کوارک u و یک کوارک d تشکیل شده است از این طریق است که بار آن حاصل می شود: 1+=3/2+3/2+3/1- ، برعکس یک نوترون دارای 2کوارک D و یک کوارک U بوده و با ر آن برابر است با 1- = 3 /2 + 3/1 - 3/1-.
ویژگی کوارکها
اگر روابط و نسبتها در اتمها که در مقایسه با کوارکها بزرگ هستند مهم و چشمگیر است، این روابط در کوارکهای کوچک مسلماً مهمتر هستند. مثلا کوارکها هیچگاه به تنهایی نقشی را به عهده ندارند بلکه همیشه در گروههای 2 و 3 تایی هستند ذراتی که از 2کوارک تشکیل میشوند مزون نام دارند. ذراتی را که از 3 کوارک دارند باریون مینامند. کوارکها در کنار بار الکتریی که دارند خاصیت مرموز دیگری نیز دارا میباشند که رنگ خوانده میشود. کوراکها از این جهت به قرمز ، سبز و آبی طبقه بندی میشود، البته از این طبقه بندی باید رنگهای حقیقی را تصور کرد بلکه منظور نوع بار الکتریکی آنهاست. بنابراین ذرات آزاد معلق در طبیعت باید همیشه دارای رنگ خنثی و به عبارت دیگر سفید باشند.
ترکیبات رنگی کوارکها
یک کوارک قرمز یک کوارک سبز و یک کوارک آبی یک گروه سه تایی مثلا یک پروتون میسازد. همانطور که ترکیب رنگهای رنگین کمان رنگ سفید را بوجود میآورد، ازترکیب رنگهای سه گانه کوارک نیز سفید بدست میآید. به این ترتیب یک ذره سفید مجاز و پایدار تشکیل میشود. امکان دیگر این است که یک کوارک قرمز با یک ضد کوارک که رنگ ضد قرمز دارد یک زوج بسازند، قرمز و ضد قرمز همدیگر را خنثی کرده ، رنگی خنثی را بوجود میآورند. به هرحال چون این گروههای دوتایی (مزونها) از ماده و ضد ماده ایجاد شدهاند، خیلی سریع فرو میپاشند، به این جهت مزونها پایدار نیستند.
آیا کوارکها را میتوان مشاهده کرد؟
روشن است که کوارکها را نمیتوان مشاهده کرد، بلکه میشود وجود آنها را مثل هسته اتمها از طریق آزمایشهای فراوان پیچیده اثبات نمود، برای این کار مثل آنچه که رادرفورد 75 سال پیش برای شناسایی هسته اتمانچام داد عمل میشود و پروتونها یا الکترونهای بسیار پر شتاب مورد اصابت قرار میگیرند. بیشتر الکترونها در این آزمایش به ندرت تغییر مسیر میدهند، ولی تعدادی از آنها کاملا از مدار خود خارج میشوند درست مثل اینکه به گلولههای سخت و کوچکی در داخل پروتونها برخورد کنند. این گلولههای بسیار کوچک همان کوارکها هستند که در جستجویشان بودهایم یک بررسی دقیق نشان داده که پروتون در مجموع از سه سنگ بنای اولیه این چنین تشکیل شده است.
نتیجه
کوارکها هیچگاه در طبیعت به عنوان ذرات مستقل و آزاد وجود ندارند. ایجاد ذرات متشکل از 2 کوارک یا به عبارت دیگر (مزونها) ، البته ممکن است، ولی این ذرات پایدار نیستند. برعکس گروههای سه تایی یا به زبان دیگر پروتونها و نوترونها ساختارهایی بسیار پایدار هستند. انسان کره زمین و در واقع کهکشان راه شیری عملاً از 3 سنگ بنای اولیه ایجاد شدهاند که عبارت ازکوارکهای U ، کوارکهای D و الکترونها میباشند. کوارکها ، نوکلئونها را میسازند و آنها به یکدیگر متصل شده هسته اتمها را بوجود میآروند.
هستهها و الکترونها دراتحاد با یکدیگر اتمها را ایجاد میکنند و اتمها نیز با پیوستن به یکدیگر مولکولهای کوچک و بزرگ از قبیل مولکولهای آب یا سفیده تخم مرغ را میسازد. میلیاردها مولکول سلولهای بدن ما را بوجود میآورند و هر انسان در بدن خود میلیاردها سلول دارد، اما با تمام تفاوتهایی که انسانها ، جانوران ، گیاهان ، سیارهها و یا ستارگان با یکدیگر دارند باز هم تمام آنها فقط از 3 ذره زیر بنایی ساخته شدهاند که عبارتند از کوراکهای U ، کوارکهای D و الکترونها.
مقدمه
کشف ذرات زیر اتمی جدید باعث سر در گمی دانشمندان شده است. این ذرات عجیب و ناشناخته تئوری پردازان را واداشته است تا در نظریات خود در مورد نیروهای قوی که ذرات زیر اتمی را در اتمها کنار یکدیگر نگه میدارد، تجدیدنظر کنند. احتمالاً این ذره جدید که DS2317 نام گرفته ، صورت غیر متداولی از کورکها است. کوارکها ذرات بسیار ریزی هستند که در دستههای سه تایی وجود دارند و اجزای سازنده پروتونها و نوترونها هستند. شاید این ذره جدید ناشناخته کوارکی باشد که حول کوارک دیگر در حال چرخش است، شاید هم مولکول جدیدی است که از چهار کوارک ساخته شده است.
مارچللو گئورگی از دانشگاه پیزای ایتالیا و اعضای گروهش پس از صرف وقت سه ساله و جمع آوری اطلاعات از آشکارساز بابار (BaBar) مرکز شتاب دهنده خطی استنفورد (Slac) در کالیفرنیا با DS 2317 مواجه شدند. وقتی که Slac الکترون را با پوزیتون که ضد ماده الکترون محسوب میشود، برخورد میدهد، آشکارساز باربار تعداد زیادی از ذراتی که در نتیجه این برخورد بوجود میآیند را شناسایی میکند. گئورگی میگوید: «ما از نتایج این آزمایشات بسیار شگفت زده شدیم، اما چیزی که بیش از همه باعث اعجاب ما شد، جرم این ذرات است. جرم این ذرات از مقدار پیش بینی شده کمتر و در عین حال بسیار دقیق و مشخص بود.
جرم بسیاری از این ذرات پرانرژی دقیقاً مشخص نیست و با کمی عدم قطعیت همراه است. اما وزن DS 2317 دقیقاً مشخص است و مقدار آن برابر 2316 مگاالکترون ولت است. الکترون ولت واحدی است که فیزیکدانان برای اندازه گیری مقدار جرم و انرژی ذرات بکار میبرند. استیا ایچتن (Estia Eichten) نظریه پرداز فیزیک نظری از آزمایشگاه شتاب دهنده ملی فرمی در باتاویای ایلینویز میگوید، شاید این جرم دقیق به محققین کمک کند تا ماهیت دقیق نیرویی که اتمها را در کنار یکدیگر نگه میدارد، درک کنند. از آنجایی که در مقیاسهای کوچک جرم و انرژی معادل یکدیگرند، دانستن جرم یک کوارک جدید میتواند ما را به شناخت نیروهای قوی که در داخل ذرات حاکم است، راهنمایی کند.
طی تحقیقاتی که بعدها صورت گرفت، تصور میشد که DS 2317 از کوارکهای سنگین و ناشناختهای تشکیل شده است. دیوید سینابر و یکی از متخصصینفیزیک انرژی بالا در دانشگاه کورنل در ایتاکای نیویورک میگوید: «قسمت عمدهای از اطلاعاتمان در مورد نیروهای قوی از بررسی کوارکهای سبکتر حاصل شده است. اما امکان دارد با بررسی کوارک سنگینتر اطلاعات جدیدی کسب کنیم.»
انواع کوارک
کوارکها در شش گروه مختلف جای میگیرند: بالا ، پایین ، جذاب، عجیب ، زیر و رو. دستههای سه تایی از کوارکهای بالا و پایین که جزء سبکترین و معمولیترین کوارکها محسوب میشوند، پروتونها و نوترونهای مواد عادی را که اطراف ما را فرا گرفته است تشکیل میدهد. اما ممکن است DS 2317 از دو کوارک تشکیل شده باشد و ذره کمیابی به نام مزون را بوجود آورده باشد. ایچتن میگوید این مزون ممکن است تا حدودی شبیه یک اتم باشد. اتمی که در آن یک کوآرک سبک «ضد ـ عجیب» (anti-Strange) حول یک کوآرک سنگینتر «جذاب» (Charm) در حال چرخش است.
اما سایر محققین در تفسیر پدیدههای مشاهده شده ، نظریات پیچیدهتری را ابراز میکنند. جاناتان رزنر فیزیکدان نظری دانشگاه شیکاگو میگوید احتمال دارد که ذره جدید حاوی جفتهایی از کوارکهای مزدوج باشد. وجود مولکولهایی حاوی چنین ذرات زیر اتمی مدتها قبل پیش بینی شده بود. سینابرو میگوید: «ما تاکنون هیچ شاهدی مبنی بر وجود اینگونه ذرات نداشتیم. اما اگر این شیء وجود داشته باشد، واقعاً جای تعجب است.» محققین Slac در مرکز سنکروتون انرژی بالای دانشگاه کورنل و سازمان تحقیقات شتاب دهنده انرژی بالا در ژاپن ضمن کنکاش در اطلاعات قدیمی ، در صددند نظریات خود را در مورد ذراتی شبیه DS 2317 بیازمایند.
شیمی مدیون پروتون
نوترونها و پروتونها از ذراتی ساخته شدهاند که کوارکهای بالا و پایین نامیده میشوند. هر پروتون شامل دو کوارک بالا و یک کوارک پایین است، در حالی که هر نوترون دارای دو کوارک پایین و یک کوارک بالا است. کوارکهای پایین کمی سنگینتر از کوارکهای بالا هستند و به همین دلیل وزن نوترونها از پروتونها بیشتر است. بار هر کوارک بالا برابر دو سوم بار مثبت است و هر کوارک پایین دقیقا یک سوم بار مثبت را با خود دارد. به همین دلیل پروتون دارای یک بار الکتریکی مثبت است، در حالی که نوترونها خنثی هستند و باری ندارند.
در عین حال ما هنوز هم جرم دقیق کوارکها را نمیدانیم. به همین دلیل دانشمندان سعی دارند ضمن آزمایشات مختلف جرم آنها را دریابند. در عین حال نظریه پردازان نیز سعی دارند قطعات حاصل از برخورد ذرات مختلف را بررسی کرده و سرعت انجام واکنشهای مختلف را محاسبه کنند. آنها امیدوارند با این روش بتوانند به ساختار یکهسته اتم دست نخورده دست یافته و دریابند چه میزان از اختلاف در خواص کوارکهای بالا و پایین از اختلاف جرمشان ناشی میشود و چه مقدار از این اختلاف بخاطر تفاوت در بارهای الکتریکی است.
آنها امیدوارند با این آزمایشات جرم دقیق کوارکها را دریابند. بیراون کولک فیزیکدان نظری دانشگاه آریزونا میگوید: «هم آزمایشات انجام شده و هم تفسیرهای نظری ارائه شده در این مورد بسیار پیچیده است و بنابراین لازم است هم از نتایج آزمایشات و هم تفسیرهای نظری کمک گرفت و با تلفیق نتایج حاصل از این آزمایشات اطلاعات مهمی در مورد جرم کوارکها بدست آورد.» اختلاف بین کوارکهای بالا و پایین به این معنی است که اگر یک نوترون را به حال خود رها کنیم به یک پروتون تبدیل میشود. اما این سرنوشت نهایی نوترونها نبود.
این ذرات با قرار گرفتن در کنار الکترونها که بار منفی دارند، میتوانند اتمهای هیدروژن را بوجود آورند که ماده سوختی اولیه ستارگان محسوب میشود. ادوارد استفنسون که یکی از فیزیکدانان دانشگاه ایندیانا است میگوید: «دنیای مملو از پروتون به این معنی است که مقدار زیادی هیدروژن در اختیار داریم. بدون در اختیار داشتن پروتون ، شیمی به آن صورتی که امروز میشناسیم، ممکن نبود.» البته باید در نظر داشت همین اختلاف کم در جرم این کوارکها نتایج بسیاری را در پی داشته است. اخیراً یک گروه از دانشمندان دانشگاه ایندیانا دو هسته دوتریم را به هم برخورد دادند.
دوتریم نوعی اتم هیدروژن است که در هسته خود یک پروتون و یک نوترون دارد. گروهی دیگر نیز در دانشگاه اوهایو با استفاده از نوترون و پروتون واکنش همجوشی هستهای انجام دادند. طی هر دو این آزمایشات ذراتی حاصل شد که آنها را پیون مینامند. این دانشمندان معتقدند ایجاد پیون نشانه عدم تقارن بار است که از اختلاف در اجزای تشکیل دهنده پروتونها و نوترونها ناشی میشود. این اختلاف در جرم عامل اصلی ترکیب اجزای عالم است.
مباحث مرتبط با عنوان
- انواع مزون ها:
- مو مزون (M-Meson):
- پی مزون (P-Meson):
- طرح کلی واکنش های بین ذرات بنیادی:
- کامزون (K-Meson):
- مباحث مرتبط با عنوان:
انواع مزون ها:
مزون ها از لحاظ خواص فیزیکی به دسته های مختلف تقسیم می شود:
- مومزون (M-Meson)
- پی مزون (P-Meson)
- کامزون (K-Meson)
مو مزون (M-Meson):
- جرم مو مزون تقریبا 8/1 جرم پروتون می باشد.
- مومزون ها فقط می توانند به صورت مثبت یا منفی باشند ، مومزون خنثی وجود ندارد.
- این ذرات به نوبه خود ضد ذره هم دارند مثلا ضد ذره مومزون منفی ، مومزون مثبت می باشد.
- مومزون منفی دارای نیم عمر 2.3X10-6 ثانیه می باشد. بواسطه چنین تاثیر متقابل که بین سه ذره فوق ( الکترون ، مومزون و نوترینو) در حالت عادی وجود دارد آنها را لپتون(Lepton) نیز می نامند.
پی مزون (P-Meson):
- جرم پی مزون تقریبا 7/1 جرم پروتون می باشد.
- پی مزون ها بصورت مثبت یا منفی یا خنثی وجود دارند.
- این ذرات نیز به نوبه خود ضد ذره هم دارند مثلا ضد ذره پی مزون مثبت ذره پی مزون منفی است. شبیه فوتون ، پی مزون خنثی با ضد ذره خود یکسان است.
- پی مزون کوبورچه توسط دانشمند ژاپنی یوکاوا (Yukowa) در سال 1935 پیش بینی شده بود.
- ذرات هسته ای بطور مداوم ذرات پی مزون را مبادله می کنند. این تبادل شباهتی به ظهور نیروهای الکتریکی دارد که در اثر نشر و جذب دائم کوانتای تابش الکترومغناطیسیبوسیله یک بار الکتریکی حاصل می شود.
- پی مزون ها می توانند در برخورد پروتون هایی با انرژی چند صد میلیون الکترون ولت تولید شوند. در این حالت انرژی جنبشی ذرات هسته ای مستقما به جرم سکون پی مزون تبدیل می شود.
طرح کلی واکنش های بین ذرات بنیادی:
- پروتون +پروتون +پی مزون منفی <--- پروتون + نوترون
- نوترون + پی مزون مثبت <--- اشعه گاما + پروتون
- پروتون + پی مزون منفی <--- اشعه گاما + نوترون
کامزون (K-Meson):
- جرم کا مزون تقریبا 4/1 جرم پروتون می باشد.
- کامزون ها بصورت منفی ، مثبت و خنثی شناخته شده اند.
- این ذرات به نوبه خود ضد ذره هم دارند مثلا ضد ذره کامزون منفی ، کامزون مثبت می باشد.در صورتیکه ضد ذره کامزون خنثی خودش می باشد.
- بواسطه جرم بزرگ کامزون این ذرات با تنوع بیشتری تجزیه می شود. دوره تجزیه یک کامزون باردار 0.85X10-8 ثانیه می باشد.
همچنین ببینید:
ذرات بنیادی واقعی چی هست؟
مقدمه
نظریه انفجار بزرگ در حال حاضر تنها توضیح ارائه شده درباره منشأ جهان میباشد که بطور گسترده پذیرفته شده است. انفجار بزرگ ، بسیار پر انرژی و پر حرارات بود و در ثانیههای اولیه پس از انفجار فقط تشعشع و ذرات زیر اتمی گوناگون در جهان وجود داشتند. تشعشعات باقیمانده از این انفجار هنوز به صورت امواج ضعبف مایکروویو در آسمان وجود داشته ، از زمین قابل ردیابی هستند. به این امواج تشعشع مایکروویو زمینه کیهان گفته میشود.
در اواخر دهه 1920، ادوین هابل (1953-1889) ، ستاره شناس آمریکایی به بررسی نور دریافتی از ستارگان کهکشانهایدور دست پرداخت. او متوجه شد که طول موجهای این نور بلندتر از میزان مورد انتظار است. این پدیده که قرمز گرایی نام دارد، نشان داد که کهکشانها با سرعت زیادی در حال دور شدن از زمین هستند.
|
هر چه ما بیشتر به عمق کیهان نظاره میکنیم در واقع بیشتر به عمق زمان گذشته مینگریم. یک ستاره را که در فاصله 10 سال نوری قرار دارد به همان صورتی میبینیم که 10 سال نوری قبل بوده است. دورترین اجرامی را که انسان میتواند با تلسکوپهای بزرگ نجومی نظاره کند کوازارها هستند. (Quasar مخفف عبارت نجومی Quasistallar object و عبارت است از عضوی از گروههای گوناگون ستاره مانند که دارای پرتوهای قرمز استثنایی میباشند و غالبا از خود فرکانسهای رادیویی و نیز امواج نوری قابل دیدن منتشر میکنند.)
آنها در واقع کهکشانهای کاملا جوانی هستند که در مراحل اولیه شکل گیری به سر میبرند. حال اگر انسان نگاهش را در سمت دلخواهی به دورتر و بازهم دورتر متوجه کند باید به مرزی برسد که در آنجا آغاز خلقت را مشاهده کند و به عبارت دیگر آن گاز داغ اولیه را ببیند که تمام کهکشانها ، ستارگان ، سیارات و موجودات از آن ایجاد شدهاند. بنابراین میبایست پیرامون ما را پیوسته پوسته کاملا درخشانی در دور دست احاطه میکرد و آسمان هم میبایست شبها همچون روز روشن میشد اما این دیوار آتشین با سرعت زیادی از ما دور میشود زیرا که عالم لحظه به لحظه انبساط مییابد.
سرعت دورشدن به قدری زیاد است که نور این پوسته دارای طول موج بلندتری میشود که ما آن را فقط به صورت تشعشعات و امواج رادیویی دریافت میکنیم. وجود این پرتوها را میتوان با رادیو تلسکوپها به سادگی اثبات کرد این تشعشعات تکیه گاهی مهم برای اثبات فرضیه انفجار اولیه میباشد.
باشد طول موجهای نور دریافتی از آن به سمت قسمت قرمز رنگ طیف و اگر جسم در حال نزدیک شدن باشد به سمت آبی رنگ طیف متمایل میشوند. |
سرانجام جهان
ستاره شناسان سه نظریه در مورد نحوه پایان جهان ارائه کردهاند:
- جهان برای همیشه گسترش خواهد یافت؛
- هنگامی که جهان به اندازه معینی رسید، انبساط آن متوقف شده و در همان حال ثابت میماند؛
- جهان سرانجام از انبساط باز میایستد و انقباض (فروپاشی درونی) آن آغاز میگردد. بعضیها این پدیده را فروپاشی (تلاشی) بزرگ (big chrunch) نامیدهاند.
شواهدی در اثبات انفجار بزرگ
تشعشع مایکروویو زمینه کیهانی بهترین دلیل اثبات نظریه انفجار بزرگ می باشد. این تشعشع بسیار ضعیف بوده و طول موج بسیار بلندی دارد. این مشخصات، کشف ادوین هابل (1952 - 1889) ، ستاره شناس آمریکایی ، را که گفته بود جهان در حال انبساط است، تأیید میکند. این تشعشع همچنین نظریه جورج گاموف (68 - 1904) ، فیزیکدان آمریکایی اوکراینی تبار را تأیید میکند.
او پیش بینی کرده بود که در صورت وجود آغازی برای جهان ، تشعشعاتی که به ما میرسند بایستی از دورترین نقاط آن که با سرعتی زیاد در حال دور شدن هستند، باشند. چنین تشعشعاتی به شدت مستعد قرمز گرایی (میزان گرایش نور اجسام دور شونده به سمت قسمت قرمز رنگ طیف الکترومغناطیسی) بوده و بنابراین انتظار میرود که دارای طول موجهای بلند باشند.
خواهند شد تا جهان ، سرانجام منقبض شود و به یک نقطه واحد مبدل گردد. |
با مطالعه کهکشانهای دور شواهد بیشتری در اثبات نظریه انفجار بزرگ بدست آمده است. بعضی از این کهکشانها 13 میلیلاردسال نوری با ما فاصله دارند، یعنی 13 میلیارد سال طول میکشد تا ما نور آنها را ببینیم. حال ما این کهکشانها را به همان شکلی که 2 میلیارد سال بعد از انفجار بزرگ بودهاند، مشاهده میکنیم. این واقعیت که آنها فشردهتر از کهکشانهای نزدیکتر به نظر میرسند نشان میدهد که حجم جهان زمانی کوچکتر و متراکمتر بوده و حال با گذشت زمان این حجم در حال افزایش است.
دانشمندان با امید به کشف منشأ جهان ، تلاش میکنند تا شرایطی را که بلافاصله بعد از انفجار بزرگ وجود داشت، باز سازی کنند. برای اینکار ، آنها دو اشعه از ذرات بنیادی را در جهات متضاد ، حول دستگاهی به نام شتاب دهنده (دستگاهی برای آشکار ساختن ذرات) میفرستند؛ این دو اشعه وقتی به سرعت نور میرسند، به هم برخورد میکنند که از انرژی حاصل از این برخورد، ذرات جدیدی بوجود میآیند. این ذرات ردی از برخورد ، ذرات جدیدی بوجود میآیند.
این ذرات ردی از خود در محفظه حباب (وسیلهای که در آن ذرات بنیادی از میان هیدروژن مایع عبور و باعث جوشیدن آن شده و ردی از حباب از خود بر جای میگذارند) باقی میگذارند و داشنمندان میتوانند انها را ببینند. نتایج این آزمایش حقایق بسیاری راجع به آغاز جهان در اختیار ما میگذارد، زیرا انرژی آزاد شده از تصادم ذرات بنیادی شبیه به انرژی ذراتی است که در لحظات اولیه انفجار بزرگ حاصل شده است.
عالم در ابتدا چگونه به نظر میآمد؟
آشکار است برای آگاهی از چگونگی اولین ثانیهها و یا بهتر بگوییم اولین اجزای ثانیههای پس از انفجار اولیه نباید از ستاره شناسان پرسید، بلکه در این مورد باید به فیزیکدانهای متخصص در امر فیزیک ذرات مراجعه کرد که در مورد تشعشعات و ماده در شرایط کاملا سخت و غیر عادی تحقیق و تجربه میکنند. تاریخ کیهان معمولا به 8 مقطع کاملا متفاوت و غیر مساوی تقسیم میشود:
مرحله اول (صفر تا 43-10 ثانیه)
این مسأله هنوز برایمان کاملا روشن نیست که در این اولین اجزای ثانیهها چه چیزی تبدیل به گلوله آتشینی شد که کیهان باید بعدا از آن ایجاد گردد. هیچ معادله و یا فرمولهای اندازه گیری برای درجه حرارت بسیار بالا و غیر قابل تصوری که در این زمان حاکم بود در دست نمیباشد.
مرحله دوم (43-10 تا 32-10 ثانیه)
اولین سنگ بناهای ماده مثلا کوارکها و الکترونها و پاد ذرههای آنها از برخورد پرتوها با یکدیگر بوجود میآیند. قسمتی از این سنگ بناها دوباره با یکدیگر برخورد میکنند و به صورت تشعشع فرو میپاشند. در لحظههای بسیار بسیار اولیه ذرات فوق سنگین - x نیز میتوانستهاند بوجود آمده باشند. این ذرات دارای این ویژگی هستند که هنگام فروپاشی ماده بیشتری نسبت به ضد ماده و مثلا کوارکهای بیشتری نسبت به آنتی کوارکها ایجاد میکنند. ذرات x که فقط در همان اولین اجزای بسیار کوچک ثانیهها وجود داشتند برای ما میراث مهمی به جا گذاردند که عبارت بود از: (افزونی ماده در برابر ضد ماده).
مرحله سوم (از 32-10 ثانیه تا 6-10 ثانیه)
کیهان از مخلوطی از کوارکها ، لپتونها - فوتونها و سایر ذرات دیگر تشکیل شده که متقابلا به ایجاد و انهدام یکدیگر مشغول بوده و ضمنا خیلی سریع در حال از دست دادن حرارت هستند.
مرحله چهارم (از 6-10 ثانیه تا 3-10 ثانیه)
تقریبا تمام کوارکها و ضد کوارکها بصورت پرتو ذرهها به انرژی تبدیل میشوند. کوارکهای جدید دیگر نمیتوانند در درجه حرارتهای رو به کاهش بوجود آیند ولی از آن جایی که کوارکهای بیشتری نسبت به ضد کوارکها وجود دارند. برخی از کوارکها برای خود جفتی پیدا نکرده و بصورت اضافه باقی میمانند. هر 3 کوارک با یکدیگر یک پروتون با یک نوترون میسازند. سنگ بناهای هسته اتمهای آینده اکنون ایجاد شدهاند.
مرحله پنجم (3-10 ثانیه تا 100 ثانیه)
الکترونها و ضد الکترونها در برخورد با یکدیگر به اشعه تبدیل میشوند. تعدادی الکترون باقی میماند، زیرا که ماده بیشتری نسبت به ضد ماده وجود دارد. این الکترونها بعدا مدارهای اتمی را میسازند.
مرحله ششم (از 100 ثانیه تا 30 دقیقه)
در درجه حرارتهایی که امروزه میتوان در مرکز ستارگان یافت اولین هستههای اتمهای سبک و بویژه هستههای بسیار پایدار هلیوم در اثر همجوشی هستهایساخته میشوند. هسته اتمهای سنگین از قبیل اتم آهن یا کربن در این مرحله هنوز ایجاد نمیشوند. در آغاز خلقت عملا فقط دو عنصر بنیادی که از همه سبکتر بودند وجود داشتند: هلیوم و هیدروژن.
مرحله هفتم (از 30 دقیقه تا یک میلیون سال پس از خلقت)
پس از گذشت حدود 300000 سال گوی آتشین آنقدر حرارت از دست داده که هسته اتمها و الکترونها میتوانند در درجه حرارتی در حدود 3000 درجه سانتیگراد به یکدیگر بپیوندند و بدون اینکه دوباره فورا از هم بپاشند اتمها را تشکیل دهند. در نتیجه آن مخلوط ذرهای که قبلا نامرئی بود اکنون قابل دیدن میشود.
مرحله هشتم (از یک میلیون سال پس از خلقت تا امروز)
از ابرهای هیدروژنی دستگاههای راه شیری ستارگان و سیارات بوجود میآیند. در داخل ستارگان هسته اتمهای سنگین از قبیل اکسیژن و آهن تولید میشوند. که بعدها در انفجارات ستارهای آزاد میگردند و برای ساخت ستارگان و سیارات و حیات جدید بکار میآین
تعداد صفحات : 3
ماما منو زد